۱۰۱- باب: ایراد گرفتن از غذا درست نیست؛ بلکه تعریف از غذا مستحب است
۷۴۰- عن أبي هُريرةس قال: «ما عَابَ رسُولُ اللهج طَعَاماً قَطُّ، إِن اشْتَهَاه أَكَلَهُ، وإِنْ كَرِهَهُ تَرَكَهُ».[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۵۴۰۹؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۰۶۴]
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: «رسولاللهجهیچگاه از هیچ غذایی ایراد نگرفت؛ اگر موردِ علاقهاش بود، میخورد و اگر دوست نداشت، آن را ترک میکرد و نمیخورد».
۷۴۱- وعن جابرٍس أَنَّ النَّبِيَّج سَأَلَ أَهْلَهُ الأُدُمَ فقالوا: ما عِنْدَنَا إِلاَّ خَلٌّ، فَدَعَا بِهِ، فَجَعلَ يَأْكُلُ ويقول: «نِعْمَ الأُدُمُ الخَلُّ نِعْمَ الأُدُمُ الخَلُّ».[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش: ۲۰۵۲]
ترجمه: جابرسمیگوید: پیامبرجاز خانوادهاش نانخورشی خواست؛ گفتند: چیزی جز سرکه نداریم. لذا به خواستِ او سرکه را آوردند و شروع به خوردن کرد و میفرمود: «سرکه، نانخورشِ خوبیست؛ سرکه نانخورشِ خوبیست!»
شرح
مؤلفمیگوید: «ایراد گرفتن از غذا درست نیست؛ بلکه تعریف از غذا مستحب است».
غذا شامل انواع خوراکیها و نوشیدنیها میشود؛ شایسته است که وقتی غذایی برای انسان میآوردند، قدر نعمت پروردگار را بداند و الله را بر آن سپاسگزار باشد که این نعمت را نصیبش کرده است؛ نه اینکه از آن ایراد بگیرد؛ اگر میل دارد، بخورَد و اگر دوست ندارد، نخورد و از آن بد نگوید. دلیلش، حدیث ابوهریرهسمیباشد که فرموده است: «رسولاللهجهیچگاه از هیچ غذایی ایراد نگرفت؛ اگر موردِ علاقهاش بود، میخورد و اگر دوست نداشت، آن را ترک میکرد و نمیخورد».
به عنوان مثال: اگر برای کسی، خرمای نامرغوبی بیاورند، نگوید: چه خرمای بدیست! اگر دوست دارد، از آن بخورد؛ و گرنه، از آن بدگویی نکند؛ زیرا این، نعمت خداست که به او ارزانی فرموده است. پس شایسته نیست که از آن ایراد بگیرد. همچنین وقتی برایش غذایی درست میکنند که آن را نمیپسندد، نباید از آن ایراد بگیرد؛ اگر از کیفیت آن غذا خوشَش آمد، از آن بخورد؛ اگر دوست نداشت، نخورَد.
و اما دربارهی تعریف از غذا، حدیث جابرسآمده است؛ جابرسمیگوید: پیامبرجاز خانوادهاش نانخورشی خواست؛ گفتند: چیزی جز سرکه نداریم. لذا به خواستِ او سرکه را آوردند و شروع به خوردن کرد و میفرمود: «سرکه، نانخورشِ خوبیست؛ سرکه نانخورشِ خوبیست!» در این روایت، واژهی «خَل» آمده است که به معنای سرکه میباشد؛ همچنین به آبی که حاوی خرما باشد و شیرین شود، خَل گویند. پیامبرجنان را در این آب فرو میبُرد و میل میکرد. غذایی بسیار ساده؛ اما میفرمود: «چه نانخورشِ خوبیست!» از آن جهت به آن نانخورش میگویند که مایع است؛ یعنی به نوشیدنیها یا خوراکیهای مایع نیز غذا میگویند. چنانکه الله متعال میفرماید:
﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِٱلۡجُنُودِ قَالَ إِنَّ ٱللَّهَ مُبۡتَلِيكُم بِنَهَرٖ فَمَن شَرِبَ مِنۡهُ فَلَيۡسَ مِنِّي وَمَن لَّمۡ يَطۡعَمۡهُ فَإِنَّهُۥ مِنِّيٓ إِلَّا مَنِ ٱغۡتَرَفَ غُرۡفَةَۢ بِيَدِهِۦۚ﴾ [البقرة: ٢٤٩]
هنگامی که طالوت با سپاهانش (از شهر) جدا شد، به آنان گفت: الله شما را با رودخانهای آزمایش میکند؛ هر کس، از آبِ آن بنوشد، از یاران من نیست و کسی که آب نخورَد یا فقط به اندازهی کف دستش آب بردارد، از یاران من است.
لذا به چیزی که طعم یا مزه دارد و خورده میشود، غذا میگویند.
این، روش پیامبرجبود که وقتی از غذایی خوشَش میآمد، از آن تعریف میکرد؛ مثل اینکه بگویید: چه نانِ خوبی! این، سنت پیامبرجاست.