شرح ریاض الصالحین - جلد چهارم

فهرست کتاب

۱۵۳- باب: جواز گریستن بر مُرده بدونِ مرثیه‌خوانی و نوحه‌گری یا شیون و فریاد

۱۵۳- باب: جواز گریستن بر مُرده بدونِ مرثیه‌خوانی و نوحه‌گری یا شیون و فریاد

نوحه‌خوانی و شیون و فریاد، حرام است و ان‌شاءالله در کتابِ نهی، بابی در این‌باره خواهد آمد. درباره‌ی گریستن نیز احادیث فراوانی مبنی بر ممنوع بودن آن آمده است و نشان می‌دهد که میّت به سبب گریستنِ بازماندگانش عذاب می‌شود؛ اما این احادیث بر این حمل و توجیه شده است که خودِ شخص در حیاتش به این کار وصیت کند؛ و فقط از گریستنی نهی شده است که با مرثیه‌خوانی یا نوحه‌گری و شیون و فریاد باشد. درباره‌ی جواز گریستن بر مرده بدون مرثیه‌خوانی و نوحه‌گری، احادیث فراوانی وجود دارد؛ از جمله:

۹۳۰- عن ابن عمرب أنَّ رسول اللهج عاد سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ وَمَعَهُ عَبدُ الرَّحْمنِ بْنُ عَوفٍ، وَسَعدُ بْنُ أَبي وَقَّاصٍ، وَعَبْدُ اللهِ بْنُ مَسْعُودٍش؛ فَبَكَى رسول اللهج، فَلَمَّا رَأى القَوْمُ بُكَاءَ رسولِ اللهج بَكَوْا، فَقَالَ: «ألا تَسْمَعُونَ؟ إنَّ الله لا يُعَذِّبُ بِدَمْعِ العَينِ، وَلا بِحُزنِ القَلبِ، وَلَكِنْ يُعَذِّبُ بِهذَا أَوْ يَرْحَمُ». وَأشَارَ إِلَى لِسَانِهِ.[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۱۳۰۴؛ و صحیح مسلم، ش: ۹۲۴]

ترجمه: ابن‌عمربمی‌گوید: رسول‌اللهجبه‌همراهِ عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی‌وقاص و عبدالله بن مسعودشبه عیادتِ سعد بن عبادهسرفت. پیامبرجبه گریه افتاد. مردم با دیدنِ گریه‌ی پیامبرجگریستند. پیامبرجفرمود: «مگر نمی‌دانید که الله به‌خاطر اشکِ چشم و غمِ دل، عذاب نمی‌کند؛ بلکه به‌خاطر این، عذاب می‌دهد یا رحم می‌فرماید»؛ و به زبان خود اشاره کرد.

شرح

مؤلفدر کتابش «ریاض‌الصالحین» می‌گوید: جواز گریستن بر مُرده بدونِ مرثیه‌خوانی و نوحه‌گری».

گریستن بر مرده، گاه به مقتضای طبیعتِ بشری‌ست؛ یعنی انسان ناخواسته و بی‌آنکه خود بخواهد، می‌گرید. این گریستن، ایرادی ندارد و گناهی در آن نیست؛ بلکه همان‌گونه که در این حدیث آمده، جزو خُلق و خوی پیامبرجبوده و نشان‌گرِ مهربانی و دل‌سوزیِ انسان است. گریه، گاه از روی تکلف و با مرثیه‌خوانی و نوحه‌گری‌ست که انسان با چنین گریستنی گنه‌کار می‌گردد. مرثیه‌خوانی، به معنای برشمردنِ نیکی‌های مُرده در ضمنِ گریستن بر اوست. مثلاً شخصی بر مرده‌ای بگرید و بگوید که فلانی، چنین و چنان بود و بدین‌سان از او تعریف و تمجید کند. نوحه‌گری به معنای گریستن با شیون و فریاد و درآوردنِ صداهایی از خود، مانندِ صدا و بقبقو کردنِ کبوتر است. نوحه‌گری، حرام می‌باشد و پیامبرجزنِ نوحه‌خوان و شنونده‌ی آن‌را نفرین کرده است. [ضعیف است؛ ر.ک: إرواء الغلیل، ش: ۷۶۹؛ ضعیف الجامع، ش: ۴۶۹۰؛ و ضعیف أبی داود، ش: ۶۸۵] اما گریستنِ طبیعی بر مُرده که از روی قصد و اراده نیست و نشانه‌ی اندوه و مهربانی‌ست، ایرادی ندارد. همان‌گونه که در حدیث یاد‌شده از سوی مؤلفآمده است: رسول‌اللهجبه‌همراهِ عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی‌وقاص و عبدالله بن مسعودشبه عیادتِ سعد بن عبادهسرفت. پیامبرجبه گریه افتاد. مردم با دیدنِ گریه‌ی پیامبرجگریستند. پیامبرجفرمود: «مگر نمی‌دانید که الله به‌خاطر اشکِ چشم و غمِ دل، عذاب نمی‌کند»؛ یعنی: نه شخصی را که غمگین است و می‌گرید و نه مُرده را. «بلکه به‌خاطر زبان، عذاب می‌دهد یا رحم می‌فرماید»؛ یعنی: چیزی که باعثِ عذاب شدنِ انسان می‌شود، گفتنِ سخنان حرام است. لذا روشن شد که گریستن بر مرده، در صورتی‌که به‌اقتضای طبیعت و سرشتِ انسان و بدون مرثیه‌خوانی و نوحه‌گری باشد، ایرادی ندارد و جزو خلق و خوی پیامبرجبوده است. والله اعلم.

***

۹۳۱- وعن أُسَامَة بن زَيدٍب أنَّ رسول اللهج رُفِعَ إِلَيْهِ ابنُ ابْنَتِهِ وَهُوَ فِي المَوتِ، فَفَاضَتْ عَيْنَا رسولِ اللهج؛ فَقَالَ لَهُ سَعدٌ: مَا هَذَا يَا رسولَ الله؟! قَالَ : «هذِهِ رَحْمَةٌ جَعَلَهَا اللهُ تَعَالَى في قُلُوبِ عِبَادِهِ، وَإنَّمَا يَرْحَمُ اللهُ مِنْ عِبَادِهِ الرُّحَمَاءَ».[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۷۳۷۷؛ و صحیح مسلم، ش: ۹۲۳]

ترجمه: اسامه بن زیدبمی‌گويد: پسرِ دختر رسول‌اللهجرا که در حالِ مرگ بود، به ایشان دادند؛ اشك از چشمان رسول‌اللهجسرازير شد. سعدسگفت: ای رسول‏خدا! اين چيست؟ پيامبر اكرمجفرمود: «اين، رحمتی‌ست که الله متعال، در دل بندگانش نهاده است و الله، به بندگاني رحم می‌کند که رحم و شفقت داشته باشند».

۹۳۲- وعن أنسٍس أنَّ رسول اللهج دَخَلَ عَلَى ابْنِهِ إبْرَاهيمَس وَهُوَ يَجُودُ بِنَفسِهِ، فَجَعَلَتْ عَيْنَا رسولِ اللهج تَذْرِفَان. فَقَالَ لَهُ عبدُ الرحمنِ بنُ عَوف: وأنت يَا رسولَ الله؟! فَقَالَ: «يَا ابْنَ عَوْفٍ إنَّهَا رَحْمَةٌ». ثُمَّ أتْبَعَهَا بأُخْرَى، فَقَالَ: «إنَّ العَيْنَ تَدْمَعُ والقَلبَ يَحْزَنُ، وَلا نَقُولُ إِلا مَا يُرْضِي رَبَّنَا، وَإنَّا بِفِرَاقِكَ يَا إبرَاهِيمُ لَمَحزُونُونَ».[روایت بخاري؛ مسلم نیز بخشی از این حدیث را روایت کرده است.] [صحیح بخاری، ش: ۱۳۰۳؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۳۱۵]

ترجمه: انسسمی‌گوید: رسول‌اللهجنزد فرزند خویش، ابراهیمسرفت که در حالِ جان دادن بود. چشمان رسول‌اللهجپُر از اشک شد. عبدالرحمن بن عوفسعرض کرد: ای رسول‌خدا! شما هم (می‌گریید)؟! فرمود: «ای فرزندِ عوف! این، رحمت است». و سپس به گریستن ادامه داد و فرمود: «چشم می‌گرید و قلب، اندوهگین است؛ و ما سخنی جز آن‌چه پروردگارمان را خشنود سازد، نمی‌گوییم و ما به‌خاطرِ جداییِ تو ای ابراهیم! اندوهگین هستیم».

شرح

پیش‌تر درباره‌ی سه حدیث که نوویدرباره‌ی جواز گریستن بر مرده بدون مرثیه‌خوانی و نوحه‌گری آورده است، سخن گفتیم؛ وی سپس دو حدیث از رسول‌اللهجذکر کرده است که آن بزرگوار بر دو کودک که در حالِ مردن بودند، گریست:

نخستین کودک: پسرِ دخترش بود که واپسین لحظه‌های زندگی‌اش را سپری می‌کرد؛ او را به پیامبرجدادند. اشك از چشمان رسول‌اللهجسرازير شد؛ زیرا شاهدِ جان دادنِ نوه‌‌ی خردسالش بود. لذا رسول‌اللهجکه مهربان‌ترین بنده‌ی الله نسبت به آفریده‌های الاهی بود، دلش برای این کودک سوخت و گریست. سعد بن عبادهسگفت: «ای رسول‏خدا! اين چيست» و چرا می‌گریید؟ پيامبر اكرمجفرمود: «اين، رحمتی‌ست که الله متعال، در دل بندگانش نهاده است و الله به بندگاني رحم می‌کند که رحم و شفقت داشته باشند». یعنی: هرچه انسان نسبت به بندگان اللهمهربان‌تر باشد، به رحمت الاهی نزدیک‌تر است. لذا شایسته است که خویشتن را به دل‌سوزی و مهرورزی نسبت به کودکان و سایر انسان‌ها و حتی حیوانات، عادت دهید تا شایسته‌ی برخورداری از رحمت اللهشوید؛ زیرا «الله به بندگاني رحم می‌کند که رحم و شفقت داشته باشند».

این حدیث، بیان‌گر جوازِ گریستن بر مرده است؛ زیرا پیامبرجگریست و فرمود: «این، رحمت است». این حدیث هم‌چنین نشان می‌دهد که انسان باید با هر وسیله‌ای، یعنی با انجامِ نیکی‌ها خود را در معرض رحمتِ اللهقرار دهد:

﴿إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٥٦[الأعراف: ٥٦]

همانا رحمت الله به نیکوکاران نزدیک است.

رسول‌اللهجفرمود: «الله به بندگاني رحم می‌کند که رحم و شفقت داشته باشند». این سخن، اشاره‌ای‌ست به این‌که پاداش و کیفر الاهی، از جنسِ عمل است؛ اگر انسان به بندگانِ الله مهر بورزد، الله متعال نیز به او رحم می‌کند. زیرا پیامبرجفرموده است: «مَنْ كَانَ فِي حَاجَة أَخِيهِ كَانَ الله فِي حَاجَته». [صحیح بخاری، ش: (۲۴۴۲، ۶۹۵۱)؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۵۸۰ به‌نقل ازعبدالله بن‌عمرب] یعنی: «کسی که در صدد برآورده ساختنِ نیاز برادرش باشد، الله متعال نیازش را برآورده می‌سازد».

و دومین کودک: فرزندِ رسول‌اللهجبود؛ انس بن مالکسمی‌گوید: «رسول‌اللهجنزد فرزند خویش، ابراهیمسرفت که در حالِ جان دادن بود». این پسر از ام‌المؤمنین خدیجهلنبود؛ بلکه از کنیزِ پیامبرج، یعنی ماریه‌ی قبطیلزاده شد که پادشاه قبط، او را به پیامبرجهدیه کرده بود. ابراهیمساز ماریه به‌دنیا آمد و شانزده ماهه بود که از دنیا رفت. وقتی در حالِ مردن بود، او را به پدر بزرگوارش، پیامبر اکرمجدادند. معمولاً گفته می‌شود: «جان دادن»؛ جانِ انسان، ارزشمندترین و عزیزترین چیزی‌ست که هر انسانی دارد؛ و کسی که در حالِ احتضار قرار می‌گیرد، جانش را به فرشتگان می‌دهد. وقتی فرزندِ رسول‌اللهج، ابراهیم شانزده ماهه در حال جان دادن بود، او را به پیامبرجدادند؛ اشک از چشمان آن بزرگوار سرازیر شد. به او گفتند: ای رسول‌خدا! این چیست؟ فرمود: «این، رحمت است». و سپس به گریستن ادامه داد و فرمود: «چشم می‌گرید و قلب، اندوهگین است؛ و ما سخنی جز آن‌چه پروردگارمان را خشنود سازد، نمی‌گوییم و ما به‌خاطرِ جداییِ تو ای ابراهیم! اندوهگین هستیم». آن‌گاه ابراهیمسدرگذشت. لذا روشن شد که گریستن انسان بر مرده از روی دل‌سوزی و به سبب غمِ جدایی از او، ایرادی ندارد؛ زیرا پیامبرجدر فراقِ فرزندش، اندوهگین شد.

هم‌چنین درمی‌یابیم که برای انسان رواست که در چنین شرایطی از غم و اندوه خویش خبر دهد؛ زیرا پیامبرجفرمود: «...قلب، اندوهگین است؛ ...و ما به‌خاطرِ جداییِ تو ای ابراهیم! اندوهگین هستیم». این حدیث بیان‌گرِ این است که پیامبرجنیز مانندِ سایر انسان‌ها بوده که چون فرزندش می‌مرد، اندوهگین می‌شد. پیامبر اکرمجهفت فرزند داشت: سه پسر و چهار دختر. مشهورترین پسرِ پیامبرجابراهیمسبود و برترین دخترش، فاطمهلکه به ازدواج علی بن ابی‌طالبسدرآمد. و اما دیگر دختران پیامبرج:

زینب، همسر ابی‌العاص بن ربیع؛ و ام‌کلثوم و رقیه که یکی پس از دیگری، به ازدواجِ عثمان بن عفان درآمدند. آن‌گاه که اولی درگذشت، پیامبرجدخترِ دیگرش را به‌ازدواج عثمانسدرآورد. در میان صحابهش، عثمان بن عفانستنها کسی بود که پیامبرجدو تن از دخترانش را یکی پس از دیگری، به او داد.

و اما پسرانِ پیامبرج: قاسم، عبدالله و ابراهیم؛ مشهورترینشان ابراهیمسبود. همه‌ی فرزندان رسول‌اللهجاز خدیجهلزاده شدند؛ غیر از ابراهیمسکه از ماریه‌ی قبطی بود و همه در حیاتِ پیامبرجدرگذشتند؛ جز فاطمهلکه پس از وفاتِ رسول‌اللهجدرگذشت. این، بیان‌گر حکمتِ الاهی‌ست و نشان می‌دهد که هیچ‌کس، جلودارِ مرگ نیست؛ حتی اگر بزرگ‌ترین و آبرومندترین مردم در نزد الله متعال، یعنی رسول‌اللهجباشد.