مسلمان از دیدگاه آیات و روایات

فهرست کتاب

ی: نافرمان از والدین و مشکلات سکرات الموت

ی: نافرمان از والدین و مشکلات سکرات الموت

پدر و مادر بر اساس فطرت، عاطفه و ترحم بسیار زیادی نسبت به فرزندان دارد با وجود این همه مهر و محبت و دلسوزی شدید گاهی فرزند ناخلف حقوق آنان را مراعات نمی‌کند و آنان را اذیت و آزار می‌رساند، بنابراین دین مقدس اسلام فرزندان را سفارش بسیار اکید می‌کند تا در احسان و نیکی، اطاعت و فرمان بردن از والدین نهایت سعی و تلاش نمایند تا حقوق این عزیزان پایمال نگردد.

و از شگفتی‌های بسیاری مهم دلسوزی و مهر پدر و مادری این است که، اگر فرزند از آنان نافرمان گردد و قطع رابطه نماید باز هم اگر مصیبت یا حادثه ناگواری برای آنان پیش آید، ‌پدر و مادر همه چیز را فراموش نموده به یاریشان می‌شتابند.

۲۵۳ـ‌ وعن أنسسإن شابا كان على عهد رسول الله جيسمى علقمة فمرض واشتد مرضه فقيل له: قل لا إله إلا الله، فلم ينطق لسانه فأخبر بذلك النبي فقال: هل له ابوان؟ فقيل أما أبوه فقد مات وله أم كبيرة، ‌فأرسل إليها فجاءت فسألها عن حاله فقالت: يا رسول الله كان يصلي كذا كذا وكان يصوم كذا وكذا كان يتصدق بجملة‌دراهم ما ندري ما وزنها وما عددها! قال،‌ ما حالك وحاله؟ قالت: يا رسول الله أنا عليه ساخطة واجدة ‌قال لها: ولم ذلك؟ قالت: كان يؤثر على امراتة‌ يطيعها في الأشياء ‌فقال رسول الله ج: سخط أمه حجب لسانه عن شهادة ‌أن لا إله إلا الله.

ثم قال يا بلال انطلق واجمع حطبا كثيرا حتي احرقه بالنار فقالت: يا رسول الله! بني وثمرة فوادي تحرقه بالنار بين يدي؟ وكيف يحتمل قلبي ذلك؟ فقال رسول الله ج: يسرك أن يغفر الله له فارضي عنه؟ فوالذي نفسي بيده لا ينتفع بصلاته ولا بصدقه مادمت ساخطة‌ فرفعت يدها وقالت: أشهد الله تعالى في سمائه وأنت يا رسول الله (ج) ومن حضر أني قد رضيت عنه فقال رسول الله ج: يا بلال انطلق فانظر هل يستطع علقمة‌ أن يقول: "لا إله إلا الله" فلعل أمه قد تكلمت بما ليس في قلبها جياء ‌من رسول الله جفانطلق بلال فلما انتهي إلى الباب سمعه يقول، لا إله إلا الله ومات من يومه وغسل وكفن وصلى النبي عليه ثم قام علي شفير القبر وقال: يا معشر المهاجر والأنصار من فضل زوجته على أمه فعليه لعنة‌الله ولا يقبل منه صرف ولاعدل. (احمد، طبرانی السمرقندی).

از حضرت انسسروایت است جوانی بنام علقمه در زمان حضرت رسول الله صمریض شد و مرضش شدت یافت به او گفته شد: بگو،‌ "لا إله إلا الله" و اما زبانش به گفتن این جمله مبارک باز نمی شد موضوع را به پیامبر گرامی ص اطلاع دادند فرمود: آیا پدر و مادر دارد؟ گفتند: پدرش مرده و مادری مسن دارد، فرمود: مادرش را بیاورید مادرش آمد رسول الله صاز وضع و حال پسرش دریافت کرد مادر گفت: ای پیامبر خدا او چنین و چنان زیاد نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت چنان زیاد بخشنده بود که ما از وزن و شمارش آن ناتوانیم رسول الله صفرمود: رابطه‌اش با تو چگونه بود گفت: یا رسول الله من از او ناراض و بر او خشمگین هستم فرمود: چرا؟ گفت: زنش را بر من ترجیح می داد و هر چه می‌خواست به او می‌داد پیامبر گرامی فرمودند: مادرش ناراض شده است پس زبانش از گفتن کلمۀ توحید ناتوان مانده است، (در برخی روایات آمده است که رسول الله صبه مادرش فرمود: او را مورد عفو و بخشش قرار دهد ولی مادرش حاضر نشد و گفت: هرگز او را نمی‌بخشم چون مرا بسیار ناراحت کرده است) آنگاه رسول الله صفرمود: ای بلال برو و زیاد هیزم جمع کن،‌ تا او را آتش بزنم،‌ پیرزن گفت: ای پیامبر خدا! می‌خواهی فرزند و جگر گوشه ام را در برابر دیدگانم آتش بزنی؟ چگونه قلب من تحمل خواهد کرد؟ رسول الله صفرمود: اگر دوست داری خداوند او را ببخشد از او راضی باش؟ سوگند به ذاتی که جانم در دست اواست تا زمانی که تو از او راضی نباشی نماز و صدقه‌اش فایده ای ندارد، آنگاه پیرزن دست‌هایش را بلند کرد و گفت: خداوند متعال را در آسمان و تو پیامبر گرامی و همه مردم را به شهادت می‌گیرم که از فرزندم راضی شدم و او را بخشیدم؛ پیامبر خدا فرمود ای بال برو ببین آیا علقمه می‌تواند لا إله إلا الله بگوید شاید مادرش صادقانه او را نبخشیده بلکه به خاطر شرم از من اظهار رضایت نموده است بلال براه افتاد وقتی به دم در رسید شنید که علقمه لا إله إلا الله می‌گوید و همان روز وفات یافت، ‌غسل و تکفین انجام گرفت و پیامبر گرامی صبر او نماز خواند و سپس بر کنار قبر ایستاد و فرمود: ای گروه مهاجرین و انصار هر کس همسر خود را بر مادرش ترجیح دهد لعنت و نفرین خدا بر او است،‌توبه و فدیه‌اش قبول نمی‌شود.