معنی حدیث «ستفترق أمَّتی إلى ثلاث وسبعین فرقة»
آقای تیجانی میگوید: حدیثی را که رسول اکرم جدر آن فرموده است: «بنی اسراییل به هفتاد و یک فرقه تقسیم شد، نصاری به هفتاد و دو فرقه تقسیم شد و امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد، همه آنها، بجز یک فرقه در دوزخ خواهند بود» خواندم.
شگفتآور اینکه هر فرقه، تنها خودش را فرقه ناجیه میداند، حال آنکه در ادامه همین حدیث آمده است که سوال شد: ای رسول خدا! آن فرقه ناجیه کدام است؟ فرمود: «آن است که به روش من و اصحاب من عمل کند». آیا فرقهای وجود دارد که متمسک به کتاب الله و سنت رسول الله جنباشد؟ آیا فرقه اسلامی هست که غیر این را مدعی شود؟ اگر از امام مالک، ابوحنیفه، شافعی و احمد بن حنبل سوال شد، آیا از میان آنان کسی پیدا میشود که متمسک به قرآن و سنت صحیحه نباشد؟ آری، این مذاهب چهارگانه اهل سنت هستند و اگر فرقه شیعه که من قبلاً معتقد به انحراف و فساد آن بودم، در کنار این مذاهب قرار داده شود، آن نیز مدعی تمسک به کتاب الله و سنت صحیحه بر گرفته از اهل بیت پاک و مطهر است، و طبق ضرب المثل معروف «أهل البیت أدرى بما فیه» (صاحب خانه بهتر میداند که در خانه چیست) آیا ممکن است که تمام این فرقهها حق باشند، همانطور که خودشان مدعی هستند؟ امکان ندارد، زیرا آنچه که از حدیث مستفاد است، عکس این است، مگر اینکه حدیث را موضوع و دروغ تلقی کنم، این نیز ممکن نیست. زیرا حدیث نزد شیعه و سنی به درجه تواتر رسیده است، یا اینکه بگوییم: حدیث مصداق و مدلولی ندارد؟ و از رسول اکرم جبه دور و بسیار بعید است اینکه سخنی بگوید که مصداق و مدلولی نداشته باشد. زیرا رسول خدا «ما ینطق عن الهوى» تمام سخنان او حاوی حکمتها و اندرزها هستند. با توجه به این، چارهای ندارم بجز اینکه اعتراف کنم که از میان هفتاد و سه فرقه، تنها یک فرقه حق و بقیه بر باطلاند [۸۹۸].
میگویم:
۱- اختلاف ائمه اربعه، اختلاف در اصول دین نیست، همه آنان در اصول دین اتفاق نظر دارند. اختلاف میان آنان در فروع دین است و آن نیز علل و اسبابی دارد. مثلاً تفاوت درک و فهم در ارتباط با نصوص حدیث و قرآن و فاصله زمانی میان آنان. مثلاً ابو حنیفه در سال ۱۵۰ هجری در گذشته است امام مالک در سال ۱۷۹، شافعی در سال ۲۰۴ و امام احمد در سال ۲۴۱ فوت کردهاند. هر کدام بر اساس متن و نصوصی که از قرآن و حدیث به او میرسید، فتوا میداد. بنابر همین اصل، فتواهای امام ابوحنیفه به او میرسید، فتوا میداد. بنابر همین اصل، فتواهای امام ابوحنیفه، بیش از فتاوای دیگران هستند چون امام ابوحنیفه، زمانش با زمان صحابه نزدیک تر بوده و به متون و روایات کمتری دسترسی داشته است. اما امام احمد اغلب بوسیله احادیث فتوا میداد. زیرا زمان او متاخر بود و اغلب احادیث در زمان او تدوین شده و او به احادیث دسترسی بیشتری داشت. اینجا است که میان ائمه اختلاف فتوا وجود داشت هر کدام روی حدیثی که به او رسیده بود تاکید ورزید و پیروانش را به تبعیت از آن دعوت میکرد. اختلافی که در حدیث مورد بحث بدان اشاره شده است، اختلاف در اصول است نه در فروع.
۲- یگانه فرقه متمسک به قرآن و سنت، فرقه اهل سنت و جماعت است. زیرا در حدیث پیرامون معرفی آن فرقه آمده است، (ما أنا علیه وأصحابی) و بجز اهل سنت و جماعت هیچ گروهی یافت نمیشود که به تمام معنی متمسک به روشها و منشهای رسول الله و یارانش باشد. به همین خاطر روافض طبعاً درهای آتش را برای اهل سنت باز میکنند. آقای تیجانی در کتاب خود، همهاش صحابه را مطعون قرار داده و بر اهل سنت تاخته است. صرفاً بخاطر محبتی که اهل سنت با صحابه دارند. با توجه به این وضعیت طبعاً روافض، بیش از سایر فرق، از فرقه ناجیه (رستگار) فاصله دارند!؟
[۸۹۸] ثم اهتدیت ص (۶۴) و آنگاه هدایت شدم ص (۱۰۱-۹۹).