«نقدی بر تحریف حدیث رسول الله از جانب آقای تیجانی»
تیجانی میگوید: اجازه بفرمایید تا داستان اعرابی (مرد دهاتی) را که در مسجد رسول الله جو در محضر پیامبر و یارانش با کمال بیشرمی ادرار کرد، برایتان تعریف کنم. وقتی تنی چند از یاران بلند شده بر وی شمشیر کشیدند تا او را به قتل برسانند، رسول الله جآنان را منع کرد و فرمود: بگذارید او را موجب ناراحتی ادرار او نشوید و روی ادرار او آب بپاشید. زیرا شما مامور هستید تا با مردم سختگیری نکنید، امور را برای مردم آسان بگیرید: اسباب نفرت و دوری مردم را فراهم نسازید. صحابه چاره نداشتند جز اینکه از وی تبعیت کنند. رسول الله جمرد اعرابی را خواست، او را کنار خود نشاند و به او خوش آمد گفت، با نرمی و ملاطفت با وی برخورد کرد و به وی فهماند که مساجد، خانه خداوند هستند، نباید آلوده شوند. مرد اعرابی به آغوش اسلام در آمد و بعد از آن، مرتب و پاکیزه همواره به مسجد میآمد ـ آری، خداوند درست فرموده است، وقتی در قرآن خطاب به رسول الله میفرماید: ﴿ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ ﴾[آل عمران: ۱۵۹] «اگر تو خشن و سنگ دل میبودی، حتماً از اطراف تو پراکنده میشدند» [۸۹۹].
میگویم:
داستان اعرابی قطعاً با این الفاظ نیامده است بلکه با تعبیری شبیه آن نقل گردیده است. بخاری از ابو هریره آن را چنین نقل کرده است: یک مرد بادیه نشین بلند شد و در مسجد ادرار کرد. مردم او را بد و بیراه گفتند. رسول اکرم جفرمود: او را بگذارید و یک دلو آب بر محلی که ادرار کرده، بپاشید. همانا خداوند شما را مامور کرده تا بر مردم آسان بگیرید و سختگیر نباشید [۹۰۰]. اما آقای تیجانی در صدد بر آمده است تا زخمهای روحی و روانی خود را که در اثر حسد نسبت به صحابه در او بوجود آمده است تخفیف دهد، لذا دست به تحریف روایت زده، چنین گفته است: « (تنی چند از صحابه شمشیرها را از غلاف کشیده میخواستند او را به قتل برسانند) »!؟ تمام روایات خلاف این دروغ سخن میگویند. این جمله به تعبیرهای متعددی آمده است. مانند (قام علیه بعض الناس) بعضی از حاضرین علیه او قیام کردند. (صاح به الناس) مردم در برابر این عمل او سر و صدا به راه انداختند ـ (فأسرع الناس إلیه) مردم به طرف او شتافتند ـ (فتناوله الناس) مردم او را گرفتند. (فقال أصحاب رسول الله مه، مه)یاران رسول الله فرمودند: بگذارید، بگذارید. این همه روایات مورد پسند آقای تیجانی واقع نشدند و او دست به تحریف حدیث زد تا ثابت کند که صحابه خشن و تندخو هستند، و قصدی به جز قتل و کشتار نداشتند. ولا حول ولا قوة إلا بالله.
آقای تیجانی در ادامه هذیان و یاوه گویی خود، میگوید: «رسول اکرم جبا مرد بادیه نشین به ملاطفت و نرمی برخورد کرد و او مسلمان شد و بعد مرتب و با لباس و بدن پاکیزه به مسجد میآمد». به به، مگر آن مرد بادیه نشین کافر بود که آقای تیجانی میگوید: او در اثر ملاطفت رسول الله مسلمان شد؟! در سنن ابو داود از ابی هریرهسدر این باره آمده است: مردی بادیه نشین وارد مسجد شد، رسول اکرم جنشسته بود. آن مرد دو رکعت نماز خواند و بعد چنین دعا کرد. پروردگارا، بر من و محمد رحم کن و بجز ما بر احدی رحم نکن. پیامبرجفرمود: چیز وسیع و گشادهای را محدود و تنگ کردی. دیری نگذشت که آن مرد در گوشه مسجد ادرار کرد. مردم به طرف او شتافتند. رسول الله ججلوی آنان را گرفت و فرمود: خداوند شما را امر کرده تا بر مردم آسان بگیرید و سختگیری نکنید. بعد فرمود: یک دلو آب بر آن بپاشید [۹۰۱]. و در روایت احمد با این الفاظ آمده است. «فقام إلیه رسول الله جفقال: إنها بنی هذا البیت لذكر الله والصلاة وإنه لا یبال فیه» رسول اکرم جبه طرف او رفت و فرمود: همانا این خانه برای یاد خدا و نماز ساخته شده است. از آلودگی باید دور نگاه داشته شود. بعد یک دلو آب خواست و آن را روی محل پاشید. راوی میگوید: آن مرد صحرایی بعد از اینکه متوجه شد، گفت: رسول اکرم جبلند شده نزد من آمد. پدر و مادرم فدای او شود. و به من بد و بیراه نگفت، مرا عتاب نکرد و مرا نزد [۹۰۲].
آقای تیجانی چگونه میگوید: او مسلمان شد؟!؟
از کجا میداند که آن مرد صحرایی بعد از آن با تن و لباس پاکیزه وارد مسجد میشد؟! بار خدایا، او را دکتر میگویند!!!.
[۸۹۹] ثم اهتدیت ص (۷۲) و آنگاه هدایت شدم ص (۲۱۳). [۹۰۰] صحیح بخاری کتاب الوضوء باب صب الماء على البول فی المسجد برقم (۲۱۷). [۹۰۱] سنن ابی داود ج۱ کتاب الطهارات باب الأرض بصیبها البول برقم (۳۸۰) و نگا صحیح ابو داود (۳۶۶). [۹۰۲] المسند ج۳ برقم (۱۰۵۳۸) ص (۵۷۲) مسند ابوهریره.