شرح ریاض الصالحین - جلد چهارم

فهرست کتاب

۱۱۳- باب: ناپسند بودن دمیدن در نوشیدنی

۱۱۳- باب: ناپسند بودن دمیدن در نوشیدنی

۷۶۹- عَن أبي سعيدٍ الخدريِّس أَنَّ النَّبِيَّج نَهَى عَنِ النَّفخِ فِي الشَّرابِ فقال رَجُلٌ: القذَاةُ أَراها في الإِناء؟ فقال: «أَهْرِقْهَا» قال: فإِنِّى لا أُرْوَى مِنْ نَفَسٍ وَاحِدٍ؟ قال: «فَأَبِن القَدَحَ إِذًا عَنْ فِيكَ».[ترمذي، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحيح می‌باشد.] [صحیح الجامع، ش: ۶۹۱۲؛ السلسلة الصحیحة، ش: ۳۸۵؛ و صحیح الترمذی، آلبانی، ش: ۱۵۳۸]

ترجمه: ابوسعید خدریسمی‌گوید: پیامبرجاز دمیدن در آب منع نمود. شخصی عرض کرد: حتی وقتی که در ظرف، خاشاک می‌بینم؟ فرمود: «آن را بریز». گفت: به یک نفس سیراب نمی‌شوم؛ چه کنم؟ فرمود: «در این صورت ظرف را از دهانت جدا کن (و پس از نفس کشیدن، آب بنوش)».

۷۷۰- وعن ابن عباس رضي الله عنهما أنَّ النَّبِىَّج نَهَى أَن يُتنَفَّسَ في الإِنَاءِ أَوْ يُنْفَخَ فِيه.[ترمذي، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحيح می‌باشد.] [صحیح الجامع، ش: ۶۸۲۰؛ إرواءالغلیل، ش: ۲۰۳۷؛ و صحیح الترمذی، آلبانی، ش: ۱۵۳۹]

ترجمه: ابن‌عباسبمی‌گوید: پیامبرجاز نفس کشیدن یا فوت کردن در ظرف، منع نمود.

شرح

مؤلفدر آداب خوردن و نوشیدن، بابی بدین عنوان گشوده است: «کراهت دمیدن در نوشیدنی».

و سپس دو حدیث ذکر کرده که در آن‌ها از دمیدن در نوشیدنی منع شده است. زیرا چه‌بسا در بازدم انسان، عوامل بیماری‌زا وجود داشته باشد. از این‌رو پیامبرجاز دمیدن یا فوت کردن در نوشیدنی، منع نمود. شخصی پرسید: آیا وقتی در آب، خاشاک می‌بینم، فوت نکنم تا بیرون بیفتد؟ فرمود: «آن را بریز»؛ یعنی آبی را که در آن خاشاک است، بریز و در آن فوت نکن. سپس عرض کرد: «من به یک نفس سیر نمی‌شوم». یعنی هنگام آب خوردن، به نفس کشیدن نیاز دارم؛ چه کنم؟ پیامبرجبه او دستور داد که ظرف را از دهانش جدا کند و پس از نفس کشیدن، آب بنوشد. باز نفس تازه کند و دوباره بنوشد. البته برخی از علما فوت کردن در نوشیدنی را در حالتِ ضرورت، مستثنا دانسته‌اند؛ مثلاً هنگامی که نوشیدنی، داغ است و شخص، عجله دارد. ناگفته نماند که در این حالت نیز بهتر است در نوشیدنی فوت نکند. بلکه اگر ظرفِ دیگری در دسترس است، چند بار نوشیدنی را از این ظرف به آن ظرف بریزد تا زودتر سرد شود.

این‌جاست که درمی‌یابیم شریعت اسلامی از هر جهت کامل می‌باشد و رسول‌اللهجهر چیزی را به ما آموزش داده است. همان‌گونه که ابوذرسمی‌گوید: «رسول‌اللهجدر حالی از دنیا رفت که چیزِ ناگفته‌ای باقی نگذاشت؛ چنان‌که پرنده‌ای در آسمان بال‌ نمی‌گشاید، مگر این‌که درباره‌اش با ما سخن گفته و به ما علم و دانش آموخته است». [اِسنادش ضعیف است؛ روایت: طبرانی در الکبیر (۲/۱۵۵) از طریق سفیان بن عیینه از فطر از ابوالطفیل از ابوذر به صورت مرفوع؛ دارقطنی در العلل (۶/۲۹۰) گفته است: «و غیر از ابن‌عیینه، این روایت را از فطر از منذر ثوری از ابوذر، به صورت مرسَل نقل کرده‌اند و همین، صحیح است». شاهدِ این معنا، روایت شافعی در مسند اوست که اِسنادش ضعیف می‌باشد] آری؛ حتی درباره‌ی پرندگان آسمان نیز با آموزشِ الله و پیامبرش اطلاعاتی داریم.

یکی از مشرکان به سلمان فارسیسگفت: پیامبرتان هر چیزی به شما آموخته است؛ حتی نحوه‌ی نشستن در هنگامِ قضای حاجت. سلمان فارسیسگفت: آری؛ پس چه! به ما آموخته است که روی به قبله ننشینیم؛ با دست راست و کم‌تر از سه سنگ استنجا نکنیم و استخوان، سرگین و پس‌مانده‌ی حیوانات و امثال آن را برای ا‌ستنجا به‌کار نبریم.

در هر حال، به فضل پروردگار، شریعت ما از هر جهت کامل می‌باشد و هیچ نقصی در آن یافت نمی‌شود و نیاز ندارد که کسی آن را کامل کند. این، ردی آشکار بر بی‌خردانی‌ست که گمان می‌کنند آیین اسلام فقط به تنظیم روابط میان بنده و پروردگار می‌پردازد و به عبادت‌هایی از قبیل نماز و روزه منحصر می‌شود و کار و برنامه‌ای درباره‌ی روابط و معاملات مردم با یکدیگر ندارد. این‌ها چه بی‌خرد و سبک‌سرند! بزرگ‌ترین آیه‌ی قرآن، آیه‌ی «مداینه»، [یعنی آیه‌ی ۲۸۲ سوره‌ی بقره] است که به موضوع معامله‌ی مدت‌دار در میان مردم می‌پردازد. حال این‌ها چگونه ادعا می‌کنند که اسلام به روابط و معاملات مردم با یکدیگر توجه نکرده است؟! چه همه آیه در قرآن کریم به مسایل مالی و تنظیم و اصلاح روابط اقتصادی و امثال آن پرداخته است! چنان‌که سنت نبوی نیز همین ویژگی را دارد. پس الحمدلله شریعت اسلامی از هر جهت کامل است.