بلکه گمراه شدی

فهرست کتاب

«نقدی بر ادعای تیجانی دایر بر اینکه اصحاب علیه خود گواهی می‌دهند»

«نقدی بر ادعای تیجانی دایر بر اینکه اصحاب علیه خود گواهی می‌دهند»

تیجانی می‌گوید: حضرت انس بن مالک روایت می‌کند که رسول اکرم جخطاب به انصار فرمود: شما بعد از من تبعیض و ترجیح زیادی مشاهده خواهید کرد اما صبر را پیشه کنید تا اینکه خدا و رسولش را در حوض کوثر ملاقات کنید. انس گفت: ما صبر نکردیم.

علاء بن مسیب از پدرش نقل می‌کند: براء بن عازب را دیدم. خطاب به او گفتم توانسان بسیار مبارکی هستی ـ در صحبت پیامبرجبودی و زیر درخت با او بیعت کردی. عازب خطاب به من گفت: ای برادر زاده، تو نمی‌دانی که ما بعد از او چه (بدعت‌هایی) را در دین بوجود آوردیم ـ تیجانی بعد از نقل این روایت می‌گوید: این صحابی که، از سابقین اولین است و از کسانی است که زیر درخت بدست پیامبر جبیعت کردند، خداوند از آنان اعلام رضایت کرده است و از اخلاص و صدق دل‌هایشان با خبر بوده است و در عوض فتح و پیروزی نزدیک به آنان عنایت شده است. علیه خود و سایر اصحاب گواهی می‌دهد دایر بر اینکه اصحاب پیامبر جبعد از او، بدعت‌ها را در دین بوجود می‌آورند و مرتد می‌شوند. و این همان چیزی است که خود پیامبر جدرباره آن پیش بینی فرموده است. آیا بعد از این، ممکن است که فرد عاقلی به صداقت و عدالت تمام اصحاب یقین داشته باشد آن طور که اهل سنت و جماعت معتقد اند؟ و هر کس چنین عقیده‌ای داشته باشد، او با عقل و نقل مخالفت کرده است (!!!) و برای پژوهشگران هیچ گونه معیاری برای رسیدن به حقیقت باقی نمی‌ماند [۲۲۰].

عرض می‌شود:

۱- روایت مذکور با سیاق و سباقی که جناب تیجانی آن‌ را ذکر کرده است. دیده نشده است. البته این روایت را امام زهری چنین نقل کرده است: انس بن مالک به من خبر داد که عده‌ای از انصار مدینه، زمانی که اموال قبیله وازن بدست پیامبر جرسیده بود، و پیامبر جآن‌ها را میان مردم قریش توزیع می‌کرد، گفتند: خداوند پیامبر جرا بیامرزد، او به قریش می‌دهد و به ما نمی‌دهد و حال آنکه خون دشمنان هم اکنون از شمشیرهای ما می‌چکد. حضرت انسسمی‌گوید: شکایت انصار را به پیامبرجباز گو کردم. رسول اللهجامر کرد تا انصار در یک خیمه چرمی جمع شدند و کسی بجز انصار در میان آنان نباشد. بعد از اینکه انصار جمع شدند. رسول اکرم جدر محل تجمع آنان تشریف برد و فرمود: «چه سخنی از طرف شما به من رسیده است»؟ دانشمندان انصار گفتند: یا رسول الله صاحبان عقل و خرد از ما چیزی نگفته‌اند، البته چند تن از جوانان ما چنین گفته‌اند: خداوند پیامبرجرا بیامرزد، به قریش می‌دهد به ما نمی‌دهد، حال آنکه خون دشمن از شمشیرهای ما می‌چکد. پیامبر جفرمود: آری، من به کسانی می‌دهم که به تازگی مسلمان شده‌اند. آیا شما نمی‌پسندید، این را که سایر مردم با مال و اموال به خانه‌هایشان بر گردند و شما با رسول خدا جبه خانه‌هایتان بر گردید؟ به خدا سوگند (اگر چنین شود) آنچه که شما همراه خود به خانه‌هایتان می‌برید، بهتر است از آنچه که دیگران همراه خود می‌برند. حاضرین گفتند: آری، یا رسول الله! چنین چیزی را دوست داریم. آنگاه رسول الله جبه آنان فرمود: بعد از من تبعیض‌های زیادی را مشاهده خواهید کرد اما صبر را پیشه کنید تا در حوض کوثر با خدا و رسولش ملاقات کنید. انس گفت: ما صبر نکردیم [۲۲۱].

۲- این هم چنان‌که بر همگان روشن است حکایت از برتری و فضیلت انصار دارد و نشانگر محبت رسول الله جبا انصار است. چگونه چنین نباشد. زیرا خود آن‌حضرت جفرمود: دوست ندارد انصار را مگر شخص با ایمان و کینه و دشمنی نمی‌کند با انصار مگر منافق. هر کس با انصار محبت کند، خداوند او را دوست دارد و هر کس با انصار بغض و کینه ورزد، او نزد الله نیز مبغوض می‌شود [۲۲۲]. رسول الله جدر همین حدیث می‌فرماید: «آیا دوست ندارید که سایر مردم همراه با مال به خانه‌هایشان برگردند و شما با رسول الله جبه خانه‌هایتان بر گردید؟» قطعاً چنین چیزی در حق کسانی گفته می‌شود که بهترین مردمان باشند.

۳- اما این قول حضرت انس، «فلم نصبر» مفهومی، بیش از این ندارد که این رای شخص او بود و هرگز نمی‌تواند علیه تمام صحابه دلیلی باشد و این نیز ممکن است که او در این قول «فلم نصبر» اشتباه کرده باشد، روی همین اصل هیچ یک از شارحین حدیث به این زیادت «فلم نصبر» توجه نکرده است.

۴- از روی شرع و عقل جایز نیست که قول یک صحابی که قدح و عیبی در قولش دیده نمی‌شود، برای رد و نفی آیات محکمه که در باب مدح اصحاب بطور عموم و انصار علی الخصوص وارد شده‌اند، بکار گرفته شود.

۵- این فرموده، رسول الله ج: «فاصبروا حتى تلقوا الله ورسوله على الحوض» هرگز این معنی را ندارد که اگر آنان صبر نکنند، خدا را نزد حوض کوثر، ملاقات نخواهند کرد. «حتی» به منظور غایت مکانی و زمانی وضع شده است. رسول الله حرف شرط را بکار نبرده است و نگفته است: «إن صبرتم ستلقونی على الحوض» (اگر صبر کنید با من بر حوض ملاقات می‌کنید) اگر چنین می‌گفت، آنگاه حضرت تیجانی می‌توانست، آن ‌را دلیلی برای احداث فی الدین و مرتد شدن قرار دهد. بر فرض صحت دیدگاه حضرت انسس، باز هم مشکل است که قول حضرت انس «فلم نصبر» علیه اصحاب مستمسکی باشد. زیرا حدیث مذکور در باب فضیلت انصار وارد شده است و قول رسول الله در این باره حجت است نه قول حضرت انسس.

۶- ممکن است حضرت انسسبخاطر موضع و دیدگاه قوم خودش یعنی، انصار، در مورد «خلافت» و قصد اختلاف انصار با مهاجرین، این جمله «فلم نصبر» را در ابتدا گفته باشد. آنچه که این توجیه ششم را تایید می‌کند، حدیثی است که حضرت انسساز اسید بن خضیر نقل کرده است، که شخصی از انصار، در تنهایی به پیامبرجگفت: «استعملنی كما استعملت فلانا» یعنی، همان گونه که فلانی را استخدام کردی، مرا نیز استخدام کن. رسول اکرم جفرمود: بعد از من تبعیض‌های زیادی را خواهید دید.. . الخ. علی الخصوص برای ما روشن است که «أثره» که در حدیث آمده است به معنی اختصاص و ترجیح در امور دنیوی است.

۷- اما قول حضرت براء بن عازبسکه در آن آمده است: «إنك لا تدری ما أحدثنا بعده». این در واقع اشاره است به آن جنگ‌ها و مشاجراتی که برای آنان رخ داده بود. صحابی بزرگوار از غایله و سر و صدای آن‌ها احساس خوف می‌کرد که مبادا خلاف خواست الله و رسول الله. حرکتی انجام گرفته باشد. مسلماً این احساس خوف حکایت از فضل و کمال تقوای او دارد [۲۲۳]. علاوه بر این استدلال آقای تیجانی درست باشد، قطعاً حضرت علی بن ابی طالبس، از جمله شرکت کنندگان در این جنگ‌ها بود پس مسلماً خطاب پیامبر جشامل حال او نیز هست و او نیز از جمله کسانی است که بعد از رسول الله جمتغیر شده‌اند. البته طبق اسناد و استدلال آقای تیجانی ـ اما به حق و انصاف آنچه باید گفته شود، این است که این دو حدیث در حدی نیستند که مجموع ادله قرآنی و حدیثی که به صراحت حکایت از مدح اصحابشو خشنودی الله از آنان دارند، به وسیله این دو حدیث رد کرده شوند. باید گفت: اینکه آن‌ها دچار اشتباهاتی شده‌اند هیچ گونه منافاتی با فضیلت و پاکیزگی ظاهر و باطن آنان ندارد. بنابراین، استدلال تیجانی از این گونه روایات دایر بر مطعون کردن اصحاب پیامبر ج، مانند این است که کسی بخواهد جلوی مو شکی را با تارهای عنکبوت بگیرد؟!.

«هل هذا إلا خرق القتاد».

[۲۲۰] ثم اهتدیت ص (۱۱۱) آنگاه. . . هدایت شدم ص (۱۸۰-۱۷۹). [۲۲۱] صحیح بخاری کتاب فرض الخمس برقم (۲۹۷۸). [۲۲۲] صحیح البخاری کتاب فضائل الصحابة رقم (۳۵۷۲) به روایت براء بن عازب. [۲۲۳] فتح الباری ج ۷ ص ۵۱۶.