۱۳۲- باب: چگونگی سلام
مستحب است که سلامکننده بگوید: «السَّلامُ عَلَيْكُم وَرَحْمةُ الله وَبَرَكَاتُهُ»و ضمیر جمع - «کُم»- بیاورد؛ هرچند طرفی که به او سلام میکند، یک نفر باشد. و پاسخدهندهی سلام بگوید: «وَعَلَيْكُم السَّلامُ وَرَحْمةُ الله وَبَرَكَاتُهُ»و در ابتدای جوابش، "واو عطف" بیاورد.
۸۵۵- عن عِمران بن حصينب قال: جاءَ رجُلٌ إِلَى النَّبِيِّج فقال: السَّلامُ عَلَيكُم، فَرَدَّ عَلَيْهِ ثُمَّ جَلَس، فَقَالَ النَّبِيُّج: «عَشْرٌ» ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَقَال: السَّلامُ عَلَيكُم وَرَحْمَةُ الله، فَرَدَّ عليهِ فَجَلَسَ، فقال: «عِشْرون»، ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَقَال: السَّلامُ عَلَيكُم وَرَحْمَةُ الله وَبَرَكَاتُه، فَرَدَّ عليهِ فَجَلَس، فقال: «ثَلاَثُونَ».[روایت ابوداود و ترمذي؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است.] [صحیح أبی داود، از آلبانیش: ۴۳۲۷]
ترجمه: عمران بن حصینبمیگوید: مردی نزد پیامبرجآمد و گفت: «السَّلامُ عَلَيكُم». پیامبرججوابِ سلامِ او را داد و آنگاه آن مرد نشست. پیامبرجفرمود: «ده (نیکی برای او ثبت شد)». سپس مردی دیگر آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَيكُم وَرَحْمَةُ الله». پیامبرججوابِ سلام او را هم داد و آن مرد نشست. پیامبرجفرمود: «بیست (نیکی برای او ثبت گردید)». سپس شخصِ دیگری آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَيكُم وَرَحْمَةُ الله وَبَرَكَاتُه». پیامبرججوابِ سلامِ او را نیز داد و آنگاه آن مرد نشست. پیامبرجفرمود: «سی (نیکی برای او ثبت شد)».
۸۵۶- وعن عائشةل قالت: قال لِي رسولُ اللهج: «هذا جِبرِيلُ يَقرَأُ عَلَيْكِ السَّلامَ». قالت: قُلت: «وَعَلَيْهِ السَّلامُ ورحْمَةُ الله وَبَرَكَاتُهُ».[متفقٌ عليه؛ در برخی از روایتهای صحیحین، لفظِ «وَبَرَكَاتُهُ»آمده و در برخی از روایتها نیامده است. البته واژهی اضافی در روایتِ راویِ ثقه (قابل اعتماد)، پذیرفته میشود.] [صحیح بخاری، ش: (۳۲۱۷، ۳۷۶۸)؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۴۴۷]
ترجمه: عایشهلمیگوید: رسولاللهجبه من فرمود: «ای عایشه! این جبرئیل است و به تو سلام میکند». عایشهلمیگوید: گفتم: «وَعَلَيْهِ السَّلامُ ورحْمَةُ الله وَبَرَكَاتُهُ». [یعنی: سلام و رحمت و برکتهای الله بر او باد.]
۸۵۷- وعن أنسٍس أنَّ النَّبِيَّج كانَ إذا تَكَلَّم بِكَلمةٍ أعَادهَا ثَلاثاً حتَّى تُفَهَم عَنْهُ، وَإذا أَتَى عَلَى قَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَيهم سَلَّم عَلَيهم ثَلاثاً.[روایت بخاري] [صحیح بخاری، ش: (۹۴، ۹۵)]
ترجمه: انسسمیگوید: پیامبرجهنگامیکه سخنی میگفت، آنرا سه بار تکرار میکرد تا مردم آنرا بفهمند؛ و هرگاه نزدِ گروهی میآمد و به آنان سلام میگفت، سه بار سلام میکرد.
[نوویگوید: این، (=تکرارِ سخن و سلام) مربوط به زمانیست که مردم، زیاد باشند.]
شرح
مؤلفدر کتابش «ریاضالصالحین» بابی دربارهی چگونگی سلام کردن گشوده است؛ یعنی سلامکننده چگونه سلام دهد و هنگامِ سلام کردن یا در جوابِ سلام، چه بگوید؟ مؤلفمیگوید: مستحب است که سلامکننده بگوید: «السَّلامُ عَلَيْكُم وَرَحْمةُ الله وَبَرَكَاتُهُ»و ضمیر جمع بیاورد؛ هرچند طرفی که به او سلام میکند، یک نفر باشد. وی، سپس به حدیث عمران بن حصینباستدلال کرده است. عمرانسمیگوید: مردی نزد پیامبرجآمد و گفت: «السَّلامُ عَلَيكُم». پیامبرججوابِ سلامِ او را داد و آنگاه آن مرد نشست. پیامبرجفرمود: «ده (نیکی برای او ثبت شد)». سپس مردی دیگر آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَيكُم وَرَحْمَةُ الله». پیامبرججوابِ سلام او را هم داد و آن مرد نشست. پیامبرجفرمود: «بیست (نیکی برای او ثبت گردید)». سپس شخصِ دیگری آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَيكُم وَرَحْمَةُ الله وَبَرَكَاتُه». پیامبرججوابِ سلامِ او را نیز داد و آنگاه آن مرد نشست. پیامبرجفرمود: «سی (نیکی برای او ثبت شد)». بدینترتیب رسولاللهجبیان فرمود که برای شخصِ نخست، ده نیکی است و برای دومین نفر، بیست نیکی؛ و برای سومین شخص، سی نیکی ثبت شد؛ زیرا هر یک از آنها در جواب سلام، عبارتی را افزود.
علما اختلاف نظر دارند که انسان آنگاه که به یک نفر سلام میکند، آیا بهتر است که «السلام علیک»بگوید یا «السلام علیکم»؟
صحیح، این است که گفتنِ «السلام علیک»بهتر میباشد و از پیامبرجنیز اینگونه ثابت شده است. همانگونه که در حدیثِ «مُسیء الصلاة»[منظور، حدیثیست که در آن، پیامبرجروش درستِ نماز را به شخصی که بَد نماز میخواند، آموزش داد. (مترجم))] آمده است. و اما استدلال مؤلفبه حدیث عمران بن حصینببیمورد است؛ زیرا حدیث عمرانسدیدگاهِ مؤلفرا تأیید نمیکند و در آن هیچ اشارهای به دیدگاهِ وی نیست؛ بلکه شخصی که نزد پیامبرجآمد، از آن جهت «السلام علیکم»گفت که عدهای با پیامبرجنشسته بودند و او، به همه سلام کرد. لذا اگر طرفِ مقابلِ شما، یک گروه باشند، بگویید: «السلام علیکم»و اگر طرفِ مقابل یک نفر است، پس با عبارتِ «السلام علیک»به او سلام کنید. و بهتر است که افزون بر این، «وَرَحْمَةُ الله»نیز بگویید و اگر «وَبَرَكَاتُه»را بر آن بیفزایید، بهتر خواهد بود؛ چراکه بر هر عبارتی، ده نیکی مترتب است و اگر به گفتنِ «السلام علیک»بسنده کنید، کافیست.
پاسخدهندهی سلام باید بگوید: «وَعَلَيْكُم السَّلامُ»؛ البته این، در صورتیست که سلامکننده، فقط «السلام علیک»بگوید و چیزی بر آن نیفزاید. ولی اگر سلامکننده با عبارتِ : «السَّلامُ عَلَيكَ وَرَحْمَةُ الله»سلام کند، پاسخدهنده نیز باید لااقل عینِ این سلام را پاسخ دهد و بگوید: «السَّلامُ عَلَيكَ وَرَحْمَةُ الله»؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٖ فَحَيُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآ﴾ [النساء : ٨٦]
و هنگامی که به شما سلام میگویند، بهتر یا همانند آن پاسخ دهید.
مؤلف میگوید: «مستحب است که پاسخدهندهی سلام، در ابتدای جوابش، "واو عطف" بیاورد». این، خوب است؛ زیرا وقتی پاسخدهنده در جوابِ سلام "واو عطف" میآورد و میگوید: «وعلیکم...»، روشن میشود که پاسخش معطوف به عبارتیست که سلامکننده با آن سلام گفته است. البته نگفتنِ "واو عطف" ایرادی ندارد. زیرا ابراهیم÷در جوابِ سلامِ فرشتگان، "واو عطف" نیاورد: ﴿فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ﴾ [الذاريات: ٢٥] یعنی: «(فرشتگان) سلام گفتند؛ (ابراهیم) نیز سلام گفت». لذا آوردنِ "واو" در جوابِ سلام بهتر است و نیاوردنِ آن، ایرادی ندارد.
همچنین سنت است که وقتی سلامِ کسی را به شخصی میرسانند، در جواب بگوید: «علیه السلام». و اگر بگوید: «علیک وعلیه السلام»یا «علیه وعلیک السلام»، بهتر است. زیرا حاملِ سلام، کارِ خوبی کرده که سلامِ سلامکننده را به این شخص رسانده است و باید از او قدردانی شود. لذا اگر یک نفر به شخصی بگوید: سلامِ مرا به فلانی برسان؛ و آنشخص این کار را بکند و بگوید: «فلانی به تو سلام رساند»، در جوابش باید گفت: «علیه وعلیک السلام»؛ و اگر در جوابِ سلام به گفتنِ «علیه السلام»بسنده کرد، ایرادی ندارد؛ زیرا پیامبرجسلامِ جبرئیل÷را به عایشهلرساند و عایشهلجوابِ سلامِ جبرئیل را اینگونه داد که: «وَعَلَيْهِ السَّلامُ...». اینجاست که روشن میشود: آنگاه که کسی سلامِ شخصی دیگر را به شما میرساند، باید بگویید: «وَعَلَيْهِ السَّلامُ». اما آیا اگر کسی به شما بگوید که سلام مرا به فلانی برسان، رساندنِ سلامش بر شما واجب است یا خیر؟
علما در اینباره گفتهاند: اگر برایش تعهد کردید که این کار را انجام دهید، پس بر شما واجب است که سلام او را به شخصِ مورد نظرش برسانید؛ زیرا در اینصورت سلام، امانت است و الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا﴾ [النساء : ٥٨]
الله به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بازپس دهید.
وقتی شما این امانت را قبول کردید، پس باید به تعهد خود عمل کنید؛ اما اگر به شما گفت: «سلامِ مرا به فلانی برسان» و شما سکوت کنید یا به او بگویید: «اگر فراموش نکردم، سلام تو را به او میرسانم»، یا چنین سخنی گفتید، رساندن سلامش تنها در صورتی بر شما واجب است که آن را بهخاطر داشته باشید؛ زیرا انجامِ این عمل را مشروط به این کردهاید که آن را بهیاد داشته باشید. البته بهتر است که انسان، دیگران را با این کار به زحمت نیندازد؛ بلکه بگوید: «به هرکس که جویای حالَم بود یا دربارهی من پرسید، سلام مرا برسان». این، خوب است؛ اما اینکه شخصِ مشخصی را نام ببرید، چهبسا حاملِ سلام در زحمت بیفتد یا از شما شرم کند و به شما قول دهد که سلامتان را میرساند؛ اما فراموش کند یا مدتی طولانی بگذرد و یا به هر دلیلی نتواند به وعدهاش عمل نماید.
مؤلفسپس حدیث انسسرا ذکر کرده که در آن آمده است: پیامبرجهنگامیکه سخنی میگفت، آن را سهبار تکرار میکرد و آنگاه که سلام میداد، آنرا سه بار تکرار میفرمود. البته زمانی سخنش را سه بار تکرار میکرد که سخنش را خوب نمیفهمیدند؛ اما اگر سخنش را میفهمیدند، آنرا تکرار نمیکرد. زیرا نیازی به تکرارِ سخنی که فهمیده میشود، نیست؛ اما اگر گوشِ شنونده، سنگین بود یا به هر دلیلی مانندِ سر و صدای پیرامونش، سخنِ شما را نفهمید، دوباره سخنتان را تکرار کنید و اگر باز هم نفهمید، سخنتان را برای سومین بار تکرار نمایید و بیش از این، درست نیست. همانگونه که اگر شخصی برای ورود به خانهای سه بار اجازه بخواهد و به او اجازه داده نشود، باید بازگردد و بر اجازه خواستن پافشاری نکند. همچنین اگر با شخصی سه بار سخن بگویند و او هیچ نگوید یا نفهمد، او را به حالِ خود رها کنند. همچنین اگر به یک نفر سلام کردید و متوجه نشد، دوباره به او سلام دهید و اگر باز هم متوجه نشد، برای سومین بار به او سلام کنید و چون جواب نداد، او را ترک نمایید. و نیز اگر به کسی سلام کردید، اما جوابِ سلامتان را خوب نداد؛ مثلاً شما به او گفتید: «السلام علیک»و او در پاسختان فقط گفت: «خوش آمدید» و بهنیکی یا به صورتِ شرعی، جواب سلامتان را نداد، دوباره به او سلام کنید و اگر باز هم به همان شکل سلامتان را پاسخ گفت، میتوانید تا سه بار به او سلام کنید و بگویید: «السلام علیک»؛ اما اگر سومین بار نیز همینگونه جواب داد، بیش از سه بار به او سلام نکنید؛ بلکه به او تذکر دهید که این طرزِ جواب دادن، کافی نیست و در جوابِ «السلام علیک»، باید بگوید: «علیک السلام»و عباراتی چون «خوش آمدید»، جوابِ سلام بهشمار نمیآید.
***
۸۵۸- وعن الْمقْدَادس فِي حَدِيثِهِ الطَّويلِ قال: كُنَّا نَرْفَعُ لِلنَّبِيِّج نَصِيبَهُ مِنَ الَّلبَن فَيَجِئُ مِنَ اللَّيلِ فَيُسَلِّمُ تسليمًا لايُوقِظُ نَائِماً وَيُسمِعُ اليَقظانَ فَجَاءَ النَّبِيُّج فَسَلمَّ كَمَا كانَ يُسَلِّمُ.[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۲۰۵۵]
ترجمه: ما سهمِ شیرِ پیامبرجرا برایش برمیداشتیم؛ پیامبرجدر اثنای شب میآمد و بهگونهای سلام میکرد که خفته را بیدار نمیساخت و صدایش به (افرادِ) بیدار میرسید. پیامبرج- شبی طبق معمول- آمد و مانندِ گذشته سلام کرد.
۸۵۹- عن أسماء بنتِ يزيدل أنَّ رسولَ اللهج مَرَّ فِي المَسْجِد يَوْماً وَعُصْبةٌ مِنَ النِّساء قُعوُدٌ فأَلوْي بِيدِهِ بالتَّسليم.[ترمذي این حدیث را روایت کرده و آن را حسن دانسته است.] [صحیح أبی داود، از آلبانیش: ۴۳۳۶]
ترجمه: اسماء بنت یزیدلمیگوید: روزی رسولاللهجدر حالی که گروهی از زنان - در مسجد- نشسته بودند، از مسجد گذشت و دستش را بهنشانهی سلام، تکان داد.
[نووی گوید: این حدیث بر آن حمل شده که پیامبرجبرای سلام کردن، هم لفظِ سلام را گفته و هم با دست خویش اشاره کرده است؛ چنانکه روایتِ ابوداود، این را تأیید میکند. زیرا در آن آمده است: «فَسَلَّمَ عَلَيْنَا»؛ یعنی: به ما سلام کرد]
۸۶۰- وَعن أبي أُمامةس قال: قال رسولُ اللهج: «إنَّ أَوْلىَ النِّاس بِاللهِ مَنْ بَدَأَهُم بالسَّلاَمِ».[این حدیث در صفحاتِ بعد نیز آمده است و ابوداود و ترمذی روایتش کردهاند و ترمذی آن را حسن دانسته است.] [صحیح الجامع، ش: ۲۰۱۱؛ و صحیح أبی داود، از آلبانیش: ۴۳۲۸]
ترجمه: ابوامامهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «نزدیکترین مردم به الله، کسیست که آغازگرِ سلام کردن به مردم باشد». [یعنی در سلام کردن، پیشدستی کند. (مترجم))]
۸۶۱- وعن أبي جُرَيِّ الْهُجَيْمِيِّس قال: أَتَيْتُ رسولَ اللهج فَقُلْتُ:عَلَيْكَ السَّلامُ يا رَسولَ الله. فقال: لاتَقُلْ عَلَيْكَ السَّلامُ، فإن عَلَيْكَ السّلامُ تَحيَّةُ الموتى».[این حدیث پیشتر بهطور کامل گذشت و ابوداود و ترمذی، روایتش کردهاند و ترمذی آنرا حسن صحیح دانسته است.] [السلسلة الصحیحة، ش: ۱۴۰۳؛ این حدیث پیشتر بهشمارهی ۸۰۰ گذشت]
ترجمه: ابوجُرَیّ هُجَیمیسمیگوید: نزد رسولاللهجآمدم و گفتم: علیکالسلام ای رسولخدا! فرمود: «نگو: علیکالسلام؛ زیرا علیکالسلام، درود و سلامِ مردگان است».
شرح
مؤلف چند حدیث در باب آداب سلام و کیفیتِ آن، نقل کرده است؛ از جمله: حدیث مقداد بن اسودسکه در آن آمده است: پیامبرجشبهنگام که وارد خانه میشد، بهآرامی و بهگونهای سلام میکرد که خفته را بیدار نمیساخت و آنانکه بیدار بودند، سلامش را میشنیدند. لذا زیبنده است که انسان هنگامِ ورود به اتاق یا هر جایی که کسانی در آن خوابیدهاند، بهگونهای سلام دهد که افرادِ بیدار آنرا بشنوند و خفتگان را بیدار نکند؛ زیرا کسی که خوابیده است، دوست ندارد که کسی او را بیدار نماید؛ بهویژه آنکه برخی از مردم اگر از خواب بیدار شوند، خواب از چشمشان میپَرَد و نمیتوانند تا صبح بخوابند. لذا سلام کردن با صدای بلند - و صدابلندی در جایی که کسی خوابیده است- مایهی اذیت و آزارِ دیگران است. از اینرو وقتی وارد چنین جایی میشوید، حقّ آنان را که بیدارند، با سلام کردن ادا کنید و از آزار رساندن به خفتگان، بپرهیزید؛ یعنی آهسته و بهگونهای سلام کنید که افرادِ بیدار، آنرا بشنوند و آنانکه خوابیدهاند، آنرا نشنوند.
مؤلفسپس حدیث اسماءلرا روایت کرده است که: پیامبرجاز کنارِ زنانی که در مسجد نشسته بودند، گذشت و با دستِ خویش بهنشانهی سلام، اشاره کرد. نووی میگوید: این حدیث بر آن حمل شده که پیامبرجبرای سلام کردن، هم لفظِ سلام را گفته و هم با دست خویش اشاره کرده است. زیرا از سلام کردن با اشارهی دست بهتنهایی نهی شده است؛ اما ایرادی ندارد که کسی، ضمن گفتنِ لفظ سلام، با دست خود نیز اشاره کند یا آنرا تکان دهد؛ بهویژه زمانی که انسان از سلامکننده فاصله دارد و یا ناشنواست و برای درکِ سلام، نیاز است که سلامکننده با دست خویش اشاره کند. در چنین شرایطی، هم لفظ سلام را میگوید و هم دستش را تکان میدهد. برخی از مردم عادت دارند که وقتی سوارِ ماشین (خودرو) هستند، برای سلام کردن بوق میزنند؛ این، سلام بهشمار نمیآید و مطابق سنت نیست. البته برخی از مردم میگویند: «هدفم از بوق زدن، سلام کردن نیست؛ بلکه ابتدا بوق میزنم تا طرف مقابل متوجه شود و آنگاه به او سلام میکنم». امیدوارم که این کار، اشکالی نداشته باشد؛ اما اگر بوق زدن جایگزینِ سلام کردن باشد، بدون شک خلافِ سنت است. زیرا سنت، این است که انسان با زبانش سلام کند و اگر صدایش به طرف مقابل نمیرسد، با دستش نیز اشاره نماید تا شخصِ دور یا ناشنوایی که به او سلام میشود، متوجه گردد.
همچنین هنگام سلام کردن، ابتدا باید واژهی سلام را ذکر کنیم و بگوییم: «السَّلامُ عَلَيكَ وَرَحْمَةُ الله وَبَرَكَاتُه». و اگر طرف مقابل جماعتی بودند، میگوییم: «السَّلامُ عَلَيكُم وَرَحْمَةُ الله وَبَرَكَاتُه». اما پیامبرجاز گفتنِ «علیک السلام»توسط سلامکننده نهی نموده و فرموده است: «این، درود و سلامِ مردگان است»؛ یعنی مردم در دوران جاهلیت بر مردگانشان بدین ترتیب سلام میکردند. چنانکه شاعرشان چنین گفته است:
عليک سلام الله قيس بن عامر
[توضیح: شاعر در این بیت برای درود فرستادن بر قیس بن عامر که مرده بود، مطابق روش آن دوران ابتدا گزاره- یعنی واژهی علیک- را ذکر کرده است».]
آنها مرگانش را، هرچند که غایب بودند، حاضر و در برابر خویش میپنداشتند و بدینسان آنان را مورد خطاب قرار میدادند و اینگونه به مردهی خویش سلام میکردند که میگفتند: «عليک سلام الله». از اینرو پیامبرجاز این طرزِ سلام کردن نهی فرمود؛ چراکه این، درود و سلامِ مردگان است و به روشِ مردمِ دوران جاهلیت میمانَد. لذا به جای گفتن: «عليک السلام»، بگویید: «السَّلامُ عَلَيكَ». این، روش درست در سلام کردن است. - و الله بهتر میداند-.
در حدیثِ اسماء بنت یزیدلآمده است: پیامبرجاز کنارِ زنانی که در مسجد نشسته بودند، گذشت و با دستِ خویش بهنشانهی سلام، اشاره کرد. نووی میگوید: این حدیث بر آن حمل شده که پیامبرجبرای سلام کردن، هم لفظِ سلام را گفته و هم با دست خویش اشاره کرده است. زیرا از سلام کردن با اشارهی دست بهتنهایی نهی شده است و سلام باید بهزبان باشد.
این حدیث، نشان میدهد که پیامبرجبه زنان سلام میکرد؛ زیرا دلیلِ نهی، یعنی خطر فتنه بهکلی منتفی بود. از اینرو مرد نامحرم نباید به زن سلام کند؛ چراکه ممکن است دو طرف در فتنه بیفتند؛ و این ممنوعیت، برای دختر و پسرِ جوان، شدیدتر است. بنابراین، نه زنِ نامحرم به مردِ بیگانه سلام بگوید و نه مردِ نامحرم به زن بیگانه. اما اگر مردی به نیکوکاری معروف بود و از کنارِ زنانی که در مسجد یا کلاسِ درس و امثال آن گردِ هم آمدهاند، عبور کرد، ایرادی ندارد که به آنها سلام کند؛ زیرا علت نهی، منتفیست و همهی ما به مسجد رفت و آمد میکنیم. اما در سلام کردن مرد به زنی که در کوچه و بازار میبیند، فتنهی بزرگی وجود دارد. همچنین اگر مردی وارد خانهی خویش شد و دید که تعدادی از زنان به دیدنِ همسرش آمدهاند، ایرادی ندارد که به آنها سلام کند؛ زیرا در این حالت نیز خطر فتنه، منتفیست. آنچه نگرانکننده است، خطر فتنه و زمینهی فساد در سلام کردن نامحرمان به یکدیگر است و یک قاعدهی شرعیست که میگوید: «دفع مفاسد نسبت به جلب منافع، اولویت دارد».
اینجاست که درمییابیم: دست دادن با زن- چه جوان و کمسن و سال باشد و چه پیر و کهنسال- جایز نیست؛ نه بهطور مستقیم و نه از روی حایلی مثل پرده و پارچه. اما دست دادن با زنِ محرم، جایز است. والله اعلم.