معنای یمین در لغت و اصطلاح [۱]
«یمین» در لغت به معنایِ دستِ راست و متضادِّ چپ است. معنایِ «ید» یا همان دست نیز قوّت و نیرو میباشد و به همین خاطر است که دستِ راستِ انسان، یمین نام گذاشته شده که دارای نیرویِ فراوان است. خداوندِ متعال در کتابِ عزیزش میفرماید:
﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ٤٤لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ ٤٥﴾[الحاقة: ۴۴-۴۵].
«اگر پیغمبر پارهای سخنان را بر ما میبست، ما با قدرت، جلوی او را میگرفتیم (یا از او انتقام میگرفتیم)».
در آیهی فوق، یمین به معنای قدرت است.
به سوگند و قسم، یمین گفته میشود زیرا وقتی که اعراب با همدیگر بر سرِ چیزی سوگند میخوردند، دست در دست هم مینهادند [یعنی بر سر سوگند، با هم مصافحه میکردند] تا تأکیدی باشد بر چیزی که برقرار نمودهاند در نتیجه، سوگند بخار کاربردِ یمین [یا همان دستِ راست]، یمین نامگذاری شد. دلیلِ دیگرِ اطلاقِ یمین به سوگند، این است که حالف به بوسیلهی سوگندش بر انجام یا ترکِ کاری که تصمیم گرفته است، توانا و نیرومند میشود.
در اصطلاحِ شرعی، یمین این گونه شناخته میشود که تثبیت و تصدیقِ چیزی است با ذکرِ اسمی از اسماء خداوند متعال یا صفتی از صفات او.
در کتابِ «ألدُّرُّ الْـمُخْتار وَ رَدُّ الـْمحتَار» از کتابهای فقهِ حنفی آمده است که: یمین از نظرِ لغت به معنای قوّت و شرعاً عبارت از پیمانی است که عزمِ سوگند خورنده بر انجامِ عملی یا ترکِ آن را تقویت مینماید و تعلیق [یعنی جملهای که به صورتِ شرط و جزای آن میباشد] نیز در تعریفِ یمین وارد میشود چون شرعاً، سوگند به حساب میآید زیرا که عزم و ارادهی حالف به وسیلهی آن بر کاری تقویت میشود، مثلِ اینکه کسی بگوید که اگر وارد خانه نشود، زنش مطلّقه باشد [در اینجا عزم بر رفتن به درون خانه است] یا بر انجام ندادنِ کاری مانندِ اینکه بگوید که اگر وارد خانه شود زنش مطلّقه باشد [در این حالت، عزم بر وارد نشدن به خانه است].
[۱] النهایة: نوشتهی ابن کثیر، ج ۱، ص ۴۲۵، و ج ۲، ص ۳۰۲، الـمعجم الوسیط: ج ۲، ص ۱۰۸۰، و شرح العنی لصحیح البخاری: ج ۲۳، ص ۱۶۳، و شرح العسقلانی لصحیح البخاری: ج ۱۱، ص ۵۱۶ و ج ٩، ص ۳۶۲، طلبه الطلبه فی الإصطلاحات الفقهیه: نوشتهی نسفی، ص ۶۶، مغنی الـمحتاج: ج ۴، ص ۳۲، الدر الـمختار و ردّ الـمختار: ج ۳، ص ٧۰۲–٧۰۳.