تعریف لغوی و اصطلاحی صحابی
صحابه در لغت ماخوذ است از «صحبه» مانند «سمعه». «صحبه صحابه وصحبه» به معنی عاشره، یعنی با وی معاشرت و زندگی کرد و چند نفر که با هم باشند به آنان اصحاب، اصاحیب، صحبان و صحاب و صحابه و صحب گفته میشود. «استصحبه یعنی او را به همراهی و با هم بودن دعوت کرد» [۱۲]دو چیز که با هم ملایمت و مناسبت داشته باشند مصاحبت یکدیگر به حساب میآیند [۱۳]. و صاحب در لغت به معنی معاشر میباشد و از مصاحبت گرفته شده است که در لغت به معنی معاشرت و با هم زیستن میآید.
صحابی در اصطلاح: هو من اجتمع بالنبی جمومناً به ومات علی ذلک.
یعنی: صحابی کسی است که در زندگی به پیامبر ایمان آورده و او را دیده و در حالت ایمان در گذشته است. از این تعریف کاملا روشن است کسی که پیامبر جرا در حالت غیر ایمان دیده و در حالت غیر ایمان در گذشته است در ردیف صحابه نیست و واژه صحابی در حق او تحقیق پیدا نمیکند.
[۱۲] القاموس المحیط للفیروز آبادی ص (۱۳۴). [۱۳] مختار الصحاح لمحمد الرازی ص (۱۵۰).