بلکه گمراه شدی

فهرست کتاب

نقدی بر دیدگاه رافضه پیرامون زدن بر سر و صورت در ذکر مصیبت حسینس:

نقدی بر دیدگاه رافضه پیرامون زدن بر سر و صورت در ذکر مصیبت حسینس:

آقای تیجانی می‌گوید: در جریان بحث از سیدنا حسینس، از وی پرسیدم: شیعیان چرا گریه و چنان بر سر و صورت می‌زنند که خون جاری می‌شود و چنین چیزی در اسلام حرام است. رسول اکرم جفرموده است: «لیس منا من لطم الخدود وشق الجیوب ودعا بدعوى الجاهلیة». کسی که (وقت مصیبت) بر سر و صورت بزند و گریبان ‌را پاره کند و به شیوه دوران جاهلیت ماتم کند از ما مسلمانان نیست. آقای سید صدر گفت: «بدون تردید حدیث صحیح است ولی درباره ماتم ابی عبدالله صدق پیدا نمی‌کند. کسی که بخاطر انتقام از خون حسین ندا در می‌دهد و به درب آقای حسین می‌رود، دعوت او، دعوت جاهلی نیست. علاوه بر این، شیعیان بشر هستند، جاهل و عالم در آن وجود دارد، همه آنان محکوم عواطف و احساسات هستند. وقتی آنان در جریان ذکر مصیبت و شهادت حسین محکوم عواطف و احساسات می‌شوند و به یاد قتل، هتک حرمت و به اسارت گرفتن خاندان رسول الله جمی‌افتند، در برابر این اعمال اجر خواهند برد. زیرا همه این مصیبت‌ها در راه خدا هستند و خدا بندگانش را به میزان مشکلات اجر می‌دهد. من حدود یک هفته است که صحبت‌ها و سخنرانی‌های رسمی دولت مصر را در رابطه با در گذشت جمال عبدالناصر خوانده و شنیده‌ام. در این سخنان رسمی‌آمده است که بیش از هشت [۸۸۶]مورد اقدامات خودکشی در اثر شنیدن خبر درگذشت جمال عبدالناصر، صورت گرفته است. بعضی‌ها از بالای ساختمان‌ها خود را به پایین انداخته‌اند و برخی دیگر خود را زیر قطار برده‌اند... و غیره و تعداد مجروحان و مصدومان به مراتب، بیش از این بوده است. این‌ها نمونه‌هایی از عواطف و احساساتی هستند که طغیان می‌کنند. وقتی عده‌ای از مردم که بدون تردید مسلمان هستند، در اثر موت طبیعی آقای جمال عبدالناصر، دست به اقدامات انتحاری می‌زنند، آیا با توجه به آنچه که عرض شد، ما حق آن‌ را نداریم که اهل سنت را محکوم به خطا و اشتباه بکنیم [۸۸۷]؟

می‌گویم:

۱- این ادعا که حدیث مذکور، در حق کسی که در صدد انتقام خون حسین است، تحقق و صدق پیدا نمی‌کند چون ندا دادن برای این منظور دعوای جاهلی نیست، دلیل بی‌پایه است. هر کس که در پی از دست دادن یکی از خویشاوندان و نزدیکانش، خود را بزند و جامه را پاره کند، می‌تواند چنین ادعایی بکند و گروه خودش را از معنی حدیث استثنا کند. آیا در حدیث استثنایی وجود دارد. اندکی اگر دقت کنیم، نوحه خواندن، زدن بر سر و صورت و جاری کردن خون به خاطر کسی که اهل بهشت باشد چه سودی دارد؟! و حال آنکه بیش از ده قرن از شهادت او گذشته است، اکنون آنان می‌خواهند برای او انتقام بگیرند؟ چرا شیعیان در حق پدرش علی بن ابی طالب چنین نکردند؟ او نیز شهید شده بود و او به اتفاق از حسین بهتر است!؟

۲- این ادعا که برگزار کنندگان این سوگ و ماتم، ماجور هستند، زیرا تمام این هیاهو و سر و صدا و ذکر آفات آنان برای الله و در راه او هستند. اکنون این سوال مطرح است که چه دلیلی وجود دارد مبنی بر اینکه همه این ذکر مصیبت‌ها در راه الله هستند؟ فرضاً اگر بپذیریم که نیت آنان خالص و برای خداوند است، آیا تنها نیت برای مقبول بودن اعمال کفایت می‌کند ولو اینکه اعمال منافی با امر اللهأباشد؟! بی‌گمان هر عملی که موافق با امر اللهأنباشد، باطل است.

۳- آنچه که بعضی انسان‌های جاهل و کودن مرتکب آن شده‌اند، مانند خودکشی در برابر مرگ طاغوتی مانند جمال عبدالناصر، به عنوان دلیل و مستند برای صحت اعمال سوگ و عزاداری تو ام با ضرب و نوحه ذکر می‌شود!!!؟ و می‌گوید: «وقتی مردم بخاطر مرگ جمال عبدالناصر که با مرگ طبیعی خود مرده است، خود را می‌کشند، آیا ما اگر اهل سنت را محکوم به خطا و اشتباه بکنیم، حق به جانب هستیم!!؟ و اهل سنت حق ندارند که برادران اهل تشیع خود را بخاطر گریه کردن بر سید الشهداء محکوم کنند!؟

سبحان الله! این است دلیلی که از ناحیه یکی از بزرگان علمای شیعه عنوان می‌گردد، که زن فرزند مرده و داغدار را هم می‌خنداند. خواننده محترم ببین این آقایان احکام شرعی را به چه شیوه‌ای استنباط می‌کنند؟! استنباط از کتاب الله و سنت رسول الله جشیوه تمام عالمان و مجتهدان است. اما استنباط حلال و حرام و احکام شرعی برای یک عمل از رفتار توده مردم(! ؟!) واقعاً فوق العاده شگفت‌آور است، و من از صاحبان عقل و خرد می‌پرسم: آیا اگر کسی بلند شود و بخاطر مرگ یک طاغوت فرعون صفت خودکشی کند، این دلیلی علیه اهل سنت به حساب می‌آید؟! آیا اهل سنت به جواز چنین گناه بزرگی فتوا می‌دهند؟! عمل و شیوه کسانی که مجرم و عاصی هستند، چگونه حکایت از منهج و عقیده اهل سنت دارد، اگر عده‌ای از مردم عمل یا اعمال بدی را مرتکب شوند، آیا این موجب نقص و عیبی در عقیده اهل سنت محسوب می‌گردد؟!.

کتب و مراجع اهل سنت خودکشی بخاطر یک انسان ولی صفت را حرام می‌دانند، آنگاه چگونه خودکشی بخاطر یک طاغوت که خون هزاران معصوم را بر زمین ریخته و عرض و آبرو و حیثیت صدها هزار مسلمان را از بین برده است، نشانگر، عقیده و مذهب آنان به حساب می‌آید؟ بحث و مناقشه ما درباره عقیده و مذهب، بر گرفته از کتاب الله و سنت رسول الله جاست نه درباره اعمال فردی مردم. این مستمسک اگر ـ دلالتی داشته، لابد دال بر این مطلب است که مسلک و عقیده رافضی اثنا عشری بر گرفته از افعال مردم است و وقتی آنان خواسته باشند درباره عملی قضاوت کنند، افعال و رفتار فردی مردم را ملاک قضاوت می‌دانند نه کتاب الله و سنت رسول الله جرا! و برای استدلال بیشتر ببین درباره دلیل بعدی چه می‌گوید.

آقای تیجانی می‌گوید: گفتم: چرا شیعیان قبور بزرگان ‌را با طلا و نقره مزین می‌کنند چنین چیزی در اسلام حرام است [۸۸۸].

سید صدر در جواب گفت: مزین کردن قبور منحصر به شیعیان نیست و نه حرام است. آری، مساجد برادران اهل سنت ما چه در عراق، مصر، ترکیه و سایر بلاد اسلامی مزین به طلا و نقره هستند حتی مسجد رسول الله جدر مدینه منوره و بیت الله در مکه مکرمه که هر سال با پارچه مزین شده با طلا و نقره پوشانده می‌شود و میلیون‌ها ریال برای این کار هزینه می‌شود. لذا این منحصر به شیعیان نیست [۸۸۹]؟

خواننده محترم، دقت کردی که حکم شرعی از کجا گرفته شده است؟ از رفتار و شیوه عمل عامه مردم؟ حاصل استدلال مذکور این است. هرگاه مردم با حکم خدا مخالفت کنند و آنچه را که خداوند برای مردم حرام قرار داده است مرتکب شوند. تنها این عمل، آن‌ را حرام را مباح قرار می‌دهد و برای اباحت آن کفایت می‌کند! زیرا آنچه را که مردم خوب بدانند، آن نزد خداوند نیز خوب است، هر چند که مخالف با امر خداوند باشد؟!.

به به، این چه ضابطه و قانون زیبایی است؟! کدام فقه و اجتهاد به چنین پرت و پلا گویی اجازه می‌دهد ـ خداوند بر فقه و اهل فقه خیر و برکت عنایت بفرماید! آقای صدر نمی‌داند که تزیین مساجد از جمله نشانی‌های قیامت است. از حضرت انس مروی است که رسول اکرم جفرمود: «لا تقوم الساعة حتى یتباهى الناس فی المساجد»قیامت بر پا نخواهد شد تا زمانی که مردم برای تزیین مساجد مباهات نکنند [۸۹۰].

و نص صریح در این باره وارد شده است. از ابن عباسبمروی است: رسول اکرم جفرمود: «ما أمرت بتشیید الـمساجد، قال ابن عباس: لتزخرفنها كما زخرف الیهود والنصارى».

ترجمه: رسول اکرم جفرمود: من برای تشیید مساجد امر نشده‌ام، ابن عباس می‌گوید: تشیید به معنی تزیین است، همان گونه که یهود و نصاری معابد را تزیین می‌کردند [۸۹۱].

خواننده محترم دقت بفرما، احکام خداوند، چگونه بوسیله آراء مردم تغییر داده می‌شوند.

[۸۸۶] در ترجمه فارسی کتاب تیجانی هشتاد مورد آمده است. ولی در عربی آن ((ثمانی حالات)) یعنی هشت مورد آمده است. [۸۸۷] ثم اهتدیت ص (۵۸) و آنگاه هدایت شدم ص (۹۱-۹۰). [۸۸۸] ثم اهتدیت ص (۵۸) و آنگاه هدایت شدم ص (۹۲). [۸۸۹] سنن أبی داود ـ کتاب الصلاة باب فی بناء المساجد رقم (۴۴۹) صحیح أبی داود رقم (۴۳۲). [۸۹۰] سنن ابی داود ـ کتاب الصلاة باب فی بناء المساجد رقم (۴۴۹) صحیح أبی داود رقم (۴۳۲). [۸۹۱] سنن ابی داود ـ رقم (۴۴۸) و نگا: صحیح ابو داود رقم (۴۳۱).