تفسیر سه جزء آخر قرآن کریم همراه با احکامی مهم برای هر مسلمان

فهرست کتاب

سوره «المدثر»

سوره «المدثر»

﴿يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ١

﴿قُمْ فَأَنْذِرْ٢

﴿وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ٣

﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ٤

﴿وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ٥

﴿وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ٦

﴿وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ٧

1-7- ای مرد جامه‌ بر سر کشیده (و در بستر خواب آرمیده!). از خوابگاه خود برخیز، و مردم را از عذاب الله بیم ده و برحذر دار. و تنها پروردگارت را به بزرگداشت و یکتاپرستی و عبادت اختصاص ده. و جامهﻫـای خود را از پلیدﻯها پاک دار؛ زیرا از تمام وکمال پاکی باطن (قلب) اینست که ظاهر (بدن) نیز پاک باشد. و بر دوری کردن از بتان و اوثان و از تمام اعمال شرکﺁمیز مداومت و مواظبت کن، و هرگز به آن نزدیک مشو. ‏و بخشش و دهش برای این مکن که بیشتر گیری و زیادتر طلبی. (بلکه برای رضای الله احسان و صدقه و بذل و بخشش کن). و برای خوشنودی الله أ بر اوامر و نواهی صبر و شیکیبائی کن.

﴿فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ٨

﴿فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ٩

﴿عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ١٠

8-10- پس چون در شاخ (صور) نفخۀ برانگیختن و زنده شدن دمیده شود، آن روز بر کافران روز دشواری است، هرگز آسان نیست که از آنچه در آن روز بسر می‌برند رهایی یابند همچون مناقشۀ حساب و غیره از اهوال آن روز.

﴿ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا١١

﴿وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا١٢

﴿وَبَنِينَ شُهُودًا١٣

﴿وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا١٤

﴿ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ١٥

﴿كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا١٦

﴿سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا١٧

11-17- واگذار مرا – ای پیامبر! - با کسی‌ که‌ او را در حالی‌ آفریدم‌ که‌ در شکم‌ مادرش‌ تنها و یکتا بوده ‌است‌، نه‌ مالی‌ داشته ‌است‌ و نه‌ فرزندی‌. و بخشیدم به‌ او مالی‌ فراخ و فراوان. و فرزندانی که همراهش‌ در «مکه»‌ حاضر بوده و از او غایب نمی‌شوند. و آسان گردانیدم برای او وسائل روزگار و زندگی را آسان گردانیدنی. باز هم‌ - بعد از همه این دهش و بخشش - طمع‌ دارد که‌ در مال و فرزند او بیفزایم، در حالی که به من کفر ورزیده است. ‏حقیقت چنین نیست که این مرد فاجر گناهکار می‌پندارد، هرگز این‌ نعمت‌ها را بر او نمی‌افزایم‌؛ چرا که او با قرآن و حجتﻫـای الهی بر بندگانش، ستیزه‌جو و دروﻍپندار است. زود است‌ او را به عذاب ‌سخت و کار سنگینی‌ تکلیف دهم که‌ هرگز او را از آن،‌ راحتی نباشد. مراد از شخص مذکور: ولید بن مغیره است آن شخصی ستیزﻩگر با حق، جنگجو با الله و رسولش، و اینست جزای هر کسی که با حق مخالفت ورزد و او را قبول نکند.

﴿إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ١٨

﴿فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ١٩

﴿ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ٢٠

﴿ثُمَّ نَظَرَ٢١

﴿ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ٢٢

﴿ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ٢٣

﴿فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ٢٤

﴿إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ٢٥

18-25- هرآینه‌ او در دل خود اندیشید و نزد خود بررسی‌ و سنجش‌ کرد تا سرانجام‌ طعنی‌ را درباره‌ محمد ج و قرآن آماده‌ کرد. پس او لعنت شد، و بسبب آن لعنت مستحق هلاک گردید، چگونه‌ این طور طعن را در دل خود آماده کرد؟ باز هم آنچنان لعنت شد. باز در آنچه تهیه نموده بود از طعن‌ در حقانیت‌ قرآن،‌ تأمل کرد و دقت نمود. باز آن‌گاه‌ چهره‌اش را درهم‌ کشید، و دگرگونی و ترشروییﺍش شدت گرفت؛ چرا که‌ همه حیلهﻫـا بر او تنگ گردید، و طعنهﺍی نیافت‌ تا با آن‌ در قرآن‌ طعن‌ زند. سپس بازگشت رویگردان از حق، و خود را بزرگتر از این دید که به حق اعتراف کند. پس در بارۀ قرآن گفت: این‌ سخنانی که محمد میگوید‌ جز جادویی ‌نیست‌ که‌ آن‌ را از پیشینیان‌ نقل‌ کرده‌ است. این‌ جز گفتار مخلوقین (آدمیان)‌ نیست که محمد آن را از ایشان آموخته است سپس دعوا نموده که آن از نزد الله است.

﴿سَأُصْلِيهِ سَقَرَ٢٦

﴿وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ٢٧

﴿لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ٢٨

﴿لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ٢٩

﴿عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ٣٠

26-30- به زودی او را داخل سقر (دوزخ) خواهم کرد، تا گرمی آن را بچشد و به آتش آن بسوزد. و تو چه دانی که سقر چیست؟ نه کشتی را باقی می‌ماند و نه استخوانی را می‌گذارد مگر اینکه آن را می‌سوزاند. تغییر دهندۀ رنگ ‏پوستؤها، سیاه کننده و سوزانندۀ آن است. وظیفه‌داری دوزخ و عذاب کردن دوزخیان بر عهدۀ نوزده‌ تن‌ از فرشتگان‌ نگهبانان‌ نیرومند است.

﴿وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ٣١

31- و ما نگهبانان‌ دوزخ‌ را جز از فرشتگان درشتخویان‌ نگماشته‌ایم، و ما آن شماره را جز آزمایش و امتحانی برای کسانی که به الله کفر ورزیدهﺍند نگردانیده‌ایم، و تا برای آنانی که کتاب داده شدهﺍند از یهود و نصاری‌ یقین‌ حاصل‌ گردد به اینکه آنچه در مورد نگهبانان دوزخ در قرآن آمده است قطعاً حق و از جانب الله است، بدان‌ جهت‌ که‌ بیان‌ قرآن‌ در مورد شمار نگهبانان‌ دوزخ‌، با کتب‌ منزله‌ آنان‌ موافقت‌ کامل‌ دارد، و تا مؤمنان در تصدیق و ایمان خود به الله و رسولش و عمل به شریعت وی بیفزایند، و تا آنانی که کتاب داده شدهﺍند از یهود و نصاری‌ و همچنان مؤمنانی که به الله و پیامبرش ایمان دارند در حقانیت‌ آن‌ شک نکنند. و تا کسانی که در دلهایشان‌ نفاق است‌ و کافران نیز بگویند: الله از بیان‌ این‌ شماره تعجب‌انگیز (که‌ در دوری‌ و غرابت‌ خود همچون‌ مثل‌ است) چه چیزی را اراده داشته است‌؟ به مانند آنچه که (از گمراه‌سازی منکران‌ این شماره و هدایت نمودن ‌باورمندان آن) ذکر شد؛ الله أ گمراه‌ می‌کند کسی را که گمراهیش را خواسته است، و هدایت ‌می‌کند کسی را که هدایتش را خواسته است، و شماره‌ لشکریان‌ پروردگارت‌ را – که از جملۀ آنها فرشتگانند - جز خود او نمی‌داند، و دوزخ‌ جز پند و موعظه‌ای‌ برای‌ مردم نیست.

﴿كَلَّا وَالْقَمَرِ٣٢

﴿وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ٣٣

﴿وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ٣٤

﴿إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ٣٥

﴿نَذِيرًا لِلْبَشَرِ٣٦

﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ٣٧

32-37- حقیقت چنین‌ نیست که‌ آنان یاد نمودند از تکذیب پیامبر ج در آنچه آورده است، الله ـ قسم یاد کرده است به ماه، و به شب چون پشت برگرداند و برود. و به صبح چون‌ روشن‌ شود و پدیدار گردد. بی‌گمان ‏دوزخ یکی از پیشﺁمدهای بزرگ است؛ هشداردهنده و بیم‌دهنده‌ مردم‌ است. برای هر که‌ از شما که‌ بخواهد پیشی‌ جوید به‌سوی‌ الله أ با انجام طاعات، یا باز ایستد به‌ سبب ارتکاب گناهان.

﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ٣٨

﴿إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ٣٩

﴿فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ٤٠

﴿عَنِ الْمُجْرِمِينَ٤١

﴿مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ٤٢

﴿قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ٤٣

﴿وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ٤٤

﴿وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ٤٥

﴿وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ٤٦

﴿حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ٤٧

38-47- هر نفسی به سبب آنچه کسب کرده است از اعمال زشت وبد در زندان بوده وگروگان آن است، هرگز از آن رهایی نمی‌یابد تا حقوق و عقوبتهایی را که بر گردن اوست ادا کند. مگر مسلمانان مخلص، اصحاب سمت راست، آنانی که گردنهای خویش را با انجام طاعات آزاد کرده‌اند. ایشانند در باغهایی بهشتی که وصف آن را (چنان که شاید و باید) کس در نیابد، برخی ایشان برخی دیگری را می‌پرسند. از کافرانی که در حق خویشتن جرم نموده بودند. چه‌ چیز شما را در دوزخ‌ درآورد، و شما را باعث گردید که گرمای آن را چشیدید؟ مجرمان می‌گویند: در دنیا از نمازگزاران‌ نبودیم. و به فقیران و بینوایان صدقه‌ نمی‌دادیم و احسان نمی‌کردیم. و با بیراهان و گمراهان باطلﮔویی وبیهودﻩگویی می‌کردیم. و روز حساب و جزا را دروغ‌ می‌شمردیم. تا آن‌ زمانی که مرگ به سراغمان آمد، و ما هنوز در همان گمراهی و منکرات خود بسر می‌بردیم.

﴿فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ٤٨

48- پس اکنون آنان‌ را شفاعت‌ شفاعت‌گران همه – از فرشتگان و پیامبران‌ و غیر ایشان - سودی نمی‌دهد؛ زیرا شفاعت‌ تنها برای کسانی است که الله تعالی او را پسندیده و به شفاعت‌گر او اجازه داده است (تا برای او شفاعت‌گری کند).

﴿فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ٤٩

﴿كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ٥٠

﴿فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ٥١

49-51- پس چه شده است این مشرکان‌ را که از قرآن مشتمل بر پندها و موعظهﻫـا‌ روی‌گردانند؟ گویی آنان خرانی بیابانی سخت رمان و گریزان اند. که از شیر شکنندهﺍی گریخته و رمیده باشند.

﴿بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً٥٢

﴿كَلَّا بَلْ لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ٥٣

52-53- بلکه‌ هر کدام‌ از این مشرکان‌ امید دارد که‌ الله تعالی بر او از آسمان کتاب سرگشاده‌ای (که همه بتوانند آن را ببینند و بخوانند) نازل کند چنان‌که بر محمد ج نازل کرد. هرگز چنین‌ نیست‌ که آنان گمان می‌برند، بلکه‌ حقیقت این‌ است‌ که ‌آنان‌ از آخرت‌ نمی‌ترسند، و رستاخیز و جزا را تصدیق نمی‌کنند.

﴿كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ٥٤

﴿فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ٥٥

﴿وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ٥٦

54-56- حقا که قرآن (سراپا) پند و اندرز رسا وبسنده است برای پندپذیر شدن آنان. پس هرکه می‌خواهد پندپذیر شود از آنچه در قرآن است، پند ‌گیرد و از راهنمائی آن بهره ببرد. و پند نمی‌گیرند جز آن‌که‌ الله بخواهد برایشان‌ هدایت‌ را. اوست‌ سزاوار آن‌ که‌ از او بپرهیزند و اطاعت کنند. و اوست‌ سزاوار آن‌که‌ برای‌ کسانی که به او ایمان آوردهﺍند و از او اطاعت کردهﺍند‌ گناهانشان‌ را بیامرزد.