۸- مقدّس اردبیلی
عالم متکلّم فقیه، احمد بن محمد اردبیلی آذربایجانی، ملقب به مقدس اردبیلی متوفی۹۹۳ ق، از جمله علمای بزرگ و فاضل شیعه، و معروف به زهد و تقوی بوده است. اثر مشهورِ او کتاب «زبدة البيان في أحکام القرآن» در شرح و تفسیر «آيات الاحکام» است. در کتب تراجم شیعه، از قبیل «روضات الجنات» و «قصص العلماء» وی را در زمره اعاظم علمای عصر و از معاریف مقدسین اخیار شمردهاند.
نظر وی درباره حلّیت خمـس و عـدمِ وجوبِ پرداخت آن از سـوی شیعیان، روشنترین نظری است که بعد از نظر «شیخ عبدالله بن صالح بحرانی» تا کنـون دیدهایم. وی ذیل آیۀ۴۱ سوره انفال، پس از آنکه روایت حُکَیم مؤذن بنی عبس را از حضرت صادق÷میآورد، که آنجناب فرمود: «والله هي الفائدة يوماً فيوماً»، «به خدا قسم که آن، سودِ روزانه است» در شرح آن مینویسد:
«ألا إنَّ الظاهرَ أن لا قائلَ بهِ وأنه تکلیفٌ شاقٌّ وإلزامُ شخصٍ بإخراجِ خُمسِ جمیعِ ما یملکه بمثلهِ، مشکلٌ. والأصلُ، والشریعةُ السهلةُ السمحةُ یَنفیانهِ والروایةُ غیرُ صحیحةٍ وفي صراحتها أیضاً تأملٌ» «ظاهر، آن است که هیچ کس به چنین خمسی، که در فایده روزانه باشد، قائل نیست و این خود تکلیف شاقّی است. نیز مجبور کردن شخص به بیرون کردن [کنار گذاشتن] یکپنجم از همۀ داراییاش به مانند آن، ادعای سختی است، و اصل، و همچنین شریعت آسان و آسانگیر [اسلام] آن را نفی میکنند. از سویی، روایت هم صحیح نیست، و در صراحت آن نیز جای تأمل است».
تا آنجا که میفرماید:
«والأصلُ الدالُّ على العدم، مع ظواهر بعض الآيات والأخبار» «اصل، دلالت بر نبودنِ چنین خمسی است، و ظواهرِ برخی آیات و اخبار نیز با اصل همراهی دارد».
روشنتر از اینها، نظر وی در کتاب «شرح ارشاد الاذهان» اوست، که در آن به تمام احادیثی که دلالت بر وجوب خمس بر ارباح مکاسب دارد، اشکال نموده و ضعفِ سند و متن آنها را به طور کامل آورده است. همچنین، از برخی احادیثی که آنها را بر وجوبِ خمس دلالت گرفتهاند، وی عکسِ آن را ثابت کرده است، و سرانجام مینویسد:
«واعلم أن عموم الأخبار (الأول) يدل على السقوط بالكلية في زمان الغَيبة والحضور بمعنى عدم الوجوب الحتمي، فكلهم ‡ أخبروا بذلك، فعُلِمَ عدم الوجوب الحتمي، فلا يرد أنه لا يجوز الإباحة لما بعد موتهم فإنه مال الغير مع التصريح في البعض بالسقوط إلى قيام القائم ويوم القيامة بل ظاهرها سقوط «الخُمْس» بالكلية حتى حصّة الفقراء وإباحة أكله مُطلقاً سواءً أكل من ماله ذلك أو غيره، وهذه الأخبار هي التي دلَّت على السقوط حال الغيبة وكون الإيصال مُستحبَّاً كما هو مذهب البعض مع ما مرَّ من عدم تحقق محلّ الوجوب إلا قليلاً لعدم دليل قوي على الأرباح والـمكاسب وعدم الغنيمة..».
«بدان که عموم اخبار دستۀ اول [یعنی اخبار تحلیل خمس] دلالت مینماید بر سقوط خمس به طورکلی، چه در زمان غیبت، و چه در زمان حضور، یعنی وجوبِ حتمی نیست. پس چنان مینماید که همۀ ائمه‡بدین مسئله خبر دادهاند. لذا واجب نبودنِ حتمی از آن معلوم میشود. در اینجا این اشکال وارد نمیشود که پس از مرگ ائمه، دیگر مباح بودن جایز نیست، زیرا آن، مالِ غیراست [یعنی مالِ امام زنده است] با اینکه در برخی اخبار تصریح شده است که این سقوط، حکمش تا قیام قائم، یا تا روز قیامت است، بلکه ظاهر آن، این است که خمس، به طور کلّی، ساقط است، حتی سهم فقراء، و خوردن آن، به طور مطلق، مباح است، خواه از مال خود شخص باشد، یا از مال غیرخودش. همین اخبار است که دلالت بر سقوط خمس در زمان غیبت دارد، و اینکه رسانیدن آن به دست اهلش مستحب است، چنان که روشِ بعضی از فقهاست. این اخبار با آنچه در محلِ وجوب تحقیق شد، معلوم شد که وجوب را شامل نیست، به علتِ عدم دلیل قوی بر خمس ارباح مکاسب، و اینکه ارباح مکاسب، جزو غنیمت نیست» [۴۴۷].
قائل نبودنِ مقدس اردبیلی به خمس در زمان غیبت، چنان شهرت داشت که در زمان خود وی، شیخ ماجد بن فلاح شیبانی در کتاب «خراجیه» که به تأیید مقدس اردبیلی نوشته، تصریح میکند:
«والمُصنّف -دام ظلّه- يرى عدم وجوب «الخُمْس» في زمن الغيبة» «پدید آورنده این کتاب، قائل به عدم وجوب پرداخت خمس در زمان غیبت است» [۴۴۸].
[۴۴۷] ص ۲۷۷. [۴۴۸] خراجیه: ص۱۸۲.