۱۶۰- باب: اندرز دادن مردم بر سر قبر (بههنگام خاکسپاریِ مرده)
۹۵۲- عن عَلِيٍّس قال: كُنَّا فِي جَنَازَةٍ في بَقيعِ الغَرْقَدِ، فَأتَانَا رسولُ اللهج فَقَعَدَ، وَقَعَدْنَا حَوْلَهُ وَمَعَهُ مِخْصَرَةٌ فَنَكَّسَ وَجَعَلَ يَنْكُتُ بِمِخْصَرَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أحَدٍ إِلا وَقَدْ كُتِبَ مَقْعَدُهُ مِنَ النَّارِ وَمَقْعَدُهُ مِنَ الجَنَّةِ». فقالوا: يَا رسولَ الله، أفَلا نَتَّكِلُ عَلَى كِتَابنَا؟ فَقَالَ: «اعْمَلُوا؛ فكلٌّ مُيَسرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ...». وذكَر تَمَامَ الحديث.[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: (۱۳۶۲، ۴۹۴۵)؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۴۶۷]
ترجمه: عليسمیگوید: در قبرستان "بقیع الغرقد" مشغول تشییع جنازهای بودیم؛ رسولاللهجنزدمان آمد و نشست. ما نیز پیرامونش نشستیم. آن بزرگوار سرش را پایین انداخت و با عصایی که با خود داشت، به زمین میزد؛ آنگاه فرمود: «هیچیک از شما (و هیچ انسانی) وجود ندارد، مگر اینکه جایگاهش در بهشت یا دوزخ، مشخص شده است». عرض کردند: ای رسولخدا! پس چرا (عمل را کنار نگذاریم و) به سرنوشت خود، دل نسپاریم؟ فرمود: «(خیر؛ بلكه) عمل کنید. زیرا هرکس، در مسیری قرار میگیرد که برای آن آفریده شده است». و سپس همهی حدیث را ذکر کرد.
شرح
مؤلفمیگوید: « باب: موعظه بر سر قبر (بههنگام خاکسپاریِ مرده)».
موعظه، یعنی اندرز دادن مردم با مطالبی که دلهایشان را نرم میگرداند؛ چه با تشویق به انجام کارهای نیک باشد و چه با ترساندن از کارهای زشت. بهترین، بزرگترین و سودمندترین پند برای قلب، قرآن کریم است؛ همانگونه که اللهﻷمیفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡكُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِي ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ ٥٧﴾ [يونس : ٥٧]
ای مردم! بهراستی پندی از سوی پروردگارتان آمده که مایهی بهبودی و درمان بیماریهاییست که در سینههاست و هدایت و رحمتی برای مومنان است.
لذا قرآن برای کسی که عقل دارد یا با حضور جان و دل، به حقایق و پندها گوش میسپارد، بزرگترین پند و اندرز است؛ اما دلهای بیشتر مردم با قرآن پند نمیگیرد. زیرا دلهایشان، سخت است. الله متعال دربارهی اینها که قرآن را افسانههای پیشینیان میپندارند، همین تعبیر را بیان فرموده است؛ همانگونه که میفرماید:
﴿إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِ ءَايَٰتُنَا قَالَ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ ١٣ كَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ١٤﴾ [المطففين: ١٣، ١٤]
و چون آیات ما بر او خوانده شود، میگوید: افسانههای پیشینیان است. هرگز چنین نیست؛ بلکه گناهانی که همواره مرتکب میشوند، بر دلهایشان زنگار بسته است.
یعنی: در نتیجهی گناهانشان، دلهایشان زنگار میبندد و نمیتوانند حقایق و آموزههای قرآن را دریابند؛ بر خلاف پرهیزگاران که اللهﻷبر آنها منت مینهد و در نتیجه حقایق و رهنمودهای قرآن را درک میکنند. امید است که الله متعال ما را در جرگهی پرهیزگاران قرار دهد. شاید دیده باشید که الله متعال به برخی از مردم، سخنوری و علم و دانشی داده است که وقتی موعظه میکنند، شنوندگان از موعظهی ایشان بهاندازهای متأثر میشوند و دلهایشان نرم میگردد که از شنیدن قرآن بدین اندازه متأثر نمیشوند.
عليسمیگوید: «در قبرستان "بقیع الغرقد" مشغول تشییع جنازهای بودیم». بقیع، نامِ گورستان مشهوری در مدینهی منوره میباشد. و غرقد، نامِ درختیست که بهخاطر فراوانی این درخت در بقیع که قبرستان ساکنان مدینه بود، این مکان به "بقیع الغرقد" مشهور شد. پیامبرجبرای مردگان مدفون در بقیع، دعا کرد و سه بار گفت: «اللَهُمَّ اغْفِرْ لأهْلِ بَقِيع الغَرْقَدِ».
باری اصحابشمشغول تشییع جنازهای بودند که پیامبرجتشریف آورد و نشست؛ صحابهشنیز اطرافش نشستند. آن بزرگوار سرش را پایین انداخت و با عصایی که با خود داشت، به زمین میزد؛ آنگاه فرمود: «هیچیک از شما (و هیچ انسانی) وجود ندارد، مگر اینکه جایگاهش در بهشت یا دوزخ، مشخص شده است». پنجاه هزار سال پیش از آفرینش آسمانها و زمین، سرنوشتِ هرکسی مشخص شده است. از الله متعال میخواهیم که ما را در جرگهی رستگاران قرار دهد. وقتی رسولاللهجچنین فرمود، صحابهشعرض کردند: «ای رسولخدا! پس چرا (عمل را کنار نگذاریم و) به سرنوشت خود، دل نسپاریم؟» یعنی: چه نیازی به عمل است؟ فرمود: «(خیر؛ عمل را كنار نگذارید؛ بلكه) عمل کنید. زیرا هرکس، در مسیری قرار میگیرد که برای آن آفریده شده است». یعنی: «اهل سعادت در مسیرِ کارهای نیک قرار میگیرند و اهل شقاوت در مسیرِ کارهای زشت. سپس این آیات را قرائت نمود که الله متعال فرموده است:
﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ ٧ وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ ٨ وَكَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٩ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ ١٠﴾ [الليل: ٥، ١٠]
اما کسی که (مالش را در راه الله) بخشید و تقوا پیشه کرد و (آیین و وعدهی) نیک الاهی را تصدیق نمود، پس او را در مسیری آسان (که انجام اعمالِ نیک و در نتیجه بهشت است) قرار خواهیم داد. ولی کسی که بخل ورزید و خود را (از پاداشِ الاهی) بینیاز دانست و آیین و وعدهی نیک الاهی را تکذیب کرد، پس او را در مسیر دشواری (که همان گمراهی و در نتیجه دوزخ است،) قرار خواهیم داد.
فرمود: کار نیک انجام بده و به سرنوشت خویش دل مسپار. هیچیک از ما نمیداند که چه سرنوشتی دارد و در تقدیر او چه آمده است؟ همینکه کسی کار نیک انجام میدهد و در مسیر نیکیها قرار دارد، خود مژدهای برای او بهشمار میآید و نشان میدهد که او، در جرگهی نیکوکاران است. رسولاللهجفرمود: «عمل کنید؛ زیرا هرکس، در مسیری قرار میگیرد که برای آن آفریده شده است». لذا ای برادر مسلمان! اگر دیدید که الله متعال، کردار نیکوکاران را برای شما فراهم میکند، پس شما را مژده باد که در شمارِ اهل سعادت قرار دارید؛ اگر پایبند نماز و زکات و دیگر کارهای نیک بودید و تقوای الاهی داشتید، بدانید و امیدوار باشید که انشاءالله جزو اهل سعادت هستید؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ ٧﴾[الليل: ٥، ٧]
اما کسی که (مالش را در راه الله) بخشید و تقوا پیشه کرد و (آیین و وعدهی) نیک الاهی را تصدیق نمود، پس او را در مسیری آسان (که انجام اعمالِ نیک و در نتیجه بهشت است) قرار میدهیم.
و اگر وضعیتِ شما، عکسِ این حالت بود و خود را مشتاقِ کارهای زشت دیدید و به انجامِ کارهای نیک رغبت نداشتید، پس بهخود آیید و به سوی اللهﻷتوبه کنید و برای نجات خویشتن دست بهکار شوید تا اللهﻷشما را در مسیر نیکیها قرار دهد. بدانید که هر وقت به سوی الله روی آورید، هر چهقدر که گناه کرده باشید، الله متعال نیز به سوی شما روی میآورد و از شما استقبال میکند؛ همانگونه که میفرماید:
﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ﴾ [الزمر: ٥٣]
بگو: ای بندگان من که با زیادهروی در گناهان به خویشتن ستم کردهاید! از رحمت الله ناامید نباشید. بیگمان الله، همهی گناهان را میآمرزد.
بنابراین، هنگامی که انسان به قبرستان میرود و مینشیند، و مردم نیز پیرامونش مینشینند، باید آنگونه که مناسب است، آنان را پند و اندرز دهد. همانگونه که در حدیث علی یا حدیث عبدالرحمن بن سمرهبآمده است که یکی از انصارشدرگذشته بود و پیامبرجبرای تشییع جنازهی وی به قبرستان آمد. یارانش را دید که مشغولِ كَندن قبر بودند؛ آنجا نشست. اصحابشنیز پیرامونش نشستند و بهاحترام پیامبرجو حرمت مجلسش بهگونهای بیحرکت بودند که گویا روی سرشان پرنده نشسته است. پیامبرجآنان را پند و اندرز داد و دربارهی نزول فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب در هنگام مرگِ انسان سخن گفت. این موعظه در حدیثی طولانی آمده و نمونهای از اندرز دادن مردم بر سر قبر است. البته اینکه کسی در قبرستان بهعنوان سخنران بایستد و شروع به موعظه و سخنرانی کند، از پیامبرجثابت نشده است و سنت نیست. سنت، این است که همانندِ پیامبرجعمل کنید؛ یعنی وقتی مردم نشستهاند و خاک سپاریِ مرده به پایان نرسیده است، همانند مجالس عادی با مردم بنشینید و پیرامون مرگ سخن بگویید. برخی از مردم از بابی که نوویدر این باره گشوده و نیز بهاستناد بابی که بخاریدر صحیح خود با همین عنوان آورده است، چنین برداشت کردهاند که خطیب یا سخنرانی در قبرستان در میان مردم برمیخیزد و به سبک سخنرانی یا خطابه، با صدای بلند و خارج از چارچوب مجالس عادی، به موعظه و سخنرانی میپردازد. این، برداشتِ نادرستیست. موعظه در کنار قبر، باید مطابق سنت باشد؛ نه اینکه قبرستان به منبری برای سخنرانی تبدیل شود. پند دادن مردم بر سر قبر، بدین صورت است که انسان نشسته باشد و با صدای آهسته، در حالی که آثار اندوه و تفکر در او نمایان است، اطرافیانش را پند دهد؛ نه اینکه به روش سخنرانان، با صدای بلند یا همانندِ کسی که از حملهی نزدیکِ دشمن بیم میدهد، سخنرانی کند. اللهﻷهرکه را بخواهد، از فضل خویش برخوردار میسازد؛ اما متأسفانه برخی از مردم برداشتهای نادرستی از پارهای از نصوص و متون دینی دارند. الله متعال هرکه را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.