۱۰۳- باب: مهمانی که شخصِ دیگری نیز با او همراه میشود، چه کند؟
۷۴۳- عَن أبي مسعودٍ البَدْرِيِّس قال: دَعا رجُلٌ النَّبِيَّج لِطعَامٍ صَنعَهُ لَهُ خَامِس خَمْسَةٍ، فَتَبِعهُمْ رَجُلٌ، فَلمَّا بَلَغَ الباب، قال النَّبِيُّج: «إِنَّ هذا تَبِعَنا، فإِنْ شئتَ أَنْ تَأْذنَ لَهُ، وإِنْ شِئتَ رَجَعَ». قال: بل آذَنُ لَهُ يا رسولَ الله.[متفقٌ عليه] [صحیح بخاری، ش: ۲۰۸۱؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۰۳۶]
ترجمه: ابومسعود بدریسمیگوید: مردی، پیامبرجرا با چهار نفرِ دیگر که در مجموع پنج نفر میشدند، به غذایی دعوت کرد که برایش ایشان تدارک دیده بود. شخصی بدون دعوت با آنان رفت. وقتی دربِ (خانهی میزبان) رسیدند، پیامبرجفرمود: «این مرد با ما آمده است؛ اگر میخواهی، به او اجازه بده؛ و گرنه، باز میگردد». صاحبخانه گفت: ای رسولخدا! به او اجازه دادم.
شرح
مؤلفدر بخش آداب غذا خوردن، بابی بدین عنوان گشوده است: «مهمانی که شخصِ دیگری نیز با همراه میشود، چه کند؟» سپس حدیثی بدین مضمون ذکر کرده که ابومسعود بدریسمیگوید: مردی، پیامبرجرا با چهار نفرِ دیگر که در مجموع پنج نفر میشدند، به غذایی دعوت کرد که برایش ایشان تدارک دیده بود. شخصی بدون دعوت با آنان رفت. وقتی دربِ (خانهی میزبان) رسیدند، پیامبرجبرای نفرِ ششم نیز اجازه خواست؛ چنانکه فرمود: «این مرد با ما آمده است؛ اگر میخواهی، به او اجازه بده؛ و گرنه، باز میگردد». صاحبخانه گفت: ای رسولخدا! به او اجازه دادم.
و اما نکاتی که از این حدیث برداشت میشود:
یکم: برای انسان جایز است که وقتی عدهای را دعوت میکند، تعدادشان را تعیین نماید؛ این، هیچ ایرادی ندارد. اما برخی از مردم، این کار را نشانهی بُخل میپندارند و می گویند: فلانی بخیل است! در صورتی که ممکن است میزبان، تنگدست باشد و نتواند از عدهی بیشتری پذیرایی کند. بهویژه در مناطقی که بیشتر ساکنانش فقیر هستند. اما الحمدلله که ثروتمندان، سفرهی پهن و گشودهای دارند.
دوم: از این حدیث چنین برمیآید که انسان میتواند با دعوتشدگان یا مهمانان، همراه شود و به خانهی میزبان برود تا در کنارِ آنان، از او نیز پذیرایی شود؛ و این، جایز است؛ یعنی جایز است که انسان، مهمانِ طفیلی شود؛ زیرا پیامبرجمردی را که با آنان همراه شد، برنگرداند و به او اجازه داد که با آنان همراه شود. زیرا در حدیث ابوهریرهسآمده است که وی با آنان همراه شد تا از این طریق شکمش را سیر کند.
سوم: از این حدیث چنین برداشت میکنیم که وقتی مهمانی ناخوانده با ما همراه شد، برای او از میزان اجازه میگیریم؛ بهویژه اگر گمانمان این باشد که میزبان، با هدف خاصی ما را دعوت کرده و میخواهد موضوعی را با ما در میان بگذارد که دوست ندارد کسی از آن اطلاع یابد. در چنین شرایطی حتماً باید از میزبان، برای مهمان ناخواندهای که با ما همراه شده است، اجازه بگیریم.
چهارم: این حدیث، نشانگر اینست که اگر میزبان، به مهمانِ ناخواندهای که با دعوتشدگان همراه شده است، اجازهی ورود ندهد، ایرادی ندارد. زیرا اگر ایرادی در این کار بود، پیامبرجبرای مهمانِ ناخواندهای که با ایشان همراه شده بود، اجازه نمیخواست. و همین اجازه خواستن، نشانگر اینست که تصمیم با میزبان یا صاحبخانه میباشد. اگر بخواهد به او اجازه میدهد یا به او میگوید: بازگرد و اجازهی ورود نمیدهد. الله متعال فرموده است:
﴿وَإِن قِيلَ لَكُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡكَىٰ لَكُمۡۚ﴾ [النور : ٢٨]
و اگر به شما گفتند: بازگردید (و اجازهی ورود ندادند)، پس بازگردید که این برای شما پاکیزهتر است.
لذا اگر از کسی اجازه خواستید و اجازهی ورود نداد یا گفت: من، الآن مشغولم، ناراحت و دلخور نشوید؛ زیرا برخی از مردم همینکه چنین پاسخی میشنوند، ناراحت میشوند. این، توقعِ نادرستیست؛ زیرا مردم، کارها و مشغولیتهای خاصّ خود را دارند و شاید کارو مشغولیتِ دیگری در رابطه با عدهای دیگر داشته باشند که بهمراتب مهمتر باشد. لذا اگر از کسی وقت ملاقات خواستید و درخواست شما را قبول نکرد و گفت: اینک مشغولم، بدون اینکه ناراحت شوید، برگردید. این، رهنمود شریعت است.