«نقدی بر دیدگاه شیعه دایر بر اینکه ائمه اربعه علم را از جعفر صادق آموختهاند»
آقای تیجانی در حالی که با تعدادی نوجوان مباحثه میکند، میگوید: «یکی از آنان از من سوال کرد: مردم تونس پیرو چه مذهبی هستند؟ گفتم: پیرو مذهب مالکی هستند. و متوجه شدم که بعضی از آنان میخندند، ولی من به این توجه نکردم و بدان اهمیت ندادم. یکی از آنان گفت: تو مذهب جعفری را نمیدانی؟ گفتم: خیر، این اسم جدید چیست؟ ما غیر از مذاهب چهارگانه، مذهب دیگری را سراغ نداریم، و آنچه که به جز مذاهب چهارگانه است، با اسلام ارتباطی ندارد. او در حالی که تبسم میکرد گفت: «عذر میخواهم، مذهب جعفری عین اسلام است، تو مگر نمیدانی که امام ابوحنیفه چنین میگوید: «لولا السنتان لهلك النعمان)ـ اگر آن دو سال در خدمت امام جعفر نمیبودم، نعمان هلاک میشد ـ من ساکت شدم و نتوانستم جوابی بدهم زیرا او مذهب جدیدی را برایم نام برد که هنوز من در مورد آن نشنیده بودم. البته من خوشحال بودم و خدا را سپاس میگفتم که امام آنان، یعنی امام جعفر صادق استاد امام مالک نبوده است و گفتم: من مالکی هستم نه حنفی. او گفت: «مذاهب اربعه از یکدیگر استفاده کردهاند. مثلاً احمد بن حنبل از امام شافعی و او از امام مالک و امام مالک از امام ابوحنیفه و ابو حنیفه از امام جعفر صادق علم آموخته است. بدین ترتیب همه آنان (أئمه أربعة)شاگردان امام جعفر صادق هستند. امام جعفر نخستین کسی است که در مسجد جد بزرگوارش، حضرت رسول الله جدانشگاه اسلامی را افتتاح کرده است و بیش از چهار هزار محدث و فقیه از وی سند فراغت گرفتهاند [۸۳۸].
میگویم:
این سخن که امام ابوحنیفه شاگرد جعفر صادق بوده و از وی علم آموخته است، دروغ است. هر کس که با زندگی امام ابوحنیفه آشنایی دارد، در دروغ بودن تردیدی ندارد. او تنها از سه عالم بلند پایه دوران خود علم را فرا گرفته است. بر جستهترین آنان، اسماعیل بن حماد، ابوسلیمان کوفی است. اسماعیل بن حماد از اساتید مخصوص امام ابوحنیفه بوده است، علاوه بر او، از ابراهیم بن محمد المنتشر، ابراهیم بن زید نخعی، ایوب سختیانی، حارث همدانی، ربیعه مدنی و سالم بن عبدالله بن عمر بن الخطاب نیز استفاده کرده است و همچنین سعید بن مسروق بن سفیان ثوری، سلیمان الهلالی و عاصم بن کلیب نیز از شیوخ امام ابوحنیفه به حساب میآیند [۸۳۹].
۲- و به فرض اینکه امام ابو حنیفه نزد امام جعفر صادق درس خوانده است، معنی این فقط این است که او یکی از جمله کسانی است که از امام جعفر استفاده کرده است و این هرگز به این معنی نیست که امام ابوحنیفه جعفری شده است. من فرضاً این احتمال را متذکر شدم ورنه آنچه که به ثبوت رسیده است، این است که امام ابوحنیفه در دوران پدر جعفر صادق، یعنی (محمد باقر) بر مسند افتاء مستقر بود و فتوا میداد. این سخن آقای تیجانی که مذاهب اربعه از مذاهب جعفری تبعیت میکنند، فاقد اعتبار و کان لم یکن است. امام احمد از امام شافعی درس نخوانده است بلکه با وی مجالست و هم نشینی داشته است. امام شافعی موطا را از امام مالک خوانده است و در آن فقط ۹ نه حدیث از امام جعفر نقل شده است! هیچ کس امام مالک را از شاگردان امام ابوحنیفه نشمرده است بلکه او را از اقران امام ابوحنیفه معرفی کردهاند.
۳- خود شیعیان در معتبرترین کتاب خود روایاتی را نقل کردهاند که حکایت از آن دارند که امام ابو حنیفه حتی به مدت یک روز شاگرد امام محمد باقر نبوده است، چه رسد به امام جعفر صادق، بلکه امام ابو حنیفه در کتب معتبر شیعه بجای شاگرد جعفر صادق، از دشمنان ائمه معرفی شده است. آقای کلینی، امام بزرگ شیعه در کتابش «أصول كافی» که نزد شیعیان به مثابه بخاری نزد اهل سنت است، از سدیر چنین نقل میکند: سدیر میگوید: «امام جعفر در حالی که دست مرا گرفته بود، و رویش بسوی کعبه بود، گفت: ای سدیر، مردم مامور شدند تا به این سنگها طواف کنند بعد نزد ما میآیند و ولایت خود را به ما متذکر میشوند و آن عبارت است، از گفته الله: ﴿ وَإِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ ٨٢ ﴾[طه: ۸۲]و بعد به سوی سینه خود اشاره کرد: بسوی ولایت ما، بعد گفت: ای سدیر، میخواهم دوتا مانع بزرگ که مانع از دین خدا هستند، برای تو معرفی کنم بعد بسوی امام ابوحنیفه و سفیان ثوری که در مسجد حلقه زده بودند نگاه کرد و گفت: آنان بدون کتابی روشن و بدون هدایت از جانب خدا، مردم را از دین خدا باز میدارند. همانا آنان آدمهای ناروایی هستند. اگر آنان در خانههایشان بنشینند و مردم بگردند کسی را نمییابند که آنان را از دین خدا و از رسول الله جآگاه کند تا اینکه نزد ما بیایند، و ما آنان را از خدای تبارک و تعالی و از رسول او آگاه کنیم [۸۴۰].
(ما امام ابی جعفر را برتر از این میدانیم که چنین بگوید. قطعاً این سخن از دسیسههای مغیره بن سعید است)
۴- آری، این سخن که بیش از چهار هزار محدث و فقیه نزد امام جعفر صادق درس خواندهاند، بسیار معقول به نظر میرسد، چرا معقول نباشد، حال آنکه دوازده امامیها روایت میکنند: گروهی از شیعیان اطراف، از امام ابو جعفر اجازه ورود خواستند، به آنان اجازه داده شد. در همان یک جلسه سی هزار سوال از وی پرسیده شد. و ابوجعفر که در آن روزگار ده ساله بود به همه آنها پاسخ داد!!!؟ [۸۴۱]علم ائمه اربعه در برابر علم اینها چه ارزشی دارد؟!
[۸۳۸] ثم اهتدیت ص (۴۸) و آنگاه هدایت شدم ص (۷۴-۷۳). [۸۳۹] ابوحنیفه النعمان، إمام الأئمة الفقهاء نوشته وهبی غاوجی ص (۶۰-۵۷). [۸۴۰] اصول الکافی ج۱ کتاب الحجة ص (۳۲۳). [۸۴۱] اصول کافی ج۱ کتاب الحجة باب مولد أبی جعفر ص (۴۱۵).