۲- نکاتی درباره آیه ۲۳ سوره شوری
یکی از آیاتی که از نخواستنِ اجر و مزد بر امر رسالت سخن میگوید، آیه ۲۳ سوره شوری است:
﴿...قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰ...﴾[الشوری: ۲۳].
«... بگو: به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نیستم، مگر دوستى درباره خویشاوندان...».
فضیلتتراشان و غالیان، در این آیه نیز دچار اشتباه سختی شدهاند، و آیه شریفه را از معنی و هدف خود منحرف ساختهاند و با استدلال به این آیه، که با مقصود ایشان سازگار نیست، لغزش بزرگی مرتکب شده و آن را چنین معنی کردهاند:
بگو من بر امر رسالت مزدی نمیخواهم، جز دوستی نزدیکانم [یعنی خویشاوندان خودم] و بعد اضافه کردهاند که مُراد از خویشانِ پیامبرصفقط علی، فاطمه، حسن و حسین‡میباشد. آنگاه، بر این مبنا، موهوماتی بافته و جعلیاتی ساختهاند که اگرآنها را قبول کنیم، باید به تحریف قرآن قائل شویم، و عقل و فهم را کنار بگذاریم. اینک اشکالاتی که بر این ترجمه و تفسیر وارد است:
۱- آیه شریفه، مؤیِّد و تکرارکننده آیاتِ دیگری است، دالّ بر اینکه پیامبر، اجرِ رسالت نمیخواهد، چنان که هشت آیه از آیات مذکور را قبلاً آوردیم. اساساً شعار تمام پیامبران این بود که برای ابلاغِ رسالت و هدایت مردم، اجر و مزدی از آنها نمیخواستند، و مزد آنان با پروردگارِ جهانیان است، و هرگز ممکن نیست که کسی، حتی غیر پیامبر، در امری ادعا کند که من مزدی نمیخواهم، آنگاه مزدی به عنوان دوستیِ خویشاوندان و نوادگان خود از مردم مطالبه نماید، یعنی تناقص گویی کند.
۲- دوستی و دوست داشتن، یک امر قلبی است، و به سفارش و توصیه و خواهش و تمنا نمیتوان آن را مطالبه نمود، و تنها خویشاوندی با کسی، سببِ دوستی نمیشود. پس این کار، خواهشِ نامناسب و توقع بیجایی است که: «ای مردم، بیایید خویشاوندان مرا دوست داشته باشید، یا خودِ مرا دوست داشته باشید».
۳- کلمه «قُربی» در اینجا مصدر است، مانند کلمه «زُلفی»، چنان که قربی در «قُربةً» و زُلفی در «زُلفةً» این کلمه بدون مضاف، معنی خویشاوندی را نمیرساند.
۴- اگرکلمه قُربی را در اینجا به معنای خویشاوندی بگیریم، و از سایر اشکالات آن صرفنظر کنیم، در آن صورت، عام خواهد بود، و میدانیم که خویشاوندانِ رسول خداصهمگی دوستداشتنی نبودند، زیرا بسیاری از آنان دشمنِ خدا و رسول بودند، و به تصریحِ آیات بسیاری که در قرآن کریم سراغ داریم، از دوستی با دشمنانِ خدا نهی شده است. اساساً یکی از ارکان دینداری در اسلام، دوست داشتن دوستانِ خدا و دشمنی با دشمنان اوست. لذا این آیه، مناقض و مخالف آن خواهد شد، و در قرآن، تخالف و تناقض وجود ندارد، زیرا:
﴿...وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا﴾[النساء: ۸۲].
«... اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیارى مىیافتند».
۵- اگر کلمه «قُربی» را تعبیر به خویشاوندی کنیم و آن را به علی و فاطمه و حسنین‡منحصر کنیم، به مشکلی اساسی برمیخوریم، که این آیه در سوره مکّیِ «شوری» است، و قبل از هجرت پیامبرصبه مدینه نازل شده است، لذا اختصاص آن به کسانی که هنوز متولد نشدهاند، امری برخلاف عقل، و برای مسلمانان، تکلیف بیموردی است، که قرآن از آن مبرّاست. هر چند مدّعیانِ آن آیه را مدنی گرفتهاند، و لابد منظورشان آن است که مخالفین و محرّفینِ کتـاب خـدا آن را بدین صـورت درآوردهاند، که قبولِ این ادعا، موجب صدها اشکال و فساد است. به علاوه، حفظِ قرآن از جانب خدای منّان تضمین شده است، چنان که در آیه ۹ سوره حجر میفرماید:
﴿ إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹].
«بىتردید ما این قرآن را نازل کردهایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود».
و شخص مسلمان نمیتواند چنین ادعایی را بپذیرد، زیرا در آن صورت، این آخرین کتاب آسمانی نیز به صورت دیگر کتابهای آسمانی درخواهد آمد که تحریف شدهاند، و چون دین اسلام آخرین دین و پیامبر اسلامصخاتم پیامبران و قرآن، آخرین کتاب آسمانی است، قبولِ این قبیل تصرفات در کتاب خدا، لازمهاش آن است که خدا پیامبری دیگر و کتابی دیگر برای هدایت بشر بفرستد، تا از تصرفات شیاطینِ انس و جن در امان بوده باشد، و چنین عقیدهای در دین اسلام، مساوی و همپایِ کفر است.
۶- چنان که ثابت شد، این آیۀ شریفه در مکه نازل شده است، و چنان که از سایر اشکالات آن صرفنظر کنیم و قائل شویم که رسول خداصدر اجر رسالت دوستی خویشاوندان خود را خواسته است، در آن صورت هم، چون میدانیم بیشتر خویشان پیامبر (مانند ابولهب، عباس، عقیل و دامادهای رسول خدا همچون عُتبه و عُتبیه، فرزندان ابولهب و فرزندان حارث و عباس و دیگران) در حینِ نزول این آیه، مشرک، بتپرست و دشمن خدا و رسول بوده اند. پس هرگز ممکن نیست که رسول خداصدوستیِ دشمنان خدا را از مؤمنان بخواهد.
۷- در آیۀ مذکور، کلمه «مودّت» به کار رفته است، که به معنی دوستی خالصانه نیست، بلکه یک نوع دوستی آمیخته به عداوت قبلی است که بنابر مصلحت، باید آن دوستی را رعایت کرد، چنان که در آیاتی که کلمات همخانواده «مودّت» به چشم میخورد، این معنی استنباط میشود، مانند آیه ۳۰ سوره آل عمران:
﴿يَوۡمَ تَجِدُ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَيۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَيۡنَهَا وَبَيۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِيدٗا...﴾[آلعمران: ۳۰].
«روزى که هر کسى آنچه کار نیک به جاى آورده و آنچه بدى مرتکب شده حاضر شده مى یابد و آرزو مىکند کاش میان او و آن [کارهاى بد] فاصلهاى دور بود...».
همچنین در آیه ۷ سوره انفال میفرماید:
﴿وَإِذۡ يَعِدُكُمُ ٱللَّهُ إِحۡدَى ٱلطَّآئِفَتَيۡنِ أَنَّهَا لَكُمۡ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيۡرَ ذَاتِ ٱلشَّوۡكَةِ تَكُونُ لَكُمۡ...﴾[الأنفال: ۷].
«و [به یاد آورید] هنگامى را که خدا یکى از دو دسته [کاروان تجارتى قریش یا سپاه ابوسفیان] را به شما وعده داد که از آنِ شما باشد و شما دوست داشتید که دسته بىسلاح براى شما باشد...».
در آیه ۴۲ سوره نساء میفرماید:
﴿يَوۡمَئِذٖ يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَعَصَوُاْ ٱلرَّسُولَ لَوۡ تُسَوَّىٰ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضُ...﴾[النساء: ۴۲].
«آن روز کسانى که کفر ورزیدهاند و از پیامبر [خدا] نافرمانى کردهاند آرزو مىکنند که اى کاش با خاک یکسان مىشدند...».
نیز در آیه ۱۰۲ همان سوره میفرماید:
﴿... وَدَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡ تَغۡفُلُونَ عَنۡ أَسۡلِحَتِكُمۡ...﴾[النساء: ۱۰۲].
«... کافران آرزو مىکنند که شما از جنگافزارها و ساز و برگ خود غافل شوید...».
از همین قبیل است: آلعمران:۶۹، مائده: ۸۲، حجر: ۲، احزاب: ۲۰، ممتحنه: ۷ و معارج: ۱۱.
در آیاتی که از دوستی با کفار نهی شده است، حتی از ضعیفترین درجه دوستی، که مودّت باشد، نهی شده است، چنان که در آیه ۱ سوره ممتحنه میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ تُلۡقُونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَقَدۡ كَفَرُواْ بِمَا جَآءَكُم مِّنَ ٱلۡحَقِّ يُخۡرِجُونَ ٱلرَّسُولَ وَإِيَّاكُمۡ أَن تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ رَبِّكُمۡ إِن كُنتُمۡ خَرَجۡتُمۡ جِهَٰدٗا فِي سَبِيلِي وَٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِيۚ تُسِرُّونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَأَنَا۠ أَعۡلَمُ بِمَآ أَخۡفَيۡتُمۡ وَمَآ أَعۡلَنتُمۡۚ وَمَن يَفۡعَلۡهُ مِنكُمۡ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ ١﴾[الـممتحنة: ۱].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید و حال آنکه قطعا به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکه] بیرون مىکنند که [چرا] به خدا پروردگارتان ایمان آوردهاید اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمدهاید [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىکنید در حالى که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف گردیده است».
در آیه ۲۲ سوره مجادله میفرماید:
﴿لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمْ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمْ الْمُفْلِحُونَ﴾[الـمجادلة: ۲۲].
«قومى را نیابى که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانى را که با خدا و رسولش مخالفت کردهاند هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند دوست بدارند در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تایید کرده است و آنان را به بهشتهایى که از زیر [درختان] آن جویهایى روان است در مىآورد همیشه در آنجا ماندگارند خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند، اینانند حزب خدا، آرى حزب خداست که رستگارانند».
که در تمام این آیات، کلمه «مودت» به معنای دوستیِ آمیخته با عداوتِ قبلی و مقرون به مصلحت است، نه دوستی خالص و صمیمانه که حدّ اعلای آن، دوستی عاشقانه است، و هرگز رسول خداصبرای علی و فاطمه و حسنین‡تقاضای چنین دوستیای را نکرده است، چرا که دوستیِ علی و فاطمه و حسنین، همان ایمان به خدا و عاشقانه است، که احتیاج به سفارش و توصیه ندارد، زیرا اگر در کسی صفاتی باشد که در علی و خاندانش وجود داشت، قهـراً و خودبهخود، دوستداشتنی است، و نیازی به خواهش و تمنّا نیست، چنان که توماس کارلایل انگلیسی در کتاب «الأبطال» میگوید:
«وأمّا عليٌّ، فلا یَسَعُنا أَنْ لاَ نُحِبُّهُ ونَعشِقُه» «اما علی را نمیتوانیم دوست نداشته باشیم و عاشقش نباشیم».
پس دوستیِ چنین کسی، خودبهخود، حاصل است، و اگر ایمان وتقوا نباشد، نزدیکی و خویشاوندی با پیامبر موجب هیچ مزیتی نمیشود، چنان که خویشاوندیِ پسر نوح، نه موجب مزیت، و نه علتِ دوستی او میتواند باشد، بلکه تنفر و مخالفت با او واجب است، و دوستی با مردم با ایمان و تقوا، از هر نژادی که باشند، واجب است.
بنابراین، معنای آیۀ مورد بحث چنین است:
«من در امر رسالت اجر و مزدی از شما نمیخواهم، جز دوستی و مودتِ شما با یکدیگر [در راه تقرب إلیالله]».
این آیه در ردیف آیات بسیار دیگر قرآن است، که پروردگار عالم، دوستی مؤمنان به یکدیگر را در آنها خواسته است. از طرفی، کلمه «الاَّ» نیز در این آیه شریفه، «استثنایِ منقطع» است، همچنان که در آیه ۵۷ سوره فرقان میفرماید:
﴿قُلۡ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِلَّا مَن شَآءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلٗا ٥﴾[الفرقان: ۵۷].
«بگو بر این [رسالت] اجرى از شما طلب نمىکنم جز اینکه هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پیش] گیرد».
و همین معنی است که در آیه ۴۷ سوره سبأ میفرماید:
﴿قُلۡ مَا سَأَلۡتُكُم مِّنۡ أَجۡرٖ فَهُوَ لَكُمۡۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ...﴾[سبأ: ۴۷].
«بگو هر مزدى که از شما خواستم آن از خودتان، مزد من جز بر خدا نیست...».
این تفسیر، موافق با عقلِ سلیم و فعلِ حکیم، و مطابق با لغت و سیاق عبارت و هدف عالیِ قرآن کریم است، و خوشبختانه، بزرگان علمای شیعه و اسلام، در این معنی با ما موافق و هماهنگ هستند، از جمله:
۱- شیخ مفید، که از اعظمِ علمای شیعه است، در قسمتی از کتاب «تصحیح الاعتقاد» که در نقد و تصحیح اعتقادات استادش - شیخ صدوق- نوشته است، به بررسی دیدگاه تفسیری صدوق درباره این آیه میپردازد. صـدوق معتقد است که پیامبرصمودّت اهـل بیتش را به عنـوان اجر رسالت خواسته است، اما شیخ مفید ضمن رد نظر استادش میگوید:
«این گفته صحیح نیست که خدای تعالی اجر پیامبرش را دوستی اهل بیت او قرار داده است همچنین جایز نیست بگوییم این مودّت را قسمتی از اجر رسول گرامیصقرار دادهاست، زیرا اجرِ پیامبر، تقرب به سوی خداست و عبارت است از ثواب دائم. همچنین پیامبر در عدل و جود و کرم الهی، مستحق بر خداست، نه اینکه از جهت اعمالی که متعلق به بندگان خداست، پیامبر مستحق آن باشد، زیرا باید عمل، خالص و برای خداوند متعال بوده باشد، و آن عمل، که برای خداست، مزد آن هم برای خودِ خداست، نه برای غیرِ او. این بدان جهت است که خداوند متعال از زبان پیامبرش در آیه ۲۹ سوره هود میفرماید:
﴿وَيَٰقَوۡمِ لَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مَالًاۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ...﴾[هود: ۲۹].
«و اى قوم من بر این [رسالت] مالى از شما درخواست نمىکنم مزد من جز بر عهده خدا نیست...».
و در آیه ۵۱ همان سوره میفرماید:
﴿يَٰقَوۡمِ لَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱلَّذِي فَطَرَنِيٓ...﴾[هود: ۵۱].
«اى قوم من براى این [رسالت] پاداشى از شما درخواست نمىکنم پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است نیست...».
پس اگر اجر رسالت در این آیه، چنان باشد که ابوجعفر (صدوق) گمان برده است، در این صورت، در قرآن تناقض پیدا میشود، بنابراین، مفهومِ آیه چنین میشود: «من از شما اجری نمیخواهم، بلکه از شما اجر میخواهم»، و نیز چنین میشود: «اجر من جز بر خدا نیست، بلکه اجر من بر خدا و غیرِ خداست»، و این محالی است که نباید قرآن را بر آن حمل نمود. بنابراین اگر کسی بپرسد: «پس معنی آیه ۲۳ سوره شوری چیست؟ مگر چنین نیست که از آن استفاده میشود که پیامبر از مردم، مودّتِ قربی را برای ادای اجرِ خود خواسته است؟»، باید به او گفت: «مطلب این طور نیست که تو گمان کردهای. زیرا ما پیش از این، در حجت بودنِ عقل و قرآن، جوانب آن را بیان کردهایم. «استثناء» در اینجا از جمله نیست، بلکه «استثناء منقطع» است، و معنای آن، این است که من از شما مزدی نمیخواهم، بلکه نزدیکی به مودت را بر شما الزام میکنم، و آن را از شما خواهانم. پس این گفتۀ او که: «از شما اجری نمیخواهم» کلام تامّی میشود که معنایِ کامل خود را میدهد، و «مودت درباره قُربی» خود کلام مبتدایی است، و چنین افاده میکند: «بلکه مودت در قُرب الهی را از شما میخواهم»، و این استثنا مانند آن است که در آیه ۷۴ سوره ص میفرماید:
﴿إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٧٤﴾[ص: ۷۴].
«مگر ابلیس [که] تکبر نمود و از کافران شد».
و یا آنجا که در آیه ۷۷ سوره شعراء میفرماید:
﴿فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٧٧﴾[الشعراء: ۷۴].
«قطعا همه آنها جز پروردگار جهانیان دشمن منند».
این خود روشن است و بر کسی که مقداری با زبان عربی آشنا باشد، معنی کلام پوشیده نیست، و در نزد اهل لغت، مشهورتر از آن است که نیازی به استشهاد داشته باشد» [۲۳۱].
۲- شیخ طبرسی و سایر مفسرین نیز آن معنا را پسندیده و ذکر کردهاند. عبارت شیخ طبرسی در تفسیر آیه فوق چنین است:
«لا أسألکُم فی تبلیغ الرّسالةِ أجراً إلاَّ التّوادّ والتّحابّ فیما یقرّب إلی الله تعـالی من العمل الصالح» «من در تبلیـغ رسالت، اجری از شما نمیخواهم، جز اینکه با یکدیگر دوستی و محبت کنید در انجام کار شایستهای که انسان را به خدا نزدیک میکند».
[۲۳۱] شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد: ص ۶۷، چاپ تبریز.