«نقدی بر دیدگاه تیجانی دایر بر اینکه رسول الله جدرباره دوازده امام و اسامی آنان تصریح فرموده است»
آقای تیجانی میگوید: شما چگونه و بنابر چه دلیلی، از امامانی تقلید میکنید که دستگاه حکومت اموی یا عباسی بخاطر اغراض سیاسی آنان را منسوب کرده است و امامانی را که رسول اکرم جدرباره تعداد و نام آنان به صراحت سخن گفته است، رها میکنید ـ چگونه از کسانی تقیلد میکنید که پیامبرجرا به معنی واقعی کلمه شناختهاند و کسی را که باب علم است و برای رسول الله جبه منزله هارون برای حضرت موسی است، ترک میکنید ـ بعد او در حاشیه، «بخاری» و «ینابیع الـمودة» را به عنوان ماخذ و منبع ذکر میکند [۹۱۷].
میگویم:
۱- منظور آقای تیجانی از تعیین عدد ائمه اشاره به روایتی است که امام بخاری آن را ذکر کرده است. در صحیح بخاری حضرت جابر بن سمره میگوید: از رسول اکرم جشنیدم که فرمود: «یكون اثنا عشرة أمیراً»دوازده امیر خواهد بود. بعد راوی میگوید: «قال كلمة لم أسمعها»یعنی رسول اکرم جبعد از آن جمله اول، کلمهای را ذکر کرد که جابر میگوید من آن را خوب متوجه نشدم ـ بعد پدر جابر یعنی سمره گفت. آن کلمه که تو ای جابر متوجه نشدهای، این بود، «كلهم من قریش»یعنی تمام دوازده امام از قریش خواهند بود [۹۱۸]. شگفتآور این است که آقای تیجانی از حدیثی استدلال میکند که در واقع آن حدیث بزرگترین و مستندترین دلیل علیه خود او است «ولكنه لا یشعر»!؟زیرا منظور او از دوازده امیر، از فرزندان حضرت علی است و آنچه که روشن و متفق علیه است، این است که هیچ کدام از فرزندان حضرت علی به امامت و امارت نرسیده است، بجز خود حضرت علی. حتی حضرت امام حسن نیز امارت را برای حضرت معاویه رها کرد و به نفع او دست بردار شد و بقیه دوازده نفر قبل از اینکه به امارت برسند، فوت کردند یا شهید شدند! آقای تیجانی بر مبنای چه دلیلی حدیث را برای خود دلیل و مستمسک قرار میدهد؟ در واقع این حدیث دلیل اهل سنت است. زیرا امراء که نخستین آنان خلفای اربعه هستند، از قریش بودند. بعد نیز کسانی دیگر عملا به امارت و خلافت رسیدند و آنان نیز از قریش بودند. مانند معاویه، حد اکثر آنچه که از حدیث مذکور استفاده میشود، این است که دوازده نفر از قریش به امارت خواهند رسید، همانطور که رسول الله جفرموده است لیکن محال و بسیار بعید است که منظور از آنان همان دوازده امامی باشند که شیعه از آنان استدلال میکند، زیرا همگی آنان قبل از مستولی شدن بر منصب امارت فوت کردند. بجز امام قائم، محمد بن حسن عسکری که طبق عقیده اهل تشیع در سن پنج سالگی داخل سرداب شده و در یک وقت و زمان مشخصی ظهور خواهد کرد. علاوه بر این، اگر عدد و آمار امراء را به دوازده منحصر و محدود کنیم، این خودش مسالهای است که با اعتقاد شیعه موافقت و همسانی ندارد. زیرا آنان مدعی هستند که نخستین امام، از میان دوازده امام، علی بن ابی طالب است و به این ترتیب، تعداد ائمه به سیزده میرسد، نه به دوازده!؟ در صورتی که شیعه روی دوازده امام تاکید دارد، طبرسی در کتاب خود (أعلام الورى بأعلام الهدى»که نزد امامیه، کتاب بسیار معتبر و مستندی است، از ابی جعفر و او از جابر بن عبدالله الانصاری نقل میکند ـ جابر میگوید: «نزد فاطمه زهراء رسیدم، تختهای که نام اوصیاء از فرزندان وی در آن نوشته شده بود، در جلوی او گذاشته بود. جابر میگوید: آن نامها را شمردم دوازده بودند و آخرین آنان، امام قائم بود. از میان آنان سه نفر محمد نام داشت و چهار نفر علی مسمی بودند [۹۱۹]و از زراره مروی است، میگوید: از ابو جعفر÷، شنیدم فرمود: «از اولاد حضرت محمد دوازده نفر محدث خواهند بود، همه آنان از فرزندان رسول الله جو از فرزندان علی بن ابی طالب هستند پس رسول الله جو حضرت علی هر دو پدر هستند ـ با توجه به آنچه که ذکر شد، توصیه من به آقایان شیعه، این است که بجای دوازده امامی (اثنا عشری) خود را به سیزده امامی (ثلاثة عشری) مسمیکنند؟؟!! و در غیر این صورت مسلک آنان مخالف با اعتقاد آنان خواهد بود!؟
۲- این گفته آقای تیجانی که رسول اکرم جدرباره نامهای ائمه تصریح نموده و بطور معین آنها را ذکر کرده است، دروغی آشکار است و از هیچ دلیلی صحیح و روشن چنین چیزی ثابت نیست. شگفتآور اینکه آقای خویی، مرجع بزرگ شیعه در صفحه ۱۲۵ کتاب خود «مسایل و درود» منکر این است. خویی در جواب یکی از سوال کنندگان میگوید: «روایات متواتره که از طریق خاص و عام به ما منتقل شدهاند، تعداد ائمه را دوازده ذکر کردهاند ولی در مورد نام آنان ذکری و سخنی به میان نیامده است به گونهای که بعد از رحلت امام سابق، شک و تردیدی درباره امام لاحق (بعدی) باقی نمانده باشد.. خوانندهی محترم مشاهده میکنی که چقدر تضاد و تناقض در معتقدات شیعه وجود دارد! علاوه بر این، آقایان شیعه در تعیین اسماء ائمه اختلاف دارند. عدهای ائمه را از فرزندان حسین میدانند تا امام جعفر. بعد به سه فرقه تقسیم میشوند. یک فرقه امامت را به موسی بن جعفر اختصاص میدهد و خود را امامیه میگوید. فرقه دوم امامت را از آن اسماعیل بن جعفر میداند و خود را اسماعیلیه میگوید. و فرقهای امامت را از آن محمد بن الحنیفیه میداند... برای کسب اطلاع بیشتر به «فرق الشیعة» نوشته نوبختی مراجعه شود تا نهایت سرگردانی و سردرگمی آنان در این خصوص برایتان آشکار شود. باید گفت که ادعای آقای تیجانی دایر بر اینکه رسول اکرم جاسامی ائمه را به صراحت بیان کرده است، سخنی بسیار بیارزش و بدون دلیل است.
[۹۱۷] ثم اهتدیت ص (۱۷۰) و آنگاه هدایت شدم ص (۲۸۸). [۹۱۸] صحیح بخاری کتاب الأحکام، باب الاستخلاف برقم (۶۷۹۶) مسلم مع الشرح، کتاب الإمارة ـ الناس تبع لقریش (۱۸۲۱). [۹۱۹] اعلام الورى، تالیف ابوالفضل الطبرسی ص (۳۶۶) فصل دوم.