۹۰- باب: اهمیت توجه و گوش دادنِ همنشین به سخنانِ درست و جایزی که همنشینش میگوید؛ و اینکه عالمِ یا سخنران، حاضران مجلس را به سکوت دعوت کند
۷۰۳- عَنْ جَريرِ بْنِ عبدِاللهس قالَ: قالَ لِي رسولُ اللهج فِي حَجَّةِ الْوَدَاع: «اسْتَنْصِتِ النَّاسَ» ثمَّ قال: «لا ترْجِعُوا بَعْدِي كُفَّاراً يضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَاب بَعْضٍ». [متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۱۲۱؛ و صحیح مسلم، ش: ۶۵]
ترجمه: جریر بن عبداللهسمیگوید: رسولاللهجدر حج وداع به من فرمود: «مردم را ساکت کن» و آنگاه فرمود: «پس از من بهسانِ کافران نشوید که برخی از شما، گردنِ برخی دیگر را بزنند».
شرح
مؤلف، نوویدر این باب به موضوع توجه و گوش دادن انسان به سخنانِ جایز و شرعیِ همنشینش پرداخته و این نکته را بیان کرده است که عالم یا مربی مردم، مخاطبانش را ساکت کند و از آنها بخواهد که به سخنانش توجه نمایند. پیشتر بیان شد که پیامبرجسه بار سلام میکرد؛ یعنی اگر سلام میگفت و طرفِ مقابلش سلامِ ایشان را نمیشنید، پیامبرجدوباره میکرد و چون جوابی نمیشنید، باری دیگر سلام مینمود و وقتی پس از سه بار، جوابی دریافت نمیکرد، دیگر سلام نمیگفت.
در این باب آمده است: انسان باید به سخنانِ همنشینش گوش دهد؛ البته در صورتی که همنشینش سخنِ حرام و ناجایز نگوید. توجه و گوش دادن به سخنانِ همنشین هم به سخن است و هم به عمل؛ یعنی وقتی کسی سخن میگوید، ما حرف نزنیم تا سخنانِ گوینده، مفهوم باشد و همهمه و صداهای اضافی، مشکلی ایجاد نکند و همهی حاضران از سخنان گوینده، استفاده نمایند.
و اما توجه عملی به سخنانِ گوینده، اینست که به او نگاه کنیم و توجه یا نگاهِ ما به چپ و راست نباشد؛ زیرا وقتی با ما سخن میگوید و ما به این سو و آنسو بنگریم، به ما بدبین میشود و فکر میکند بهخاطرِ تکبر است که به سخنانش توجه نمیکنیم. الله متعال میفرماید:
﴿وَلَا تُصَعِّرۡ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمۡشِ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ﴾ [لقمان: ١٨]
متکبرانه از مردم روی برنگردان و در زمین خرامان و باغرور راه مرو.
لذا یکی از نشانه های تکبر، اینست که انسان از دیگران روی بگرداند و به آنها یا سخنانشان توجه نکند. پس به گوینده نگاه کنید تا دریابد که شما، به او و سخنانش توجه دارید؛ مگر اینکه سخنانِ حرام و ناجایزی بگوید؛ مثلاً از کسی غیبت کند یا سخنان بیهوده بگوید. در چنین مواردی به سخنانش توجه نکنید؛ بلکه او را از گفتن سخنانِ ناجایز منع نمایید و اگر همچنان به گفتنِ سخنان ناجایز ادامه داد و به نصیحت شما توجه نکرد، بر شما واجب است که آنجا را ترک کنید. زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَقَدۡ نَزَّلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ أَنۡ إِذَا سَمِعۡتُمۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ يُكۡفَرُ بِهَا وَيُسۡتَهۡزَأُ بِهَا فَلَا تَقۡعُدُواْ مَعَهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦٓ إِنَّكُمۡ إِذٗا مِّثۡلُهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ جَامِعُ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱلۡكَٰفِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ١٤٠﴾ [النساء : ١٤٠]
و الله (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که چون شنیدید گروهی آیات الهی را انکار و استهزا میکنند، با آنان ننشینید تا آنکه به گفتار دیگری بپردازند؛ زیرا در این صورت شما نیز همانند آنان هستید. الله، همهی منافقان و کافران را در دوزخ جمع میکند.
سپس مؤلفحدیث جریر بن عبدالله بجلیسرا ذکر کرده است که پیامبرجدر حج وداع به او امر نمود مردم را ساکت کند و آنگاه فرمود: «لا ترْجِعُوا بَعْدِي كُفَّاراً يضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَاب بَعْضٍ». یعنی: «پس از من بهسانِ کافران نشوید که برخی از شما، گردنِ برخی دیگر را بزنند». واژهی «يضْرِبُ»در این حدیث، مرفوع میباشد؛ نه مجزوم. زیرا جواب نهی نیست؛ بلکه حال است. لذا مفهوم حدیث، این میشود که پس از من کافر نشوید؛ در حالی که برخی از شما گردنِ برخی دیگر را بزنند. اینجاست که درمییابیم جنگیدن مسلمانان با یکدیگر، کفر است. چنانکه حدیثی دیگر، این سخن را تأیید میکند؛ رسولاللهجفرموده است: «سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ وَقِتَالُهُ كُفْرٌ». [بخاری، ش: (۴۸، ۶۰۴۴، ۷۰۷۶)؛ و مسلم، ش: ۶۴] یعنی: «ناسزاگویی به مسلمان، فسق است و جنگیدن با او، کفر». البته کفری نیست که مسلمان را از دایرهی اسلام اخراج کند؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٩ إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡۚ﴾ [الحجرات: ٩، ١٠]
و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر جنگیدند، میانشان صلح برقرار کنید. و اگر یکی از این دو گروه، به گروه دیگر تجاوز نمود، با گروه تجاوزگر بجنگید تا به حکم الله بازگردد. و اگر (به حکم الله) بازگشت، در میانشان به عدالت و انصاف، صلح برقرار کنید و عدالت و دادگری پیشه نمایید. بیگمان الله، دادگران را دوست دارد. جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند؛ پس در میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار کنید.