شرح ریاض الصالحین - جلد چهارم

فهرست کتاب

۱۳۸- باب: حرام بودنِ نخست سلام گفتنِ ما به کافران و چگونگی جواب دادن به سلامِ کافران و مستحب بودن سلام کردن به مجلسی که در آن هم مسلمانان حضور دارند و هم کافران

۱۳۸- باب: حرام بودنِ نخست سلام گفتنِ ما به کافران و چگونگی جواب دادن به سلامِ کافران و مستحب بودن سلام کردن به مجلسی که در آن هم مسلمانان حضور دارند و هم کافران

۸۷۱- وعن أبي هريرةس أنَّ رسولَ اللهج قال: «لاتَبَدَءوا اليَهُودَ ولا النَّصَارى بالسَّلامِ، فإذا لَقِيتُم أحَدَهُم فِي طَرِيقٍ فَاضطّرُّوهُ إلى أضْيَقِهِ».[روایت مسلم] [صحیح مسلم، ش:۲۱۶۷]

ترجمه: ابوهریرهسمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «شما، ابتدا به یهود و نصارا سلام نکنید و اگر در راهی با یکی از آن‌ها روبه‌رو شدید، او را ناگزیر کنید که به تنگ‌ترین قسمتِ راه برود».

۸۷۲- وعن أنسٍس قال: قال رسولُ اللهج: «إذَا سَلَّمَ عَلَيكُم أهلُ الكتاب فَقُولُوا: وعَلَيْكُمْ».[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: ۶۲۵۸؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۱۶۳]

ترجمه: انسسمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «آن‌گاه که اهل کتاب به شما سلام می‌کنند، شما بگویید: وعلیکم». [یعنی نگویید: «وعلیکم السلام». زیرا آن‌ها معمولا می‌گویند: السام علیکم که به معنای مرگ بر شماست. (مترجم)]

۸۷۳- وعن أُسامةس أنَّ النَّبِيَّج مَرَّ عَلَى مَجْلسٍ فيه أخلاطٌ من المُسلِمِينَ والمُشرِكِينَ -عَبَدةِ الأوثَانِ واليَهُودِ- فَسَّلمَ عَلَيْهِم النَّبِيُّج.[متفق عليه] [صحیح بخاری، ش: (۵۶۶۳، ۶۲۵۴)؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۷۹۸]

ترجمه: اسامهسمی‌گوید: پیامبرجاز کنارِ مجلسی گذشت که مسلمانان و مشرکان- بت‌پرستان و یهودیان- در آن با هم نشسته بودند و پیامبرجبه آن‌ها سلام کرد.

شرح

مؤلفدر کتابش «ریاض‌الصالحین» به بیانِ حکمِ سلام کردن به کافران پرداخته و نیز بدین موضوع اشاره کرده است که حکمِ سلام کردن به جمعی که کافران و مسلمانان در آن با هم نشسته‌اند، چیست؟

پیش‌تر بیان شد که سلام کردن به مسلمانان سنت مؤکده است.

و اما سلام کردن به کفار؛ برای ما جایز نیست که نخست به آن‌ها سلام کنیم یا آغازگرِ سلام کردن به آنان باشیم. به عبارت دیگر برای مسلمانی که از کنارِ کافری می‌گذرد یا کافری از کنارش عبور می‌کند، جایز نیست که به او بگوید: «السلام علیک»؛ زیرا همان‌گونه که در حدیث ابوهریرهسآمده، پیامبرجاز این کار نهی فرموده است. چراکه سلام کردنِ ما به آنان نوعی خفت و خواری در برابر آن‌ها، و گرامی‌داشتِ آن‌هاست؛ چون درود و سلام، گرامی‌داشتِ طرفِ مقابل به‌شمار می آید و کافران، سزاوارِ اکرام نیستند؛ بلکه حقّ کافر است که رفتارِ خشم‌آلودی با او داشته باشیم، ذلیلش کنیم و او را خوار و زبون بگردانیم؛ زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩[الفتح: ٢٩]

محمد، فرستاده‌ی الله است؛ و آنان که با او هستند، در برابر کافران سرسختند و با یک‌دیگر مهربان. آنان را در حال رکوع و سجده می‌بینی؛ فضل و خشنودی الله را می‌جویند. نشانه‌(ی درست‌کاری) آنان از اثر سجده در چهره‌هایشان پیداست؛ این، وصف آنان در تورات است. و وصفشان در انجیل مانند زراعتی‌ست که جوانه زده و تنومندش ساخته و ستبر و ضخیم شده و بر ساقه‌هایش ایستاده است و کشاورزان را شگفت‌زده می‌سازد تا به‌وسیله‌ی آنان کافران را به خشم آورد. الله به این‌ها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، نوید آمرزش و پاداش بزرگی می‌دهد.

شاهد این‌جاست که اللهفرمود: ﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ؛ یعنی: «در برابر کافران، سرسخت‌اند» و در برابرشان با توان و عزت ظاهر می‌شوند. الله متعال در سوره‌ی «توبه» می‌فرماید:

﴿وَلَا يَطَ‍ُٔونَ مَوۡطِئٗا يَغِيظُ ٱلۡكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنۡ عَدُوّٖ نَّيۡلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِۦ عَمَلٞ صَٰلِحٌۚ ١٢٠[التوبة: ١٢٠]

و در هیچ مکانی که مایه‌ی خشم کفار می‌شود، قدم نمی‌گذارند و بر هیچ دشمنی پیروز نمی‌شوند مگر آن‌که در برابرش برایشان عمل شایسته‌ای ثبت می‌گردد.

لذا اگر در سلام کردن به کافران پیش‌دستی کنیم، در حقیقت آنان را گرامی داشته‌ایم؛ در صورتی که مؤمن باید در برابرِ کافران سرسخت و باعزت باشد. الله متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ[المائ‍دة: ٥٤]

ای مؤمنان! آن‌دسته از شما که از دینشان برگردند، بدانند که الله گروهی خواهد آورد که آنان را دوست دارد و آن‌ها نیز الله را دوست دارند و در برابر مؤمنان، فروتن هستند و در برابر کافران سخت و شدید.

مسلمان خودش را در برابرِ کافر، باعزت و سرافراز می‌بیند؛ اما اینک که کارگرانِ نصرانی در میانِ ما زیاد شده‌اند و مسلمانان و نصرانی‌ها با هم درآمیخته‌اند، غیرت از دل‌ها رخت بربسته است و گویا اختلافِ نصرانی، یهودی، بودایی یا بت‌پرست با ما، همانند اختلافات مذاهب فقهیِ مالکی، حنبلی و شافعی و امثالِ آن با یک‌دیگر است! برخی از مردم گمان می‌کنند که اختلافات ما با کافران، مانند اختلافات مذاهب چهارگانه می‌باشد! اللهخود رحم کند؛ این، نشانه‌ی مرگِ دل‌هاست. برای هیچ مسلمانی جایز نیست که کافری را گرامی بدارد؛ بلکه به دستورِ شریعت، رفتارمان با آنان باید خشم‌آلود باشد. البته بر ما واجب است که به پیمان‌هایی که در میان ما و آن‌هاست، پای‌بند باشیم؛ اما ناگفته نماند که از اساس، از استخدامِ کارگرانِ نصرانی و آوردنِ آن‌ها به‌عنوان نیروی کار به شبه‌جزیره‌ی عرب بپرهیزیم. زیرا رسول‌اللهجفرموده است: «لأُخرِجَنَّ اليهودَ والنصاری مِن جزيرةِ العرب». [صحیح مسلم، ش: ۱۷۶۷ به‌نقل از جابر بن عبدالله] یعنی: «حتماً یهود و نصارا را از شبه‌جزیره‌ی عرب بیرون خواهم کرد». و نیز فرموده است: «أَخرِجُوا اليَهُودَ والنَّصاری مِن جزيرةِ العربِ». [ابن‌ابی‌عاصم در الآحاد والمثانی (۲۳۴) به روایت ابوعبیده؛ فاکهی در أخبار مکۀ (۱۷۴۹)، و بزار در مسندش (۲۳۰) و خطیب در الفصل للوصل المدرج (۲/۸۱۰) به روایت عمر و مسلمبه‌شماره‌ی ۱۷۶۷ بدین الفاظ روایت کرده است: «لأخرجنّ الیهود والنصاری من جزیرۀ العرب حتی لا أدع إلا مسلما»] یعنی: «یهود و نصارا را از شبه‌جزیره‌ی عرب بیرون کنید». و در واپسین روزهای حیاتش که می‌خواست با امت وداع کند، فرمود: «أَخرِجُوا المُشرِکينَ مِن جزيرةِ العرب». [صحیح بخاری، ش: (۳۰۵۳، ۳۱۶۸، ۴۴۳۱) و مسلم، ش: ۱۶۳۷] یعنی: «مشرکان را از شبه‌جزیره‌ی عرب بیرون کنید».

لذا وقتی امکانِ استخدامِ مسلمان برای شما وجود دارد، پس کافران را به‌عنوان نیروی کار به این سرزمین نیاورید. متأسفانه برخی از مردم، کارگر کافر را بر کارگر مسلمان ترجیح می‌دهند. پناه بر خدا! دل‌ها، دچار کجی و انحراف شده است و تمایلی به حق ندارد. شیطان چنین کسانی را فریب داده که کارگر کافر، بهتر است؛ چنان‌که می‌گویند: کافر بیش‌تر به دردِ کار می‌خورد؛ زیرا تمام‌وقت کار می‌کند؛ چون نماز نمی‌خواند و برای ادای حج و عمره، مرخصی نمی‌گیرد و روزه نمی‌گیرد و توان بیش‌تری برای کار دارد! پناه بر الله! این، روی‌کردِ کسانی‌ست که دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند.

به هر حال جایز نیست که به هیچ کافری- چه یهودی باشد یا نصرانی، و چه بودایی باشد یا بت‌پرست- نخست سلام کنیم؛ پیش‌دستی کردن در سلام گفتن به غیرمسلمان، جایز نیست.

رسول‌اللهجفرموده است: «و اگر در راهی با آن‌ها روبه‌رو شدید، آنان را ناگزیر کنید که به تنگ‌ترین قسمتِ راه بروند». یعنی راه را برایشان باز نکنیم؛ لذا اگر گروهی از مسلمانان از راهی می‌گذشتند و گروهی از کافران از روبه‌رو می‌آمدند، مسلمانان نباید راه را برای آنان باز کنند؛ هرچند در راه، پراکنده شوند. زیرا باز کردن راه برای کافران، اکرام و گرامی‌داشتِ آن‌ها به‌شمار می‌آید. حال چه دلیلی دارد که با کافران چنین برخوردی داشته باشیم؟ آری؛ آن‌ها در مرحله‌ی نخست، دشمنان الله و سپس دشمنانِ ما هستند. الله متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ تُلۡقُونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَقَدۡ كَفَرُواْ بِمَا جَآءَكُم مِّنَ ٱلۡحَقِّ[الممتحنة: ١]

ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید که از روی دوستی برایشان پیام بفرستید؛ حال آن‌که آنان به دین راستینی که برای شما آمده است، کفر ورزیده‌اند.

آن‌ها پیش از هر چیزی دشمنانِ الله و سپس دشمنانِ ما هستند؛ رفتاری که در گذشته با مسلمانان داشته‌اند و برخوردی که امروزه با ما دارند، نشان‌گرِ عمقِ دشمنیِ آن‌ها با مسلمانان است؛ لذا برای ما روا نیست که به آن‌ها سلام کنیم. البته اگر به ما سلام کردند، چه پاسخ دهیم؟ رسول‌اللهجفرموده است: «آن‌گاه که اهل کتاب به شما سلام می‌کنند، شما بگویید: وعلیکم». یعنی: چیزی بر این نیفزایید و نگویید: «وعلیکم السلام». زیرا آن‌ها با خباثتی که داشتند، در دورانِ پیامبرجخبیثانه به مسلمانان سلام می‌کردند و می‌گفتند: «السام علیکم»؛ یعنی: «مرگ بر شما»! و شنونده گمان می‌کرد که می‌گویند: «السلام علیکم». عمقِ کینه و عداوتشان در طرز سلام کردنشان هویداست؛ از این‌رو پیامبرجفرمود: «در پاسخشان بگویید: وعلیکم». تا بدین‌سان اگر «السام علیکم»گفته‌اند، پاسخ خود را بگیرند و اگر «السلام علیکم»گفته‌اند، جواب سلامشان را دریافت کنند؛ و این، عینِ عدالت است. زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٖ فَحَيُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآۗ[النساء : ٨٦]

و هنگامی که به شما سلام می‌گویند، بهتر یا همانند آن پاسخ دهید. بی‌گمان الله، حسابرس همه چیز است.

از این‌رو علما گفته‌اند: اگر کافری به‌صورتِ واضح و روشن سلام کرد و گفت: «السلام علیک»، پاسخش را بدهید و بگویید: «علیک السلام»؛ زیرا فرمانِ پیامبرجهم‌چنان به قوت خود باقی‌ست؛ همان‌گونه که در حدیث ابن‌عمرببه روایت بخاریآمده است: «آن‌ها هنگامی که سلام می‌کنند، می‌گویند: السَّامُ عَلَيْكُمْ. [«السَّامُ عَلَيْكُمْ»یعنی: مرگ بر شما.] لذا شما بگویید: وعلیکم». و این، علتی واضح و روشن دارد که در حدیث بیان شده است؛ اما وقتی به‌درستی و آشکارا می‌گویند: «السلام علیکم»، ما نیز جوابشان را درست می‌دهیم و می‌گوییم: «وعلیکم السلام». زیرا الحمدلله که مسلمانان، عادل‌ترین مردم هستند. لذا کافران هرگونه که به مسلمانان سلام بگویند، پاسخشان را دریافت می‌کنند؛ اگر بگویند: «السلام علیکم»، در پاسخشان گفته می‌شود: «وعلیکم السلام». و اگر بگویند: «خوش آمدید» یا عباراتی شبیهِ این بگویند، با همین عبارات به آنان پاسخ می‌دهیم.

اینک ما مسلمانان به بلای در هم آمیختن با غیرمسلمانان دچار شده‌ایم؛ از این‌رو برخی از کارکنانِ مسلمانی که رییس شرکتشان یهودی یا نصرانی‌ست، مشکل دارند؛ یعنی هنگامِ ورود به دفترِ رییس خود چه بگویند؟ پاسخِ ما این است که: سلام کند؛ اما تنها لفظِ سلام را بر زبان بیاورد و بگوید: «سلام»؛ و در دل سلام کردن بر خویشتن را نیت نماید. این، در صورتی‌ست که از توبیخ یا سرزنشِ رییس خود می‌ترسد؛ اما اگر برای رییسِ نامسلمانش مهم نبود که کارمندش به او سلام کند یا نه، دیگر نیازی به گفتن واژه‌ی سلام نیست و نباید سلام بگوید؛ زیرا پیامبرجفرموده است: «شما، نخست به یهود و نصارا سلام نکنید».

علما اختلاف نظر دارند که آیا هنگامِ برخورد با کافران جایز است که به جای سلام کردن، با عبارت‌هایی از قبیل «خوش آمدید» و امثال آن، سخن گفتن با آنان را آغاز کنیم؟ برخی از علما گفته‌اند: این کار برای دل‌جویی از آن و ایجاد علاقه و گرایش در آنان نبست به اسلام، ایرادی ندارد؛ به‌ویژه اگر از روی ترس یا در شرایطی باشد که مسلمان از ناحیه‌ی آنان، امنیت خاطر ندارد. برخی از علما نیز این طرز خوش‌آمدگویی را نوعی گرامی‌داشتِ کافران دانسته‌اند و گفته‌اند که جایز نیست. لذا مسلمان با توجه به شرایطی که در آن به‌سر می‌برد، به‌اقتضای نیاز یا مصلحت، عمل نماید.

سپس مؤلفحدیثی بدین مضمون را آورده است که اگر مسلمانی از کنار گروهی عبور کند که مسلمانان و کافران در آن حضور دارند، آیا به‌خاطرِ حضورِ کافران در آن جمع، از سلام گفتن صرف نظر نماید یا به‌خاطرِ حضورِ مسلمانان در آن گروه، سلام کند؟ یعنی دو سبب وجود دارد که یکی از آن‌ها، عامل روا بودن سلام کردن است و دیگری، عاملِ منع می‌باشد. این‌جا امکان جدا کردنِ دو عامل وجود دارد؛ گرچه قاعده‌ای شرعی‌ست که هرگاه عاملِ مباح بودن و عاملِ منع، هم‌زمان در یک مسأله وجود داشت، عاملِ منع یا بازدارنده در اولویت قرار می‌گیرد و به ممنوع بودنِ آن مسأله حکم می‌شود. اما در این‌جا این دو عامل را می‌توان از هم جدا کرد؛ یعنی به چنین جمعی سلام بگو و مسلمانانِ حاضر در جمع را نیت کن؛ زیرا پیامبرجاز کنارِ مجلسی گذشت که مسلمانان و مشرکان- بت‌پرستان و یهودیان- در آن با هم نشسته بودند و پیامبرجبه آن‌ها سلام کرد.

مؤلفحدیث ابوهریرهسرا - که در سطور پیشِ رو می‌آید- پایان‌بخشِ کتابِ «سلام و آدابِ آن» قرار داده است؛ روشن است که انسان هنگامِ ورود به یک جمع، سلام می‌کند و همان‌گونه که پیش‌تر بیان شد، سلام کردن سنت مؤکده می‌باشد و جوابِ سلام، بر کسی که به او سلام شده، فرض عین است. و اگر کسی به یک گروه سلام کند، جواب سلام بر آن گروه فرض کفایه می‌باشد؛ یعنی اگر یک یا چند نفر از افرادِ گروه جوابِ سلام را بدهند، جوابِ سلام از دیگران ساقط می‌شود؛ اما اگر روشن باشد که قصدِ سلام‌کننده، شخصِ معینی از افرادِ حاضر در آن گروه است، جواب سلام بر همان شخص واجب می‌باشد. مثلاً گروهی دانشجو یا طلبه با استادِ خویش نشسته‌اند و شخصی وارد می‌شود و سلام می‌کند و هدفش، خودِ استاد است؛ در این صورت جوابِ سلام بر استاد واجب می‌باشد و اگر طلاب یا دانشجویان جواب دهند، کفایت نمی‌کند. ولی اگر همه‌ی افرادِ حاضر در یگ گروه، برابر و هم‌سطح باشند و کسی که وارد می‌شود، به صورتِ کلی سلام کند و روشن نباشد که هدفش شخصِ معینی از آن گروه است، پاسخ دادنِ یکی از افرادِ حاضر کافی‌ست؛ زیرا جواب سلام در چنین حالتی، فرض کفایه می‌باشد.