سند حديث اول:
از شرح احوال محمد بن یحیی و محمد بن احمد، که حالشان مجهول است، صرفنظر میکنیم، و در مورد ابوعبدالله الرازی به تحقیق میپردازیم.
الف: ابن الغضائری دربارۀ او گفته است:
«محمد بن أحمد الجاموراني: أبو عبد الله الرازي ضعَّفه القُمِّيُّون...، وفي مذهبه ارتفاع» «علمای قم او را ضعیف شمرده و گفتهاند در مذهبش ارتفاع و غلو است» [۳۸۸].
ب: علامه حلی در «الخلاصة» همان نظر ابنالغضائری را تکرار کرده است،
ج: شیخ عبدالنبی جزائری صاحب کتاب «الحاوی في الرجال» نیز او را در ردیف ضعفا آورده است.
گفتیم که ابوعبدالله رازی، این حدیث را از حسن بن علی بن اَبیحمزه بطائنی روایت کرده است. اینک حسن بن علی:
الف: ابنالغضائری درباره او گفته است:
«الحسن بن علي بن أبيحمزة البطائني مولی الأنصار أبومحمد واقفيٌّ ضعیفٌ في نفسه وأبوهُ أَوثقُ منهُ» «حسن بن علی اَبیحمزه، واقفی مذهب و خودبهخود ضعیف است، و حتی پدرش [که ابنالغضائری لعنتش کرده] از او معتبرتر است».
ب: کشّی در شرح حال شعیب العَقَرقوفی از قول ابوعَمرومحمد بن عبدالله بن مهران گفته است که حسن بن علی بن أبی حمزه دروغگوست.
راوی بعدی، پدر حسن است. اینک شرح حال علی بن اَبیحمزه بطائنی:
الف: شیخ طوسی درچند مورد در رجال خود آورده است که علی بن اَبیحمزه واقفی مذهب است، و علیبنحسن فضّال که ملعون ابن ادریس است، گفته است که علی بن اَبیحمزه، کذّاب، متهم و ملعون است [وای بر کسی که نمرود او را کافر بشمارد!].
ب: ابنالغضائری میگوید:
«علي بن أبي حمزة لعنه الله، أصل الوقف وأشد الخلق عداوة للمَولى [أي للإمام الرضا] من بعد أبيه» «علی بن ابی حمزه، که خدا او را لعنت کند، اساسِ واقفیه بود و از نظر دشمنی با حضرت رضا÷بعد از پدرش از همه شدیدتر بود».
ج: کشّی در رجال خود میگوید حضرت کاظم÷به او فرموده است:
«إِنَّمَا أَنْتَ وَأَصْحَابُكَ يَا عَلِيُّ أَشْبَاهُ الحَمِير» «ای علی، تو و رفقایت شبیه خران هستید» [۳۸۹].
و نیز میگوید که ابنمسعود دربارۀ او گفته است:
«سمعتُ عليَّ بنالحسن [بن الفضّال] یقول: ابنُ أبی حمزةَ کذَّابٌ مَلعونٌ» «از علی بن حسن شنیدم که میگفت: ابن ابیحمزه دروغگو و ملعون است».
همو ازقول یونس بن عبدالرحمن گفته است:
«برحضرت رضا وارد شدم، فرمود: علی بن حمزه مُرد؟ گفتم: آری. فرمود: او داخل جهنم شد».
اینها راویان حدیثی هستند که میگوید امام هیچ گونه مسئولیتی ندارد، و هر چه میخواهد، انجام میدهد. باید دانست که علی بن ابیحمزۀ بطائنی و امثال او از واقفیّه، که راویان این داستانند، چون خودشان گیرندگان خمسِ کذایی بودند، با جعل چنین احادیثی، میدان عمل خود را وسیعتر میکردند.
[۳۸۸] ج۵، ص۱۳۳. [۳۸۹] ص ۴۴۴.