و: خود را یگانه مالک کشور دانستن
﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِي قَوۡمِهِۦ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَيۡسَ لِي مُلۡكُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِي مِن تَحۡتِيٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٥١﴾[الزخرف: ۵۱]. «و فرعون در [میان] قوم خود ندا درداد [و] گفت: اى مردم [کشور] من آیا پادشاهى مصر و این نهرها که از زیر [کاخهاى] من روان است از آن من نیست پس مگر نمىبینید».
ز: مردم را برده و بنده خود شمردن
﴿فَقَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لِبَشَرَيۡنِ مِثۡلِنَا وَقَوۡمُهُمَا لَنَا عَٰبِدُونَ ٤٧﴾[المؤمنون: ۴۷]. «پس گفتند: آیا به دو بشر که مثل خود ما هستند و طایفه آنها بندگان ما مىباشند، ایمان بیاوریم؟».