تعریف لغوی و اصطلاحی منافق
منافق در لغت ماخوذ است از نافق ینافق منافقهً و نفاقاً و این برگرفته از نفقاء است و نفقاء یعنی سوراخ هایی که موشهای جنگلی در آن زندگی میکنند. هرگاه موش جنگلی از یک سوراخ تعقیب شود به سوراخی دیگر پناه میبرد ـ بعضیها براین باورند که منافق از ماده نفق به معنی سرداب، گرفته شده است. نفق که به معنی سرب است و سرب جایی که چیزی در آن پنهان کرده میشود [۱۴]. خلاصه سخن اینکه نفاق به معنی دگرگون شدن، رنگ عوض کردن و پنهان کردن یا پنهان شده است.
منافق در اصطلاح: کسی است که «یظهر الإسلام ومتابعة الرسول ویبطن الكفر ومعادات الله ورسوله». یعنی در ظاهر خود را مسلمان و پیرو رسول الله ججلوه میدهد و در باطن کفر و دشمنی با الله و رسولش را در دل دارد.
بعد از روشن شدن مفهوم وتعریف لغوی و اصطلاحی این دو واژه یعنی «صحابی و منافق» به این نتیجه میرسیم که این دو، هیچگونه همسانیت و تشابهی با هم ندارند، نه از ناحیه لغت ونه از ناحیه اصطلاح ـ صحابی یعنی کسی که بر پیامبر جایمان آورده و در حالت ایمان از دنیا رفته است و منافق کسی است که در ظاهر خود را مومن معرفی میکند اما در باطن بر کفر عقیده دارد. لذا صحابی هرگز منافق نمیشود و منافق هرگز صحابی نمیشود. اکنون ممکن است این سوال برای بعضی مطرح شود که چگونه میتوان صحابی را از منافق تشخیص داد؟ پاسخ این سوال این است که منافق طبق اظهارات کتاب و سنت خصوصیات بارزی دارد که به وسیله آنها به خوبی میتوان او را از صحابی جدا کرد. ما در صفحات آینده به ذکر بعضی از ویژگیهای بارز منافقین خواهیم پرداخت.
[۱۴] النهایة فی غریب الحدیث والأثر نوشته ابن اثیر جلد ۵ ص (۹۸) و لسان العرب ج ۱۰ ص (۳۵۹).