بلکه گمراه شدی

فهرست کتاب

«نقدی بر ادعای تیجانی دایر بر اینکه صحابه در نماز تغییر ایجاد کردند»

«نقدی بر ادعای تیجانی دایر بر اینکه صحابه در نماز تغییر ایجاد کردند»

تیجانی می‌گوید: انس بن مالک می‌گوید: من هیچ چیز را در زمان پیامبر مقدم بر نماز نمی‌دانستم آنگاه گفت: آیا شما همین نماز را ضایع نکردید؟ زهری می‌گوید: در دمشق نزد انس بن مالک رفتم. او را در حال گریه یافتم. علت گریه را جویا شدم، گفت: از آنچه که از رسول الله جیاد گرفته بودم، چیزی را جز این نماز، به یاد ندارم، بی‌تردید، نماز هم ضایع شده است. تیجانی در ادامه این چرندهای خود می‌گوید: بخاطر اینکه کسی گمان نکند که تنها تابعین بعد از فتنه‌ها و جنگ‌ها سنت را تغییر داده‌اند، دوست دارم، بگویم که نخستین کسانی که سنت را در نماز تغییر داده‌اند، خلیفه مسلمانان، عثمان بن عفان و ام المومنین عایشه بودند. بخاری و مسلم در صحاح خود روایت کرده‌اند که: رسول اکرم ج، ابوبکر، عمر و عثمان در صدر خلافتش در منی نمازهای چهار رکعتی را قصر، یعنی دو رکعت خوانده‌اند. ولی بعد عثمان به جای دو رکعت در منی چهار رکعت خوانده است همانطور که در صحیح مسلم آمده است. امام زهری/ می‌گوید: از عروه پرسیدم: عایشه در سفر چرا نمازها را قصر نمی‌کند؟ گفت: او تاویل می‌کند همانطور که عثمان تاویل کرده است [۲۰۳].

در جواب عرض می‌شود:

۱- آقای تیجانی میان دو حدیث خلط مبحث نموده است و دو حدیث از هم جدا را یک حدیث قرار داده است. حدیث اول که آن‌ را مهدی از غیلان و او از حضرت انسس روایت کرده است، چنین است: «مَا أَعْرِفُ شَیْئًا مِمَّا كَانَ عَلَى عَهْدِ النَّبِىِّج. قِیلَ الصَّلاَةُ. قَالَ أَلَیْسَ ضَیَّعْتُمْ مَا ضَیَّعْتُمْ فِیهَا». [۲۰۴]حضرت انس گفت: آنچه که در دوران رسول اکرم جبود اکنون وجود ندارد. از وی سوال شد: نماز چطور؟ فرمود: شما مگر نمی‌دانید که در آنچه کرده‌اید؟

و حدیث دوم، از عثمان بن ابی رواد چنین روایت شده است: «سَمِعْتُ الزُّهْرِىَّ یَقُولُ: دَخَلْتُ عَلَى أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ بِدِمَشْقَ وَهُوَ یَبْكِى. فَقُلْتُ: مَا یُبْكِیكَ؟ فَقَالَ: لاَ أَعْرِفُ شَیْئًا مِمَّا أَدْرَكْتُ إِلاَّ هَذِهِ الصَّلاَةَ، وَهَذِهِ الصَّلاَةُ قَدْ ضُیِّعَتْ» [۲۰۵].

ترجمه: «زهری می‌گوید: نزد انس بن مالک رفتم، او را در حال گریه دیدم. پرسیدم چرا گریه می‌کنی؟ گفت: چیزهایی را که در زمان رسول الله در یافته بودم. نمی‌بینم مگر این نماز، و این نماز هم ضایع شده است».

۲- حدیث اول حضرت انس بن مالک که در آن آمده است: «ضَیَّعْتُمْ مَا ضَیَّعْتُمْ فِیهَا» منظور از این قول (ضَیَّعْتُمْ مَا ضَیَّعْتُمْ فِیهَا)او این است، که آنان نماز را به تاخیر می‌اندازند به اندازه‌ای که وقت آن می‌گذرد. و این مساله (به تاخیر انداختن نماز) در زمان حجاج بوده است، نه در زمان صحابه رضوان الله تعالی علیهم اجمعین. کسی که در این حدیث حضرت انس را مخاطب قرار داد اسم او ابو رافع است. امام احمد بن حنبل در تذکره ابو رافع چنین گفته است: ابو رافع گفت: یَا أَبَا حَمْزَة (کنیه انس بن مالک) «وَلَا الصَّلَاة؟ فَقَالَ لَهُ أَنَس: «قَدْ عَلِمْتُمْ مَا صَنَعَ الْـحَجَّاج فِی الصَّلَاةِ؟» شما می‌دانید که حجاج در نماز چه بدعتی را رواج داده است [۲۰۶]. ابن سعید در طبقات دلیل و علت قول حضرت انسس را چنین بیان کرده است: عبدالرحمن بن عریان حارثی از ثابت بنانی روایت می‌کند و می‌گوید: ما همراه حضرت انسس بودیم. حجاج نماز را به تاخیر انداخت. حضرت انس بلند شد تا در این باره با حجاج صحبت کند. برادران او بخاطر ترحم که مبادا حجاج به او تعرض کند، او را منع کردند، انس بن مالک ناراحت شده از مجلس بلند شد و سوار اسب شده بیرون رفت و در مسیر راه چنین گفت: «وَاللَّـهِ مَا أَعْرِفُ شَیْئًا مِمَّا كُنَّا عَلَیْهِ عَلَى عَهْدِ النَّبِیّ جإِلَّا شَهَادَة أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» فَقَالَ رَجُل: فَالصَّلَاةُ یَا أَبَا حَمْزَة؟ قَالَ: «قَدْ جَعَلْتُمْ الظُّهْرَ عِنْدَ الْـمَغْرِبِ أَفَتِلْكَ كَانَتْ صَلَاة رَسُولِ اللَّهِ ج». «به خدا سوگند، آنچه که در زمان رسول الله ج بود، جز کلمه شهادت چیزی باقی نمانده است. یکی از حاضران گفت: پس نماز چی؟ ای ابا حمزه. حضرت انسس گفت: شما ظهر را وقت مغرب می‌خوانید، آیا نماز رسول اکرم ج چنین بوده است»؟ [۲۰۷]

۳- حدیث دوم حضرت انس که امام زهری آن‌ را روایت کرده است، آن نیز در دوران امارت حجاج بوده است و در عراق گفته شده است. حضرت انس در دمشق آمده بود تا نزد خلیفه، ولید بن عبدالملک، از دست حجاج شکایت کند. و منظور حضرت انسس از این سخنش «لاَ أَعْرِفُ شَیْئًا مِمَّا أَدْرَكْتُ إِلاَّ هَذِهِ الصَّلاَةَ، وَقَدْ ضُیِّعَتْ»«چیزی جز نماز باقی نمانده و آن نیز ضایع شده است». این است که نماز به دلیل به تاخیر انداختن آن به وسیله حجاج ضایع شده است. و در این تردیدی نیست که حجاج و خلیفه‌اش ولید بن عبدالملک و دیگران نماز را از وقت اصلی خود به تاخیر انداختند ـ عبدالرزاق از ابن جریج، او از عطا چنین روایت کرده است: «أَخَّرَ الْوَلِید الْـجُمْعَة حَتَّى أَمْسَى فَجِئْت فَصَلَّیْت الظُّهْرَ قَبْلَ أَنْ أَجْلِسَ ثُمَّ صَلَّیْت الْعَصْرَ وَأَنَا جَالِس إِیمَاءً وَهُوَ یَخْطُبُ».

ولید نماز جمعه را به تاخیر انداخت، من (عطاء) آمدم قبل از اینکه بنشینم، نماز ظهر را خواندم ـ بعد در حالی که نشسته بودم و وانمود می‌کردم که خطبه را استماع می‌کنم، نماز عصرم را می‌خواندم [۲۰۸]. ابونعیم، شیخ امام بخاری در کتاب الصلاه از طریق ابی بکر بن عتبه چنین روایت کرده است: ابی بکر بن عتبه می‌گوید: در کنار ابی جحیفه نماز خواندم. حجاج نماز را به تاخیر انداخت، آنگاه ابوجحیفه بلند شده و نمازش را (به تنهایی) خواند ـ و از طریق ابن عمربچنین روایت شده است: او (ابی جحیفه) همراه با حجاج نماز می‌خواند اما زمانی که حجاج، نماز را تاخیر کرد، ابی جحیفه حضورش را در نماز با حجاج ترک کرد. [۲۰۹]روایت حضرت انس که مطلقاً نقل شده است، معنی‌اش این نیست که در تمام کشورهای اسلامی چنین شده است بلکه اطلاق حدیث حضرت انس محمول است بر آنچه که او در بلاد شام و بصره از حکام آنجا مشاهده کرده است ور نه او در مدینه نیز بوده است و درباره نماز مردم مدینه از وی چنین روایت است: «مَا أَنْكَرْت شَیْئًا إِلَّا أَنَّكُمْ لَا تُقِیمُونَ الصُّفُوف»یعنی همه چیز شما پسندیده است جز اینکه شما صفهای نماز را درست نمی‌کنید. حضرت انس بن مالک در زمان حکومت حضرت عمر بن عبدالعزیز به مدینه بازگشت [۲۱۰].

۴- آری، این گفته تیجانی که عثمان و عایشه نماز را تغییر دادند، باید عرض شود که مقصود و منظور از نماز، در روایت مذکور نماز در حال مسافرت است و مساله این است که این نماز شکسته خوانده شود یا کامل و غیر شکسته؟ هر کس اندک مناسبتی با علم فقه داشته باشد، می‌داند که شکسته یا کامل خواندن در حالت سفر میان فقهای مسئله‌ای اختلافی است. این اختلاف میان صحابهشنیز بوده است. درباره حضرت عثمان، سعد بن ابی وقاص، ابن مسعود، ابن عمر و ام المومنین عایشه صدیقه کامل و غیر شکسته خواندن منقول است جمهور صحابه و تابعین نیز بر این باور بودند حتی حضرت عایشهلاز رسول اکرم جنقل می‌کند که او در صفر گاهی کامل می‌خواند و گاهی شکسته. شخصی از حضرت ابن عباسبپرسید و گفت: من در سفر نماز را شکسته نمی‌خوانم بلکه کامل می‌خوانم. ابن عباس وی را به اعاده نماز، حکم نکرد [۲۱۱]. دلیل بر اینکه قصر در سفر فقط رخصت است نه عزیمت نیز وجود دارد. آیه در این باره چنین می‌گوید: ﴿ وَإِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَقۡصُرُواْ مِنَ ٱلصَّلَوٰةِ إِنۡ خِفۡتُمۡ أَن يَفۡتِنَكُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْۚ إِنَّ ٱلۡكَٰفِرِينَ كَانُواْ لَكُمۡ عَدُوّٗا مُّبِينٗا١٠١ [النساء: ۱۰۱]. «هرگاه به مسافرت رفتید و نمازها را شکسته خواندید، گناهی بر شما نیست. اگر احتمال ضرر و زیان از طرف کفار وجود داشته باشد. همانا کفار، دشمن سر سخت و آشکار شما هستند».امام مسلم حدیثی را از یعلی بن امیه نیز چنین آورده است: یعلی بن امیه می‌گوید: از حضرت عمر بن خطاب پرسیدم: خداوند می‌فرماید: اگر احتمال حمله دشمن وجود دارد، مانعی ندارد در اینکه نمازها را شکسته بخوانید و اکنون مردم از حمله دشمن در امن و امان هستند؟ حضرت عمرس در جواب فرمود: همین آیه برای من نیز منشا سوال بود و من از رسول اکرم جسوال کردم. پیامبرجفرمود: «صَدَقَةٌ تَصَدَّقَ اللَّهُ بِهَا عَلَیْكُمْ فَاقْبَلُوا صَدَقَتَهُ»این صدقه خداوند است (یعنی شکسته خواندن) در حق شما، آن‌ را بپذیرید [۲۱۲]. امام شافعی/ بر عدم وجوب قصر نماز چنین استدلال کرده است، می‌فرماید: اگر شخص مسافر به مقیم اقتداء کند، به اتفاق همه باید نماز را کامل بخواند. اگر قصر و شکسته خواندن در سفر فرض می‌بود، مسافر پشت سر امام مقیم آن‌ را کامل و غیر شکسته نمی‌خواند [۲۱۳]. اما استدلال آقای تیجانی از حدیث ابن مسعود که بخاری آن‌ را تخریج کرده است و حدیث از این قرار است: قال: «صَلَّى بِنَا عثمان بْنُ عَفَّانَ سبِمِنًى أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ، فَقِیلَ ذَلِكَ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍسفَاسْتَرْجَعَ ثُمَّ قَالَ صَلَّیْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جبِمِنًى رَكْعَتَیْنِ، وَصَلَّیْتُ مَعَ أَبِى بَكْرٍسبِمِنًى رَكْعَتَیْنِ، وَصَلَّیْتُ مَعَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِسبِمِنًى رَكْعَتَیْنِ، فَلَیْتَ حَظِّى مِنْ أَرْبَعِ رَكَعَاتٍ رَكْعَتَانِ مُتَقَبَّلَتَانِ.» [۲۱۴]«حضرت عثمانس در منی چهار رکعت نماز خواند این مطلب به عبدالله بن مسعود گفته شد. عبدالله بن مسعود إنا لله وإنا إلیه راجعون گفت و فرمود: من با رسول الله ج، حضرت ابوبکر و حضرت عمربدر منی دو رکعت خواندم ای کاش بجای چهار رکعت، دو رکعت پذیرفته شود». عرض شود که «فَلَیْتَ حَظِّى مِنْ أَرْبَعِ رَكَعَاتٍ رَكْعَتَانِ»این «من» از لحاظ قوانین نحوی، من «بدلیه» است. مانند همان کلمه «من» که در این آیه: ﴿ أَرَضِيتُم بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ [التوبة: ۳۸] یعنی آیا بجای آخرت به زندگی دنیا راضی شدید. وارد شده است این قول «فَلَیْتَ حَظِّى مِنْ أَرْبَعِ رَكَعَاتٍ»... الخ ابن مسعود، دلیل واضح و روشنی است بر اینکه او معتقد به جواز چهار رکعت در سفر بود و گر نه او چگونه از چهار رکعت حظی (سهمی) داشت؟ زیرا در غیر این صورت هر چهار رکعت باطل می‌بود. و استرجاع (خواندن إنا لله وإنا إلیه راجعون) او از جهت این بود که بنابر عقیده او «خلاف اولی» عمل شده بود. روایتی که ابو داود از خود ابن مسعود روایت کرده است این مطلب را تایید می‌کند، و آن چنین است: أَنَّ عَبْدَ الله (ابن مسعود) صَلَّى أَرْبَعًا قَالَ: فَقِیلَ لَهُ «عِبْتَ عَلَى عثمان ثُمَّ صَلَّیْتَ أَرْبَعًا» قَالَ: «الْخِلاَفُ شَرٌّ»یعنی ابن مسعود چهار رکعت می‌خواند. از او سوال شد: چهار رکعت عثمان را نکوهش کردی و خودت چهار رکعت می‌خوانی؟ ابن مسعود در جواب گفت: اختلاف پدیده بدی است [۲۱۵].

در روایت بیهقی جواب ابن مسعود چنین نقل شده است: «إنی لأكره الخلاف»من اختلاف را دوست ندارم. امام احمد از ابوذرس مانند حدیث اول نقل کرده است. همه‌ی این روایات دلیل روشنی هستند بر اینکه او معتقد به فرض بودن قصر نبود. همان گونه که نظر علمای احناف است. قاضی اسماعیل از علمای مالکی نیز بر همین عقیده است و یک روایت از امام مالک و امام احمد نیز چنین آمده است: «قال ابن قدامة: المشهور عن أحمد أنه على الاختیار والقصر عنده أفضل»یعنی مسافر میان شکسته و کامل خواندن نماز، مختار است البته قصر بهتر است و همین است قول جمهور صحابه و تابعین [۲۱۶]. و اگر از حدیث حضرت عایشهلکه فرمود: «الصلاة أول ما فرضت ركعتین. . . الخ»استدلال شود که فرضت به معنی «قلدت» است یعنی نماز در ابتدا دو رکعت بود و بعد دو رکعت اضافه شد، آنگاه این حدیث، تاویل حضرت عایشهل، دایر بر اتمام نماز را مشخص می‌کند.

۵- آری، از مجموع دلایل یاد شده چنین بر می‌آید که قصر یا شکسته خواندن در سفر فرض نیست بلکه رخصت و اجازت است و انسان اختیار دارد که بر این رخصت عمل کند، شکسته بخواند یا آن ‌را ترک کند و کامل بخواند. همچنین ورشکستگی و آوارگی ذهنی و فکری آقای تیجانی دایر بر ادعایش که صحابه نمازها را تغییر داده‌اند نیز بر همگان روشن می‌گردد. زیرا اگر ادعای او اندکی صحت می‌داشت، آنگاه چرا صحابه نماز «فجر» را از دو رکعت به چهار رکعت یا نماز مغرب را از سه رکعت به یک رکعت تغییر ندادند؟! آری، روشن است که جناب تیجانی حتی به مدت یک روز هم سنی نبوده است و این واقعیت دارد. زیرا هر سنی این مساله فقهی را می‌داند. و هر سنی می‌داند که هیچ صحابی قطعاً خلاف قول و فعل پیامبرجکه عزیمت باشد عمل نمی‌کند.

۶- اینک می‌پردازیم به تاویل حضرت عثمان و حضرت عایشهلبسیاری از علما و دانشمندان بر این عقیده‌اند که آن دو بزرگوار بر این باور بودند که رسول اکرم جبخاطر سهولت و آسانی برای امت، دو رکعت را اختیار نموده است و حضرت عثمانسو حضرت عایشه، شدت را در حق خود ترجیح دادند [۲۱۷]. و امام زهری می‌گوید: حضرت عثمانسبخاطر کثرت اعراب و مردم روستایی که جمعیتشان در حج آن سال زیاد بود، نماز را تمام و کامل خواند تا به آنان نشان دهد که نماز چهار رکعت است [۲۱۸]. علامه ابن حجر در فتح می‌گوید: حضرت عثمانسبخاطر این نماز را کامل می‌خواند، چون معتقد بود که قصر برای کسانی است که در حال فرار و حرکت کردن هستند اما کسانی که در مسافرت در حال فرار نیستند یعنی در محلی منزل گرفتند و ساکن شدند، حکم آنان، همان حکم مقیم است و آنان باید نمازها را کامل بخوانند علامه ابن حجر/ در ادامه این سخن خود می‌گوید: اگر این دلیل اتمام باشد به عقیده من، مانعی ندارد و با توجیهی که من اختیار نمودم معارض نیست بلکه مؤید توجیه من است. زیرا حالت اقامت و سکون و قرار در سفر با اقامت مطلقه نزدیک‌تر است. به خلاف کسی که در سفر حالت قرار و اقامت را ندارد بلکه در حال کوچ است. این توجیه نتیجه اجتهاد حضرت عثمان بود و بدان عمل می‌کرد [۲۱۹]. و دلیل اتمام حضرت عایشهلحدیث صریحی است با سند صحیح که امام بیهقی آن‌ را تخریج کرده است. از هشام بن عروه و او از پدرش عروه چنین روایت کرده است: «إنها كانت تصلی فی السفر أربعاً فقیل لها: لو صلیت ركعتین، فقالت: یا ابن أختی إنه لا یشق علی» یعنی: «حضرت عایشهلدر سفر چهار رکعت می‌خواند ـ از وی سوال شد: اگر دو رکعت می‌خواندی بهتر نبود؟ حضرت عایشهلدر جواب خطاب به خواهر زاده‌اش عروه گفت: «چهار رکعت خواندن بر من سنگینی نمی‌کند» این پاسخ دلیل بسیار روشنی است بر اینکه او قصر را رخصت می‌دانست و اتمام را برای کسانی که احساس مشقت نکنند ترجیح می‌داد.

در پایان عرض کنم که گفته جناب تیجانی: «حتی در حق تابعین احتمال نمی‌دهم که سنت رسول الله جرا تغییر بدهند». در واقع حکایت از تدلیس ابن رافضی دارد. زیرا روایت حضرت انس بن مالک با آنچه که از حضرت عثمان و حضرت عایشهلمروی است اصلاً ارتباطی ندارد. در روایت حضرت انسستوضیح داده شد که تغییر (تاخیر نماز) فعل حجاج بوده است نه فعل صحابه. اما درباره عمل حضرت عثمان و حضرت عایشهل، هم اکنون در پاراگراف گذشته توضیحات لازم داده شد. با این ترتیب برای ما مسلم است تنها چیزی که در آن تغییر بوجود آمده است، آن عقل آقای تیجانی است؟!.

[۲۰۳] ثم اهتدیت ص (۱۰۹) آنگاه. . . هدایت شدم ص (۱۷۸). [۲۰۴] صحیح البخاری ج۱ کتاب مواقیت الصلاة، باب تضییع الصلاة عن وقتها برقم (۵۰۶). [۲۰۵] بخاری ج ۱ برقم (۵۰۷). [۲۰۶] فتح الباری ج ۲ ص (۱۸-۱۷). [۲۰۷] فتح الباری ج ۲ ص (۱۸-۱۷). [۲۰۸] فتح الباری ج ۲ ص ۱۸. [۲۰۹] فتح الباری. [۲۱۰] فتح الباری همان صفحه. [۲۱۱] المغنی لابن قدامة ج۳ ص (۱۲۴) تحقیق: عبدالله الترکی وعبدالفتاح الحلو. [۲۱۲] صحیح مسلم به شرح النووی ج ۵ کتاب صلاة المسافرین برقم (۶۸۶). [۲۱۳] فتح الباری ج ۲ ص (۶۵۸). [۲۱۴] صحیح بخاری ج ۱ کتاب تقصیر الصلاة برقم (۱۰۳۴). [۲۱۵] سنن أبی داود کتاب المناسک باب الصلاة بمنی برقم (۱۹۶۰) وصحیح أبو داود (۱۷۲۶). [۲۱۶] فتح الباری ج ۲ ص (۶۵۸-۶۵۷). [۲۱۷] فتح الباری ج ۲ ص (۶۶۴). [۲۱۸] سنن ابی داود باب الصلاة بمنى (۱۹۶۴) و صحیح ابوداود (۱۷۲۷) و نگا: فتح الباری ج ۲ ص (۶۶۵). [۲۱۹] فتح الباری ج ۲ ص ۶۶۵.