فتنه
«ابومعمر» یکی از معدود کسانی بود در میان قریش که هنگام سخن گفتن کلام شیوا و سخنانی جذاب و دلفریب داشت، بهگونهای که هنگام سخن گفتن با به کار بردن عبارات و جملات شیوا و بیلغ، حریفش را میخکوب و او را از دادن هرگونه پاسخی عاجز میساخت. وی در هنگام سخنرانی از آن چنان حضور ذهنی برخوردار بود که جملات و عبارات را پشتسر هم بدون توقف و بدون تکرار، طوری ادا میکرد که حاضران و شنوندگان را به تعجب وا میداشت و همگی او را تحسین میکردند. در هیچ جلسهی مباحثه و مناظرهای حاضر نشد، مگر این که پیروز از آن خارج میشد و او واقعاً سخنگویی بیحریف و بدون رقیب بود. مردم برای شنیدن سخنان او از هر سو میآمدند و همچون پرندگانی بربالای سرش او رارها نمیکردند. از شنیدن سخنانش سیر نمیشدند و هرگاه میخواست مجلس را ترک کند، همگی اطرافش را میگرفتند و از او خواهش میکردند که باز هم برایشان از سخنان جذاب و جالب بگوید.
او از حافظهی بسیار بالایی برخورداربود، به گونهای که اخبار و سرگذشت قومهای گذشته را مو به مو بازگو میکرد و به گونهای آن را بین میکرد که مردم مجذوب و شیفتهی کلامش میشدند.
(اما) او با داشتن چنین نیروی خارقالعادهای در سخن گفتن تبدیل به فتنهای از فتنههای قریش دردوران جاهلیت شده بود.