حکمت بیانتهای خداوندی
بالاخره گاو را سر بریدند پس از آن خداوند متعال از آسمان بر آنان امرکرد که قسمتی از گوشت رابه بدن مقتول بزنید.
﴿ٱضۡرِبُوهُ بِبَعۡضِهَاۚ﴾[البقرة: ۷۳].
«... پارهای (از گوشت قربانی) را به بدن (فرد کشته شده) بزنید...»
پس مقداری از آن گوشت را برداشته و بر بدن مرد کشته شده که جلو آنان افتاده بود، کشیدند (زدند). پس از لحظهای، مرده زنده شد و در حالی که خون از رگهایش فوران میکرد، بر روی پاهایش ایستاد. مردم با دیدن این صحنه در حالی که نفسها را در سینه حبس کرده بودند، از شدت ترس و تعجب عقب کشیدند و نزدیک بود فرار کنند. آنان زبان در کامشان خشکیده بود و قادر به سخن گفتن نبودند، چشمانشان از حدقه بیرون زده و اختیار پلک زدن نداشتند. در این لحظه موسی از او پرسید: چه کسی تو رابه قتل رساند؟ او نیز بدون این که سخنی بر زبان بیاورد، رو به برادرزادهاش که در میان جمعیت بود کرد و با اشاره به همه فهماند که قاتل اوست و بلافاصله پس از این اشاره مرد.
﴿كَذَٰلِكَ يُحۡيِ ٱللَّهُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾[البقرة: ۷۳].
«... خداوند این چنین مردگان را زنده میکند...»
و نیز:
﴿وَٱللَّهُ مُخۡرِجٞ مَّا كُنتُمۡ تَكۡتُمُونَ ٧٢﴾[البقرة: ۷۲].
«... اوست برملا کنندهی چیزهایی که پنهان میکردید و رازها را آشکار میسازد».
فرزند عزیزم!
لازم به ذکر است که حضرت ابراهیم ـ درود و سلام خدا بر او بود ـ یک بار از خدا درخواست نمود که زنده شدن مردگان را به من نشان بده.
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ رَبِّ أَرِنِي كَيۡفَ تُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ﴾[البقرة: ۲۶۰].
«هنگامی که ابراهیم گفت:پروردگارا! به من نشان ده که چگونه مردگان را زنده میکنی...»
خداوند نیز جوابش فرمود:
﴿قَالَ أَوَ لَمۡ تُؤۡمِنۖ﴾[البقرة: ۲۶۰].
«... (ای ابراهیم!) آیا ایمان نداری (که خداوند قادر است مردگان را زنده کند؟)...»
ابراهیم÷نیز درجواب گفت:
﴿قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطۡمَئِنَّ قَلۡبِيۖ﴾[البقرة: ۲۶۰].
«... البته که ایمان دارم، ولی میخوهم قلبم آرامش یابد (برای اطمینان بیشتر)...».
مرحلهای که حضرت ابراهیم÷به آن رسیده بود و درخواست او از خدا برای ایمان و اطمینان بیشتر بود. اما بنیاسراییل با وصف تمام گمراهیها و انحرافات فکری، پیامبر خدا (موسی÷) در میانشان بود و هنوز چندی نگذشته بود که آنان را از زندگی نکبتبار و پر از مشقتی داشتند و در زیر شکنجهها و ستمهای فرعون کمرشان خم شده بود نجات داده بود. هر روز آیات و نشانههای واضح و روشن خداوندی را به آنان نشان میداد که هر کدام دلیلی بر صداقت و درستی موسی و بر حق بودن رسالتش بود. ولی متأسفانه قوم بنیاسراییل روز به روز بر شک و تردیدشان افزوده میشد و وسوسههای شیطانی در قلب و فکرشان تأثیر میگذاشت و ایمانشان را متزلزل میساخت. با این اوصاف خداوند به آنان نشان داد که چگونه مردگان را زنده میکند و در جلو چشمانشان مردهای را زنده کرد.
در پایان این همه طول و تفصیل و تبیین و توضیح باز در شک و تردید خود باقی ماندند و به زندگیگمراهانه و منحرف خود ادامه دادند و همچنان بر انکار حق و رویگردانی از صدق و راستی اصرار ورزیدند. حال آن که خداوند نیز به زور، اجبار چیزهای را که آنان پنهان میکردند، آشکار ساخت و ماهیت درونی آنان را برملا ساخت و خداوند سخن حق را میگوید و به راه راست هدایت میکند.