آزادی و دعوت به مسیحیت
«افیمیون و صالح» مدتی را در بردگی و اسارت بهسر بردند. آنان که از قدرت بیان و نفوذ کلام ویژهای برخوردار بودند، بر آقای خود که رئیس و بزرگ آن قوم بود، تأثیر گذاشتند و سخنان حکمتآمیز و ایمان پاک و خالص آنان در دل او اثرگذار شد. بالاخره او فهمید که آن دو انسانهای بزرگوار و پاک سرشتی هستند که هدفشان نجات دادن انسانها از گمراهی به سوی حق و حقیقت و عدالت است. در نتیجه آن دو را آزاد کرد و خود به آنان ایمان آورد و با ایشان درمسیر حق و دعوت مردم به یکتاپرستی همراه شد. آنان در دعوت خود چنان صادقانه و خالصانه تلاش میکردند که عدهی زیادی از مردم دعوت آنان را پذیرفتند و نزدیک بود که همهی مردم تابع و پیرو آنان شوند.