۱۳۷- باب: سلام گفتنِ مرد به همسر و دیگر زنانِ محرمش و نیز زنان بیگانه بهشرطی که ترس به فتنه افتادن وجود نداشته باشد و همچنین سلام کردنِ زنان به مردان بیگانه بر اساسِ همین شرط
۸۶۸- عن سهل بن سعدس قال: كانَتْ فينا امْرَأَةٌ -وفي رواية: كانَتْ لَنا عَجُوزٌ- تأْخُذُ مِنْ أَُصُولِ السِّلْقَ فَتَطْرَحُهُ في القِدْرِ وَتُكَرْكِرُ حَبَّاتٍ منْ شَعِير، فإذا صَلَّيْنا الجُمُعَةَ وانْصَرَفْنَا نُسَلِّمُ عَلَيْها فَتُقدِّمُهُ إليْنَا.[روایت بخاري] [صحیح بخاری، ش: (۵۴۰۳، ۶۲۴۸)]
ترجمه: سهل بن سعدسمیگوید: زنی در میانِ ما بود- و در روایتی دیگر: پیرزنی با ما بود- که مقداری چغندر میآورد و در دیگ میریخت و دانههای جو را آرد میکرد - و به چغندرِ پختهشده میافزود-. آنگاه که نماز جمعه را میخواندیم و باز میگشتیم، به او سلام میگفتیم و او، آن غذا را نزدِ ما میآورد.
۸۶۹- وعن أُم هانئ فاخِتَةَ بِنتِ أبي طَالبل قَالت:أَتَيْتُ النَّبِيَّج يَوْمَ الفَتْح وَهُو يَغْتسِلُ وَفاطِمةُ تَسْتُرهُ بِثَوْبٍ فَسَلَّمْتُ. وذَكَرَتِ الحديثَ.[روایت مسلم] [صحیح بخاری، ش: ۳۵۷؛ و صحیح مسلم، ش: ۳۳۶]
ترجمه: امهانی، فاخته بنت ابیطالبلمیگوید: روز فتح مکه نزد پیامبرجآمدم و پیامبرجاستحمام میکرد و فاطمهلپارچهای را برای پوشاندن ایشان گرفته بود؛ سلام کردم... آنگاه امهانی حدیث را تا پایان، روایت کرد.
۸۷۰- وعن أسماءَ بنتِ يزيدل قالت:مَرَّ عَلَيْنا النَّبِيُّج فِي نِسْوَةٍ فَسَلَّمَ عَلَيْنَا.روایت ابوداود و ترمذي؛ این، لفظ ابوداود است. در روایت ترمذی که آن را حسن دانسته، آمده است: [صحیح أبی داود، از آلبانیش: ۴۳۳۶. این حدیث، پیشتر بهشمارهی ۸۵۹ گذشت]
أنَّ رسولَ اللهجمَرَّ فِي المَسْجِد يَوْماً وَعُصْبةٌ مِنَ النِّساء قُعوُدٌ فأَلوْي بِيدِهِ بالتَّسليم.
ترجمه: اسماء بنت یزیدلمیگوید: پیامبرجاز کنارِ عدهای از ما زنان گذشت و به ما سلام کرد.
ترجمهی روایت ترمذی: اسماء بنت یزیدلمیگوید: روزی رسولاللهجدر حالی که گروهی از زنان - در مسجد- نشسته بودند، از مسجد گذشت و با اشارهی دست سلام کرد.
شرح
مؤلفبابی دربارهی سلام گفتن به کودکان گشوده است. بسیاری از مردم، کودکان را ناچیز میشمارند یا به آنها اهمیت نمیدهند و از اینرو به آنان سلام نمیکنند؛ این، بر خلافِ روش و رهنمودِ پیامبرجاست. زیرا پیامبرجبه کوچک و بزرگ سلام میکرد. انس بن مالکساز کنارِ کودکان گذشت و به آنها سلام کرد و گفت: پیامبرجاین کار را انجام میداد؛ یعنی به کودکان سلام میداد. سلام کردن به کودکان، فواید فراوانی دارد؛ از جمله:
پیروی از سنت پیامبرج. الله متعال فرموده است:
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ﴾[الأحزاب : ٢١]
بهراستی برای شما، برای کسی که به (پاداش) الله و روز قیامت امیدوار است، در رسولالله، الگو و سرمشقی نیکوست.
۱- تواضع و فروتنی: بدینسان انسان دچارِ خودپسندی نمیشود و تکبر نمیورزد و سر و بینیاش را بالا نمیگیرد. پیامبرجفرموده است: «مَا زَادَ الله عَبْدًا بِعَفْوٍ إِلاَّ عِزًّا، وَمَا تَوَاضَعَ أَحَدٌ للَّهِ إِلاَّ رَفَعَهُ اللهﻷ». [صحیح مسلم، ش: ۲۵۸۸ بهنقل از ابوهریرهس] یعنی: «الله در برابر گذشتِ بندهاش، عزت او را زیاد میکند و هرکس بهخاطرِ الله تواضع و فروتنی نماید، اللهﻷاو را بلندمرتبه میگرداند».
۲- عادت دادنِ کودکان به ارزشهای اخلاقی: زیرا وقتی کودکان ببینند که بزرگترشان به آنها سلام میگوید، به این سنت نیک و خجسته عادت میکنند.
۳- این کار، مهر و محبتِ کودک نسبت به سلامکننده را در پی خواهد داشت و چهبسا کودک هیچگاه از یاد نبرد که بزرگترش به او سلام کرده است و بدینسان، محبتِ آنشخص در دلش بنشیند. زیرا کمتر پیش میآید که بچهها، چنین مسایلی را فراموش کنند.
این، بخشی از فواید سلام کردن به کودکان است؛ لذا وقتی از کناری کودکانی که در کوچه بازی میکنند، میگذریم، چه خوبست که به آنها سلام کنیم.
اما سلام کردن به زنان؛ سلام کردن به همسر و زنهای محرم، سنت است؛ منظور از محارمِ هر مرد، زنانی هستند که ازدواج با آنها برای آن مرد جایز نیست. لذا ایرادی ندارد که به همسر خویش و نیز به محارمِ خود مانند خواهر، عمه، دخترِ برادر یا دخترِ خواهر خویش سلام کنید؛ اما به زنان نامحرم یا بیگانه سلام نکنید؛ مگر پیرزنانی که در سلام کردن به آنها خطر افتادن در فتنه وجود نداشته باشد؛ اما اگر ترس به فتنه افتادن وجود داشته باشد، سلام نکنید. از اینرو امروزه عادت مردم، بهدرستی بر این رفته است که زنان و مردان نامحرم در کوچه و بازار به یکدیگر سلام نمیکنند؛ و این، درست است. ولی اگر وارد خانهی خویش شدید و تعدادی از زنانِ آشنا را در خانهی خود دیدید، ایرادی ندارد که به شرطِ منتفی بودن خطر فتنه، به آنها سلام کنید؛ همچنین اگر خطر فتنه منتفی باشد، زن نیز میتواند به مردِ بیگانه سلام کند.
مؤلفحدیث زنی را ذکر کرده است که چغندر را در دیگِ آب میریخت و روی آتش میگذاشت تا بپزد و آنگاه دانههای جو را آرد میکرد و به آن میافزود. هر یک از صحابهشکه دوست داشت، پس از نماز جمعه نزد آن زن میرفت و به او سلام میکرد و از غذایی که آن بانو تدارک دیده بود، میخورد. صحابهشاز پذیراییِ آن بانو خوشحال میشدند؛ زیرا بیشترِ آنها در آن زمان فقیر بودند تا اینکه الله متعال دروازههای دنیا را به رویشان گشود؛ همانگونه که میفرماید: ﴿وَمَغَانِمَ كَثِيرَةٗ يَأۡخُذُونَهَا﴾؛ بدینسان الله متعال به اصحابشنوید غنیمتهای فراوانی را داد که آن را بهدست میآورند. چنانکه فرمود: ﴿وَعَدَكُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا﴾یعنی: «الله، غنیمتهای فراوانی به شما نوید داده است که آن را به دست میآورید». پس از فتوحات بود که اموال و داراییها، فراوان گردید؛ اما پیش از آن، بیشترِ صحابهشفقیر بودند.