اولاً: ادعای تیجانی علیه ابو هریره دایر بر اینکه او روایات ساختگی از رسول الله جنقل میکند:
تیجانی میگوید: «شاید نیم دیگر از دین را به ابو هریره اختصاص دادند، همان ابو هریره که مطابق با میل آنان احادیث را نقل میکرد. لذا آنان او را نقرب دربار قرار داده حکومت مدینه را به او سپردند و قصر عقیق را برایش ساختند در حالی که از خود چیزی نداشت. او را ناقل و راوی اسلام لقب دادند. بدین ترتیب بنی امیه به راحتی توانست از دین کامل و صد در صد نوینی که از کتاب و سنت به جز آنچه که آنان خواسته باشند، در آن نباشد، بهرهمند گردد [۷۴۶]... او میگوید: «فضایل ابوبکر را ابو هریره و عمرو بن عاص روایت میکنند» [۷۴۷]تیجانی در جایی دیگر میگوید: کتاب «ابو هریره» نوشته شرف الدین و شیخ المضیره» نوشتهی شیخ محمود ابو ریه را خواندم و برایم روشن شده که آن عده از اصحابی که بعد از رسول الله جمتغیر شدند یا دین را تغییر دادند، به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول کسانی بودند که با زور و سلطه احکام را تغییر دادند و دسته دوم کسانی بودند که با وضع و جعل حدیث دروغین و نسبت دادن آنها به رسول الله جدست به تحریف و تغییر احکام دین زدهاند [۷۴۸].
در پاسخ به دروغهای تیجانی میگویم:
۱- اینکه ابو هریره مطابق با میل بنی امیه برای آنان حدیث وضع نموده است و لذا بنی امیه او را مقرب دربار خود قرار داده و حکومت مدینه را به او سپردهاند و ساختمان بسیار مجللی رای او ساختهاند که معروف به قصر عقیق است و او را راوی اسلام لقب دادهاند، به دلایل زیر دروغ محض است:
(الف) ابو هریره در مشاجرات و درگیریهای صحابه از هیچ گروهی حمایت نکرده است بلکه او در تمام این فتنهها راه اعتزال و گوشه نشینی را بر گزیده و به سود یا زیان هیچ فریقی وارد قتال و درگیری نشده است. و درباره اعتزال و کناره گیری احادیثی را از رسول اکرم جنقل میکرد. مانند این حدیث: «رسول الله جفرمود: بعد از این و در آینده نزدیک فتنههایی بروز خواهد کرد. در آن فتنهها کسی که نشسته باشد بهتر خواهد بود از کسی که ایستاده است و کسی که ایستاده باشد بهتر خواهد بود از کسی که راه میرود. هر کس بسوی آن نگاه کند، خداوند او را با آن نزدیک خواهد کرد و هر کس راه فرار یا جای پناهی برای خود میبینید، باید به آن پناه ببرد [۷۴۹]. موضع بسیاری از بزرگان صحابه نیز چنین بود.
(ب) ابو هریره فاقد مال و ثروت نبود و نیز نخستین بار نبود که او به حکومت رسیده باشد، اما چه بگوییم درباره شخص جاهل و نادانی مانند تیجانی که تاریخ را ملعبه خود قرار داده است؟! حضرت عمرسدر زمان خلافت مبارکه خود او را حاکم بحرین قرار داده بود و ثروت زیادی داشت. محمد بن سیرین میگوید: «عمر بن خطاب ابو هریره را به عنوان والی و حاکم بحرین منسوب کرد. زمانی که ابو هریره از بحرین به مدینه آمد، حدود ده هزار درهم ثروت داشت. عمر بن خطاب به او گفت: تو برای خودت مال جمع کردی، ای دشمن خدا و کتاب خدا؟ ابو هریره گفت: من دشمن خدا و کتاب خدا نیستم بلکه دشمن کسی هستم که با این دو دشمنی داشته باشد. عمر فرمود: این ثروت را از کجا آوردهای؟ ابو هریره گفت: اسبی داشتم که زاد و ولد کرده است، هدایایی که همواره به من هدیه شدهاند و دیگر محصولات کشاورزی که عاید من شده است. این منابع مالی او مورد تحقیق قرار گرفتند، تمام گفتههای او درست از آب درآمدند، بعد از آن عمر بن خطاب او را برای بار دوم دعوت کرد تا او را حاکم بلدی از بلاد اسلام بگرداند اما او نپذیرفت. عمر گفت: تو پست و مسئولیت را نمیپسندی و کسانی که بهتر از تو بودند متقاضی آن شدند و آن یوسف÷است. گفت: یوسف پیامبر، پدرش پیامبر و جدش نیز پیامبر بود و من ابو هریره فرزند امیمه هستم. و از سه و دو۲ میترسم، حضرت عمر فرمود: چرا ۳و۲ گفتی به جای آن چرا پنج نگفتی؟ ابو هریره گفت: میترسم از اینکه، بدون علم سخن بگویم، بدون صبر و شکیبایی قضاوت کنم، مورد ضرب قرار بگیرم، دارایی او به غارت برده شود و آبرویم در خطر بیفتد [۷۵۰].
(ت) دلیل حاکم کردن ابو هریره بر مدینه از جانب دستگاه خلافت امویها، این بود که ابو هریره از جمله بزرگان صحابه بود که در آن زمان در مدینه یا در جاهای دیگر در قید حیات بودند. و علی الخصوص برای همگان روشن بود که ابو هریره در روزگار خلافت علی و معاویه برای اقامهی نماز امامت میکرد، حتی اگر غیر امویها روی کار میآمدند، آنان نیز صد در صد ابو هریره را به عنوان حاکم بر مدینه منسوب میکردند، ابو هریره در واقع کاندیدای اصلح حکومت بر مدینه بود، چرا چنین نباشد. او که از بنی امیه بهتر بود (یعنی عمر بن خطاب) او را برای این پست درست و مناسب تشخیص داده بود.
(ث) این دزد فراری در تلاش است تا ابو هریره را مظهر حرص و لذات دنیا معرفی کند و او را از جمله حاکمان سازش کار که برای رسیدن به منافع غریزی خود دروغ میگویند، قلمداد کند، خداوند او را نابود کند! آیا او این تهمتها را به ابو هریره نسبت میدهد؟! همان ابو هریره که از رسول اکرم جاین حدیث را روایت میکند: «سه گروه یا سه شخص هستند که خداوند روز قیامت بسوی آنان نگاه شفقت ننموده و آنان را تزکیه نمیکند و برای آنان عذاب دردناک در نظر گرفته است، یکی از آن سه تن: کسی است که صرفاً به منظور بدست آوردن مال و ثروت با امام بیعت میکند. اگر مال و ثروت به او داده شود، خشنود میشود، و اگر نه، میرنجد [۷۵۱].. . چگونه ابو هریره دست تکدی پیش دیگران دراز میکند، حال آنکه او از رسول الله جچنین روایت میکند: «لأن یحتطب أحدكم حزمة على ظهره خیر له من أن یسأل أحداً فیعطه أو یمنعه». اگر هیزم بر پشت خود حمل کرده و در بازارها بفروشید، بهتر است از اینکه دست تکدی پیش دیگران دراز کنید، چه بدهند یا منع کنند. (بخاری کتاب البیوع باب کسب الرجل بعمله و یده رقم ۱۹۶۴) بیگمان اگر کسی چنین باشد، آیا در برابر اعمال زشت و ننگین حکام سکوت اختیار میکند؟ آیا ابو هریره چنین بود؟ امام مسلم در صحیح خود از ابوزرعه چنین نقل میکند: «همراه با ابو هریره وارد منزل مروان شدم، ابو هریره چند تا تصویر و عکس در آنجا دید، بلا فاصله گفت: از رسول الله جشنیدم که فرمود: خداوند چنین میگوید: چه کسی ستمکارتر است از او که در صدد باشد، که مثل آفریده من بیافریند، اگر میتوانید مورچه، دانه گندم یا یک دانه جو را خلق کنید [۷۵۲]. حاکم در مستدرک از ابو مریم، غلام ابو هریره آورده است: «ابو هریره از کنار مروان که مشغول ساختن یک دستگاه منزل در وسط مدینه بود، عبور کرد. ابو هریره میگوید: آنجا نشستم و کارگران مشغول کار بودند، به آنان گفتم: «ساختمانتان را محکم کنید، آرزوهایتان را دور نگاه دارید و لحظات مرگ شما نزدیک است، مروان گفت: مثل اینکه ابو هریره برای کارگران حدیث بیان میکند، ای ابو هریره، تو برای کارگران چه میگویی؟ گفت: من چنین گفتم: ای مردم قریش، ساختمانتان را محکم کنید، آرزوهایتان را دور کنید، لحظات مرگ شما نزدیک است، ای قریش، به یاد بیاورید، دیروز چطور بودید، و امروز چطور شدید، برای غلامان فارس و رومی خود خدمت میکنید، نان گندم و گوشت فربه را بخورید، با هم نجنگید، و مانند اسب و بر زین بر یکدیگر حمله نکنید، امروز خود را کوچک بدانید، فردا جزو بزرگان خواهید بود. به خدا سوگند، هر کس از شما اگر خود را یک درجه بالا ببرد، خداوند روز قیامت او را پایین میآورد [۷۵۳]. خواننده محترم حق را که روش است ببین و به دروغهای رسوا کننده و شرم آور و به خواهشات لکه دار کننده توجه نکن.
۲- تیجانی مدعی است که ابو هریره مطابق با میل مردم روایت میکند و در فضایل ابوبکر احادیث موضوعه و دروغین را روایت کرده است و برای مستند جلوه دادن این ادعای چرت و پرت خود به کتاب «أبو هریرة» نوشته شرف الدین و «شیخ المضیره» نوشته محمود ابوریه متوسل شده است. در راستای نابود کردن استدلالها و سخنان پوچ و چرند او، میگویم:
(الف) تمام صحابه بر فضل، ثقه و حفظ ابو هریره اتفاق نظر دارند. او بیش از دیگران در علم حدیث حافظ بود. ابن عمرسمیگوید: به ابو هریره گفتم: تو بیش از ما همراه رسول الله جبودی و احادیث بیشتری را حفظ داری [۷۵۴]. از ابن عمر سوال شد: آیا ایرادی نسبت به روایات منقوله از ابو هریره داری؟ ابن عمر گفت: خیر، ایرادی ندارم لکن ابوهریره جرات دارد و ما میترسیم [۷۵۵]. اشعث بن سلیم از پدرش روایت میکند: «وارد مدینه شدم دیدم ابو ایوب از ابو هریره حدیث روایت میکرد و میگفت: از ابو هریره از رسول اکرم ج. به او گفتم: مگر تو از اصحاب رسول الله نیستی؟ ابو ایوب گفت: ابو هریره شنیده است و من از او نقل میکنم و این برای من پسندیدهتر است از اینکه مستقیماً از رسول الله جنقل کرده باشم [۷۵۶]. معاویه بن ابی عیاش انصاری میگوید: «در مجلس ابن زبیر بودم، محمد بن ایاس بن بکیر آمد و درباره طلاق ثلاثه قبل از دخول سوال کرد. ابن زبیر او را نزد ابو هریره و ابن عباس فرستاد این هر دو بزرگوار در خانه ام المومنین بودند. سایل رفت و حکم «طلاق ثلاثه قبل از دخول» را از آن دو جویا شد. ابن عباس رو به ابو هریره کرد و گفت: ای ابو هریره، با مشکلی مواجه شدی آن را پاسخ بده، ابو هریره گفت: یک طلاق غیر مدخول بها را بائن میکند و سه طلاق او را حرام میکند، ابن عباس نیز چنین فتوا داد [۷۵۷]. آیا کسی را که ابن عباس (حامی حضرت علی) او را ثقه میداند و با احترام با وی رفتار میکند و به وی میگوید: تو فتوا را جواب بنده، میتوان به دروغگو بودن متهم کرد؟!.
(ب) دلیل کثرت روایت او از رسول اکرم جاین است که او در حضر و سفر همراه رسول الله بوده است، او مشغول کار خاصی و یا زن و فرزند نبوده است که از حفظ کردن احادیث باز بماند. زیرا او نه شغلی داشت و نه ازدواج کرده بود. لذا بسیار مایل بود که همواره در صحبت رسول الله جباشد، چه در سفر، چه در حضر، جهاد، حج و غیره. ابو انس مالک بن ابی عامر میگوید: «شخصی نزد طلحه بن عبیدالله آمد و گفت: ای ابا محمد، نو میدانی که این مرد یمنی (ابو هریره) بیش از شما احادیث رسول الله جرا از بر دارد؟ ما از وی سخنان و مطالبی را میشنویم که از شما نشنیدهایم، آیا او از رسول الله جمیگوید آنچه را که رسول الله جنگفته است؟ طلحه گفت: در این تردیدی ندارم که او شنیده است آنچه را که ما از رسول الله نشنیدهایم و در این باره برای تو سخن خواهم گفت: «ما مسئولیت چندین خانواده را بر عهده داشتیم، دامدار بودیم و کار میکردیم.، تنها در لحظههای صبح یا شام از محضر رسول الله جاستفاده میکردیم. ابو هریره فقیر و تهیدست بود و همواره به عنوان مهمان رسول الله ج، همراه یا نزدیک با وی بود، و با وی زندگی میکرد، لذا ما هیچ گونه تردید نداریم در اینکه او شنیده باشد از رسول الله جآنچه را که ما نشنیدهایم. هیچ صاحب ایمانی را نمیبینی که آنچه را که رسول الله جنگفته باشد، به وی نسبت بدهد [۷۵۸].
(ت) علاوه بر کثرت مرافقت و صحبت با رسول الله ج، او از تیز هوشی و حافظه فوق العاده نیرومند برخوردار بود. این تیز هوشی و حافظه قوی نیز ثمره تعلیم رسول اکرم جبود. امام بخاری از زهری نقل میکند: «زهری میگوید: سعید بن مسیب و ابو سلمه بن عبدالرحمن به من خبر دادند که ابو هریره میگوید: شما با خود میگویید: ابو هریره به کثرت از رسول الله جروایت میکند، مهاجرین و انصار چرا مانند او از رسول الله روایت نمیکنند؟ همانا برادران مهاجرین در بازار مشغول داد و ستد بودند و من در عوض دو وعده نان خشک همواره در صحبت رسول الله بودم، زمانی که آنان غایب بودند، من حاضر بودم، آنچه را که آنان فراموش کردند، من از بر کردم و برادران انصار من مشغول دام و کشاورزی خود بودند و من مستمندی از مستمندان صفه بودم، از بر میکردم و جمع میکردم زمانی که آنان فراموش میکردند و رسول الله جدر حدیثی فرموده بود: هر کس چادرش را پهن کند تا آن وقت که من سخنانم خاتمه بدهم، همه آنچه را که گفتهام. از بر میکند ـ پس من چادری را که همراه داشتم پهن کردم تا آن وقت که رسول الله جبه سخنانش خاتمه داد، بعد آن را جمع کرده روی سینه خود قرار دادم. حتی یک حرف هم از سخنان رسول الله جرا که ایراد کرده بود فراموش نکردم [۷۵۹].
(ث) لازم میدانم دیدگاه یکی از ائمه اثنا عشری و نهایت اعتماد او را درباره ابو هریره نقل کنم. و آن امام، امام زین العابدین علی بن حسینساست. شیخ ابوالحسن اربلی از ائمه بزرگ شیعه در کتاب «کشف الغمة» از سعید بن مرجانه نقل میکند: «روزی نزد علی بن حسین بودم، از او پرسیدم: آیا تو از ابو هریرهسشنیدهای که میگوید: «رسول اکرم جفرموده است: هر کس غلام یا کنیز مومنی را آزاد کند، خداوند در برابر هر عضو بنده آزاد شده، عضوی از اعضاءی آزاد کننده را از آتش دوزخ نجات میدهد حتی در برابر دست، دست در برابر پا، پا و در برابر فرج، فرج آزاد کننده را از آتش دوزخ آزاد میسازد. امام زین العایدن فرمود: تو این حدیث را از ابو هریره نشنیدهای؟ سعید بن مرجانه گفت: «شنیدهام» امام زین العایدن بلا فاصله خطاب به یکی از بهترین غلامانش را که حتی در برابر هزار دینار آماده نبود او را بفروشد، گفت: «أنت حر لوجه الله»تو صرفاً بخاطر خشنودی الله آزاد هستی [۷۶۰]. خواننده محترم شما نهایت راستگویی و امانت داری ابو هریره را از دیدگاه امام علی بن حسین، زین العابدین مشهده کردی و مطلع شدی که امام بزرگوار به محض شنیدن روایت ابو هریرهسبدون هیچ گونه تردید و اجرای و تنفیذ آن مبادرت ورزید! لذا شگفتآور و بعید نیست اگر یکی از علمای بزرگ امامیه در فن رجال او را توثیق نموده و جزو ممدوحین و ستوده شدگان قرار بدهد. لذا میبینیم که ابن داود الحلی میگوید: «عبدالله، ابو هریره از یاران معروف رسول الله جاست [۷۶۱]. علامه ابن بابویه قمی نیز در کتاب خود «الخصال» در چندین مورد به ثقه بودن ابو هریره گواهی میدهد. و محقق کتاب مذکور، علی اکبر غفاری که اکثر رجال این کتاب را مورد ارزیابی قرار داده و درباره آنان تعلیقاتی را افزون است ولی در مورد ابو هریره معترض نشده است. علاوه بر این، کسی که بیشترین احادیث را از ابو هریره روایت میکند، سعید بن مسیب، شوهر دختر و از معروفترین شاگردان خود ابو هریرهساست. سعید بن مسیب راوی حدیثی است که در آن آمده است، رسول اکرم جبه ابو هریره تعلیم داد که احادیث را از بر کند. کشی درباره سعید بن مسیب میگوید: امیرالمومنین علی÷، سعید بن مسیب را تربیت و پرورش داده است [۷۶۲]. روایت شده که ابوجعفر، امام محمد باقر گفته است: «از زین العابدین، علی بن حسین شنیدهام که فرمود: «سعید بن مسیب در علم آثار از همه عالمتر و از تمام مردم عصر خویش فهمیدهتر است [۷۶۳].
از تیجانی هدایت یافته!! میپرسم: آیا علیسکه مربی سعید بن مسیب است. «از موضع او، درباره ابو هریره چیزی نشنیده است در حالی که علی ولی امر، قیم و پرورش دهنده او (سعید) است؟» علی بن ابی طالب که قیم، سرپرست و مربی، سعید بن مسیب است، چگونه به او اجازه میدهد تا با دختر اکذاب الناس ـ دروغگوترین مردم ازدواج کند؟» و امام زین العابدین چرا و چگونه علم سعید بن مسیب را که از شاگردان مخصوص و از وارثان اکذاب الناس (ابو هریره است، تایید میکند؟! ای مدعی هدایت دروغین، اگر پاسخی داری بفرما؟!.
۳- آقای تیجانی میگوید: «تمام فضایل ابوبکر، از عمرو بن العاص، ابو هریره، عروه و عکرمه روایت شدهاند، تاریخ ماهیت همه این آن را چنین معرفی میکند که آنان مخالفان امام علی بودهاند و یا بوسیله اسلحه و یا بوسیله خوراندن غذای مسموم و یا بوسیله نقل روایت دروغین درباره فضایل دشمنان او، با وی جنگیدهاند» [۷۶۴].
میگویم:
(الف) در ارتباط با عمرو بن عاص و قتال او با علی تردید وجود ندارد، اما او زمانی تصمیم به قتال گرفت که علی و سپاه او جنگ را آغاز کرده بودند و شرکت جستن عمرو بن عاص در جنگ به خاطر دشمنی با علی هرگز نبوده بلکه او به خاطر این وارد صحنه قتال شده بود که از حق دفاع کند و باطل را نابود سازد. در مباحث متعلق به معاویه، علل و اسبابی را که معاویه و عمرو بن العاص و حامیان آنان را به جنگ واداشت، بیان داشتم، نیازی به اعاده آنها نیست اینکه عمرو بن عاص برای دشمنان علی فضایل دروغین بیان میکرد، صحت دارد زیرا او یکی از راویان حدیث (عمار تقتله الفئة الباغیة)! میباشد! حتی این را نیز از رسول الله جبیان کرده است که فرمود: «إن قاتله وسالبه فی النار» «همانا قاتل و کسی که اموال شخصی او را به غارت میبرد، اهل دوزخ است» وقتی عمرو بن عاص به عنوان قاتل عمار مورد تهمت قرار گرفت، «به او (عمرو بن عاص) گفته شد: او که با عمار میجنگد تو هستی؟ عمر گفت، پیامبرجفرموده که قاتل و کسی که سلاح و مال ابوهریره را به غارت میبرد، جهنمی است» [۷۶۵].
(حدیث «تقتله الفئة الباغیة» در ذم اعداء علی است نه در مدح آنان، پس معلوم است که ادعای تیجانی کذب محض است). مترجم.
آری، خواننده محترم، ببین، این است فریبکاری و این است فضیلت دروغین برای دشمنان علی؟!! ولی واقعیت چنین است که تنها اتهام نابخشودنی عمرو بن عاص این است که او از رسول اکرم جسوال کرد: چه کسی نزد تو از دیگران محبوبتر است؟ رسول الله جفرمود: «عایشه». بعد سوال کرد: از میان مردان چه کسی؟ رسول الله جفرمود: پدرش. بعد سوال کرد: در درجهی سوم چه کسی؟ فرمود: عمر بن خطاب و چند تن دیگر از مردان را نام برد [۷۶۶]. از دیدگاه تیجانی تنها همین یک حدیث برای مذمت عمرو بن عاص کافی است.
(ب) اما ابو هریره، همه میدانند که او جریان فتنه میان علی و معاویه، کاملا بیطرف بود و از هیچ فریقی حمایت نمیکرد، لذا از این جهت، هیچ گونه ایرادی متوجه او نمیشود. اما از لحاظ اینکه ابو هریره برای فضایل دشمنان علی احادیثی را از طرف خود وضع کرده است، آری، این از جمله دروغهای آقای تیجانی است، زیرا اگر دقت کنیم میبینیم که ابو هریره برای فضایل علی و فرزندانش احادیث زیادی نقل کرده است و ما اهل سنت این احادیث را خود ساخته نمیدانیم. بدلیل اینکه نه ابو هریره را اهل این کار میدانیم و نه علی و فرزندانش را فاقد چنین کرامتی میدانیم. احادیث وارده پیرامون فضیلت علی و اولادش بشرح زیر میباشد:
۱- ابو هریرهسروایت میکند که رسول اکرم جدر جریان جنگ خیبر فرمود: «پرچم را به کسی میسپارم که خدا و رسولش را دوست دارد و خداوند بوسیله او مسلمانان را پیروز میکند... رسول الله جعلی بن ابی طالب را خواست و پرچم را به او داد [۷۶۷].
۲- از ابو هریره مروی است که رسول اکرم جفرمود: «هر کس آن دو (حسن و حسین) را دوست دارد، با من دوست است و هر کس آنان را مبغوض دارد، او به من بغض ورزیده است [۷۶۸].
۳- از ابو هریره مروی است که رسول اکرم جفرمود: پروردگارا، من حسن و حسین را دوست دارم، تو نیز آنان را دوست بدار [۷۶۹].
آقای تیجانی، هدایت را تبریک میگوییم!!!.
(ت) اما درباره عروه، نخست باید عرض شود، برایم روشن نیست که منظور آقای تیجانی کدام عروه است، ولی به احتمال قوی ممکن است منظورش عروه بن زبیر باشد. زیرا شخصی به نام عروه معروفتر از وی شناخته نشده است و دلیل قویتر اینکه عروه بن زبیر از عایشه و عمر احادیثی را درباره فضایل ابوبکر روایت کرده است. عروه در زمان بروز فتنه میان علی و معاویه، ده سال بیش نداشت و بدلیل کم سنی در این جنگ و اختلاف شرکت نکرده بود. اینجا است که احمد بن عبدالله العجلی میگوید: «عروه بن زبیر مردی قابل اعتماد و از تابعین است، مرد نیکی است، در فتنهها اصلاً دخالتی نداشته است [۷۷۰].
(ث) اما عکرمه، قطعاً منظور آقای تیجانی عکرمه پسر ابوجهل است. زیرا کسی دیگر با این اسم در آن دیار و در آن زمان وجود نداشت. عکرمه بن ابی جهل در سال ۱۳ هجری، شهید شده است. البته در چه غزوهای شهید شده است؟ در این باره اختلاف وجود دارد. بعضی میگویند در غزوه یرموک و برخی دیگر میگویند در اجنادین، کشته شده است. این هر دو غزوه در یک سال به وقوع پیوستهاند. با این حساب عکرمه چند سال قبل از بروز فتنه در گذشته بود. اصلاً برای من روشن نیست. که آقای تیجانی چرا او را وارد صحنه کرده است. چنین بر میآید که آقای تیجانی از اطلاعات بسیار خوبی درباره تاریخ و رجال تاریخ بهرهمند است!.
(ج) این گفته تیجانی: «لکن خداوند میفرماید (آنان مکر و حیله میکنند، من نیز حیله آنان را خنثی میکنم، پس ایپیامبر، کافران را مهلت بده... الخ)».
میگویم:
خداوند بزرگتر از جنایتکاران است، جنایتکارانی که هیچ گونه رنگ دینی ندارند و آیههای وارده درباره کافران را بر بهترین خلق خدا تطبیق میدهند و (العیاذ بالله) آنان را متهم به کفر میکنند و غافلاند از اینکه این آیهها با وضع و احوال خود آنان بیشتر سنخیت دارند تا دیگران. اما منشا الهی این است که آنان را در انظار مردم برهنه کند و حقد و کینه توزی که در حق اصحاب رسول الله جدر دلها پنهان کردهاند، آن را بیرون بیاورد و بر ملا سازد، به آقای تیجانی و برادران رافضی او میگویم: ﴿ وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧ ﴾[الشعراء: ۲۲۷] خداوند در آینده نزدیک ظاهر خواهد کرد که ستمکاران به چه سرنوشتی گرفتار خواهند شد.
شگفتآور اینکه آقای تیجانی در چندین مورد در کتابش ابو هریره را مورد تهاجم قرار داده و او را به نقل روایات دروغین و خود ساخته متهم کرده است و در عین حال از احادیث او نیز استدلال کرده است! حدیث حوض که تیجانی بوسیله آن اصحاب رسول الله جرا مطعون کرده است، راوی آن ابو هریره است. آقای تیجانی از حدیث «یوم خیبر» (پرچم روز خیبر) به افضلیت علی استدلال میکند، راوی آن ابو هریره است. از حدیث «الرجل الذی بال فی الـمسجد»«آن شخص که در مسجد ادرار نمود» استدلال میکند ولی راوی آن ابو هریره است! بعد از همه این استدلالها از احادیث ابو هریره، آقای تیجانی مدعی است که ابو هریره درباره فضیلت دشمنان علی احادیث موضوعه و خود ساخته نقل میکند؟!.
[۷۴۶] ثم اهتدیت ص (۱۲۰) و آنگاه هدایت شدم ص (۱۹۷). [۷۴۷] ثم اهتدیت ص (۱۴۲) و آنگاه هدایت شدم ص (۲۳۴). [۷۴۸] ثم اهتدیت ص (۱۳۱) و آنگاه هدایت شدم ص (۲۱۵). [۷۴۹] صحیح بخاری کتاب الفتن. برقم (۶۶۷۱-۶۶۷۰). [۷۵۰] سیر أعلام النبلاء ذهبی ج۲ ص (۶۱۲) محقق، رجال آن را ثقه معرفی کرده است. [۷۵۱] صحیح بخاری ـ کتاب المساقات باب منع ابن سبیل من الماء برقم (۲۲۳۰) ج۲. [۷۵۲] مسلم مع الشرح کتاب اللباس والزینة رقم (۲۱۱۱). [۷۵۳] مستدرک حاکم ج۴ ص (۴۶۳) و به ((أقباس من مناقب أبی هریرة)) تالیف عبدالمنعم صالح العلی ص (۱۱۹) مراجعه کنید. [۷۵۴] سنن ترمذی ج۳ مناقب أبی هریره برقم (۳۸۳۶). [۷۵۵] سیر أعلام النبلاء ج۲ ص (۶۰۸). [۷۵۶] سیر أعلام النبلاء ج۲ ص (۶۰۶). [۷۵۷] سیر أعلام النبلاء ج۲ ص (۶۰۷) و محقق کتاب، سند آن را صحیح قرار داده است. [۷۵۸] سیر أعلام النبلاء ج۲ ص (۶۰۶-۶۰۵) و محقق میگوید: راویان آن ثقه هستند. [۷۵۹] صحیح بخاری کتاب البیوع رقم (۱۹۴۲). [۷۶۰] کشف الغمة فضائل امام زین العابدین ج۲ ص ۲۹۰. [۷۶۱] رجال ابن داود الحلی ص۱۱۶ منشورات الرضی ط ۱۹۷۳. [۷۶۲] رجال کشی ص (۱۰۷) رقم (۵۴). [۷۶۳] رجال کشی ص (۱۱۰). [۷۶۴] ثم اهتدیت ص (۱۴۲) و آنگاه هدایت شدم ص (۲۳۴). [۷۶۵] مسند احمد ج۳ برقم (۱۷۷۹۱). [۷۶۶] بخاری کتاب فضائل الصحابة (۳۴۶۲). [۷۶۷] مسلم کتاب فضائل الصحابة (۲۴۰۵). [۷۶۸] فضایل صحابه امام احمد (۱۳۵۹) و محقق میگوید: سندش صحیح است. [۷۶۹] فضایل صحابه امام احمد (۱۳۷۱) و محقق میگوید: سندش صحیح است. [۷۷۰] سیر أعلام النبلاء ج۴ ص (۴۳۳).