ز: داستانهایی از مسلمانان واقعی
الف: روزی حضرت امام زین العابدین / به طرف مسجد رفت در مسیر راه شخصی به او دشنام داد و ناسزا گفت بچهها خواستند آن مرد را بزنند حضرت زین العابدین آنها را از این کار باز داشت و فرمود: دست نگه دارید سپس به آن مرد رو کرد و فرمود: ای مرد من بیشتر از آن هستم که میگویی و آن چه از من نمیدانی از دانسته هایت بیشتر است و اگر نیاز به گفتن آن داری برایت میگویم مرد بسیار شرمنده شد. حضرت زین العابدین پیراهنش را در آورد و به او داد و نیز دستور داد هزار درهم به او بدهند، مرد در حالی که دور میشد میگفت: أشهد أن هذا الشباب ولد رسول الله ج. شهادت میدهم که این جوان فرزند رسول الله صاست.
ب: یکی از اقوام حضرت ابوبکر صدیقسبنام (مسطح) فردی فقیر بود و تحت تکفل و سرپرستی حضرت ابوبکر صدیقسقرار داشت در جریان دروغ و ساختگی (افک) که منافقین برای بدنام کردن ام المومنین حضرت عائشه لساخته بودند، شرکت داشت و به شایعه پراکنی پرداخت و حق قرابت، کفالت و اسلام را نادیده گرفت حضرت ابوبکر صدیق بسیار ناراحت شد و سوگند یاد کرد که رابطه خویش را با او قطع نموده دست از کمک و مساعدت بردارد، خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿وَلَا يَأۡتَلِ أُوْلُواْ ٱلۡفَضۡلِ مِنكُمۡ وَٱلسَّعَةِ أَن يُؤۡتُوٓاْ أُوْلِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينَ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ وَلۡيَعۡفُواْ وَلۡيَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٌ ٢٢﴾[النور:۲۲]. «و صاحبان مال و ثروت نباید قسم بخورند که به نزدیکان و بینوایان و مهاجران در راه خداوند کمک نکنند! باید ببخشند و گذشت کنند! آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟ خداوند بسیار بخشنده و مهربان است».
حضرت ابوبکرساو را بخشید و بار دیگر احسان و نیکی را نسبت به او از سرگرفت و فرمود: «أحب أن يغفر الله لي» دوست دارم خداوند مرا ببخشد.