بلکه گمراه شدی

فهرست کتاب

باب هفتم: ایرادهای تیجانی بر خلیفه دوم عمر بن خطابسو پاسخ آن

باب هفتم: ایرادهای تیجانی بر خلیفه دوم عمر بن خطابسو پاسخ آن

بر آگاهان مذهب روافض پنهان نیست که سب و شتم صحابه رسول الله جو مطعون کردن آنان یک اصل اساسی در مذهب شیعه می‌باشد و خلیفه دوم حضرت عمر بن خطابس در این نسبت‌های ناروا و تهمت‌های بی‌مورد، بیش از دیگران مورد نظر است. عامل بسیار مهم این کینه توزی و بدبینی، این است که او کشور فارس را فتح کرد و قدرت را از دست آنان گرفت. مستشرق معروف انگلیسی، دکتر براون به صراحت لهجه می‌گوید: مهم‌ترین عامل عداوت و دشمنی اهل ایران با خلیفه راشد، حضرت عمر بن خطابس، این است که او عجم، یعنی سرزمین فارس را فتح کرد و قدرت آنان را از بین برد ولی آن‌ها این دشمنی‌ شان ‌را رنگ دینی و مذهبی دادند در حالی که این دشمنی در واقع، یک دشمنی دینی نیست [۴۹۶]. «دکتر براون» در ادامه سخنان خود می‌گوید: دشمنی مردم ایران با خلیفه راشد، عمر بن خطاب به خاطر این نیست که او حق علی و فاطمه را غصب کرده است بلکه به خاطر این است که او سرزمین ایران ‌را فتح کرده و به حکومت خاندان ساسانی خاتمه داده است. بعد اشعاری از یک شاعر فارسی زبان نقل می‌کند که شعر از این قرار است:

بشکست عمر پشت دلیران عجم را
بر باد فنا داد رگ و ریشه‌ی جم را
این عربده برغصب خلافت زعلی نیست
با آل عمر کین قدیم است عجم را

و در پایان به نتیجه‌ای که خود رسیده است، مارا بدان جا می‌رساند و می‌گوید: بحث در این نیست که او خلافت را از علی غصب کرده است، بلکه اصل مساله، جریان فتح ایران بدست توانمند خلیفه راشد است [۴۹۷].

آقای تیجانی در کتاب خود، شدید‌ ترین حملات خود را متوجه خلیفه راشد، صحابی جلیل القدر، حضرت عمر بن خطاب کرده است. من به خاطر تجلیل و تقدیر از این صحابی بزرگوار که رسول اکرم جدرباره او فرموده بود: « در گذشته، در میان بنی اسرائیل، مردانی بودند که بدون اینکه نبی و رسول باشند مورد خطاب قرار گرفته‌اند، اگر در امت من چنین شخصیتی وجود داشته باشد، او عمر است» [۴۹۸]می‌خواهم ایرادهای جناب تیجانی را ذکر نموده و یک بیک آن‌ها را پاسخ بدهم.

به توفیق حضرت حق می‌گویم:

آقای تیجانی، حمله خود را نخست بر عمر بن خطاب، تحت عنوان «نقش صحابه در صلح حدیبیه» شروع کرده بود. تیجانی عمر بن خطابس را متهم کرده بود که او از دستور رسول الله جتبعیت نکرده و از فیصله رسول الله جدر صلح حدیبیه احساس نگرانی کرده است حتی سایر صحابه را برای تخلف از دستور رسول الله جوا داشته است. در مباحث گذشته، به این ایراد بی‌اساس به نحوی مدلل و شفاف پاسخ گفته شد که نیازی به اعاده آن نیست، برای تجدید آگاهی به مباحث گذشته در همین کتاب مراجعه شود.

آقای تیجانی در مبحث «اصحاب و مصیبت روز پنجشنبه» حضرت عمر بن خطابسرا مورد طعن قرار داده و او را متهم کرده است که پیامبر را به هذیان و یاوه گویی نسبت داده است و او خود را از رسول الله جعالم‌تر دانسته و به وی احترام قایل نبوده است بلکه او وعده‌ی دیگری از صحابه برنامه ریزی کردند تا رسول اکرم جرا از نوشتن نامه منع کنند؟!.. . به همه این یاوه گویی‌ها در مباحث گذشته به نحوی پاسخ داده شده است که هیچ جای شبهه‌ای در پاکی و طارت باطن و ظاهر این صحابی بزرگوار برای کسی باقی نمانده است و حسن نیت و اخلاص او در حق رسول الله جمانند روشنایی آفتاب برای همگان هویدا است و از دروغ پردازی‌های آقای تیجانی و جهالت او درباره سیرت نبوت پرده برداشته شد برای اطلاعات به مباحث همین کتاب مراجعه شود. حمد و ستایش از اول و آخر از آن خداوند است.

در مبحث (صحابه در سپاه اسامه) نیز، تیجانی حضرت عمرسرا متهم کرده است که او به فرماندهی اسامه اعتراض کرده و تهمت‌های دیگری نیز به وی نسبت داده بود که به آن‌ها در جای خودش پاسخ دادم.

[۴۹۶] تاریخ ادبیات ایران. تالیف براون ج۱ ص ۲۱۷. [۴۹۷] تاریخ ادبیات ایران ج۱ ص ۲۱۵ الشیعة والسنة احسان الهی ظهیر ص (۵۷-۵۶). [۴۹۸] صحیح بخاری، کتاب فضایل صحابه، شماره (۶۸۴۳).