تقسیم واقعی صحابه از دیدگاه روافض دوازده امامی
نویسنده کتاب «ثم اهتدیت»، جناب تیجانی در کتاب خود صحابه رضوان الله تعالی علیهم أجمعین را به سه دسته تقسیم نموده بود [۱۵]. لکن واقعیت گواه این مطلب است که صحابه نزد روافض به دو دسته تقسیم میشوند. گروه سومی وجود ندارد. این سخنی است که علما و کتب شیعه بدان تصریح نمودهاند.
دسته اول:
دسته اول از صحابه نزد روافض کسانی هستند که روافض از آنان رضایت دارند وتیجانی آنان را جز گروه اول قرار داده است. تعداد این گروه از سه تن کمتر و از هفت تن بیشتر نیست. کسی که نزد روافض از راویان ثقه است به سند صحیح از امام محمد باقر چنین روایت میکند: مردم (بعد از پیامبر ج) همه مرتد شدند بجز سه نفر، سلمان، ابوذر و مقدادشروای از امام محمد باقر سوال کرد:
درباره عمار، چه میفرمایی؟ گفت: حاص حیصه ثم رجع [۱۶].
در روایتی دیگر در این باره چنین آمده است: ثم أناب الناس بعد، یعنی مردم بعد از مرتد شدن دو باره به سوی اسلام برگشتند و نخستین کسانی که به اسلام برگشتند عبارت بودند از: ابو ساسان انصاری، عمار، ابو عمیره و شتیره ـ و تعداد این آقایان هفت تن بود. حتی امیرالمومنین÷جز این هفت تن، دیگری را نمیشناخت [۱۷]. کلینی در کتاب خود «اصول کافی» که از کتب معتبر و مرجع اثنا عشری است [۱۸]، چنین روایت میکند: عن حمران بن اعین قال: «قلت لأبی جعفر الصادق÷: جعلت فداك ما أقلنا لو اجتمعنا على شاة ما أفنیناها؟» تعداد ما چنان اندک است حتی یک گوسفند را نیز نمیتوانیم بخوریم. «فقال: ألا أحدثك بأعجب من ذلك، الـمهاجرون والأنصار ذهبوا إلا ـ وأشار بیده ـ ثلاثة [۱۹]... الخ». یعنی امام جعفر صادق فرمودند: شگفت آورتر از این را برایت بیان نکنم و آن اینکه انصار و مهاجرین همه مرتد شدند. و با اشاره دست فرمود بجز سه تن:
از عبدالرحیم قصیر در روضه چنین روایت شده است: «قلت لأبی جعفر÷: إن الناس عادوا بعد ما قبض رسول الله جأهل جاهلیة» ـ یعنی مردم بعد از رسول اکرم جبه جاهلیت و کفر برگشتند ـ و انصار کنارهگیری کردند و یک سو شدند ولی این کناره گیری هیچ سودی برای آنان ندارد. آنان بدست سعد بیعت کردند و زمزمه دوران جاهلیت را سر دادند و چنین سرودند: «یا سعد! أنت الـمرجاء وشعرك الـمرجل وفحلك الـمرجم» [۲۰].
این قسم اول از صحابه مورد اعتماد نزد روافض هستند.
دسته دوم: از دیدگاه روافض سایر صحابه به جز این هفت تن که در دسته اول بدان اشاره شد، میباشند. روافض بر این عقیده هستند که همه آنان منافق، مرتد و از دین برگشتند و در راس آنان خلیفه اول و دوم و سوم، عشره مبشره و بعد هم سائر صحابه قرار دارندـ این سنت عقیده روافض دو ازده امامی درباره صحابه و یاران رسول اکرمج.
آری، این تقسیم بندی و عقیده روافض درباره اصحاب رسول الله جگرفته شده از کتب مرجع اهل تشیع است.
... . اکنون این سوال مطرح میشود که چرا جناب تیجانی (هدایت شده) در کتاب خود صحابه رسول الله جرا به سه دسته تقسیم نموده است. پاسخ این سوال این است که آقای تیجانی قصد اغفال و گمراه نمودن خوانندگان را دارد به ویژه خوانندگانی را که اهل سنت هستند. او میخواهد در ذهن خواننده ایجاد وهم کند که صحابه مرتد نبودند اما آنان میخواستند مال دنیا را بدست بیاورند. لذا به خاطر میل و گرایش به مال و ثروت و یا به خاطر ترس از دست دادن دنیا، از سر نفاق از رسول اکرم جپیروی کردند ـ این رفتار و شیوه تقسیم آقای تیجانی به خاطر این بود تا زمینه را برای پذیرفتن دیدگاهش در ذهن خواننده فراهم ساخته و به آسانی بتواند، هر کدام از صحابه را که او (تیجانی) مایل باشد در ردیف مرتدان و برگشتگان از دین قرار بدهد. آری اینجا است که آقای تیجانی گروه دومی را تراشیده و در پی آن گروه سومی را یاد آور شده است. این گروه سومی از دیدگاه تیجانی (هدایت شده)! منافقاند و او به جعل و تزویر گروه سوم را در عداد و شمار صحابه به شمار میآورد. بعد آقای تیجانی (هدایت شده) میان دسته دوم و سوم خلط مبحث نموده هر دو گروه را در یک ردیف داخل میکند که در نتیجه صحابه به دو دسته، (دستهای که مرضی عنه، و پسندیده هستند و دستهای برگشته و مرتد هستند، ) تقسیم میشوند ـ بدین ترتیب خواننده به آسانی دچار استدراج و اغفال شده تقسیم واقعی از دیدگاه شیعه را میپذیرد.
شاید کسانی گمان کنند که منظور جناب تیجانی (هدایت شده) از منافقین، عبدالله بن ابی بن سلول و پیروانش هستند. اما شما خواهید دید که آقای تیجانی در جریان اقامه نماز میت بر ابن ابی و دیدگاه بعضی صحابه در این باره، از عبدالله بن ابی بن سلول دفاع میکند [۲۱].
[۱۵] ثم اهتدیت ص (۷۸) و آنگاه هدایت شدم ص (۱۲۵). [۱۶] حق الیقین فی معرفة أصول الدین، عبدالله شبر ج ۱ ص (۳۷۰-۳۷۱) رجال کشی ص (۱۷). [۱۷] همان کتاب. [۱۸] امام عبدالحسین موسوی در صفحه ۳۳۱ کتاب خود، مراجعات میگوید: بهترین کتب مرجع و مادر در اصول و فروع دین نزد امامیه چهار تا هستند الکافی، التهذیب، الاستبصار، ومن لایحضره الفقیه ـ این سخن به حد تواتر رسیده است و اصول کافی اولین، معتبرترین و بهترین آنها است. [۱۹] الأصول من الکافی للکلینی ج ۲ ص (۱۹۱) کتاب الإیمان و الکفر (باب) قله عدد المومنین، رجال الکشی ص (۱۳)، تفسیر الصافی ج ۱ ص (۳۵۹) [۲۰] الروضة من الکافی ج ۸ ص (۳۴۶). [۲۱] ثم اهتدیت ص (۹۰) و آنگاه هدایت شدم ص (۱۴۶).