صیغهی سوگندِ معلّق [به شرطی]
در تعریفِ سوگند، آنچه را که در «درُّ الـمختار» که در فقه حنفی است بیان کردیم و گفتیم که سوگند، شرعاً عبارت است از پیمانی که عزم و تصمیمِ سوگند خورنده را بر انجام یا ترکِ عملی تقویت مینماید و صیغهی معلّق نیز در این تعریف وارد میشود زیرا شرعاً سوگند محسوب میگردد. ابن عابدین در توضیحی که بر عبارتِ «و صیغهی معلّق نیز در این تعریف وارد میشود زیرا شرعاً سوگند محسوب میگردد» نوشته است، میگوید: «زیرا که عزم و ارادهی سوگند خورنده را تقویت میکند بر انجامِ کاری مانند اینکه بگوید: اگر واردِ خانه نشود، زنش مطلّقه باشد و یا بر ترکِ کاری مثلاً بگوید: اگر واردِ خانه شود، زنش مطلّقه باشد [۳۴].
در «البدائعِ» کاشانی آمده است: «و امّا سوگند به غیرِ خدا در اصل، دو نوع است: اوّلی ... و دیگری سوگند به شرط و جزا و این نوع نیز خود به دو نوع تقسیم میشود: یکی سوگند به آنچه که موجبِ قربت و نزدیکی به خداوند است و دیگری سوگند به چیزی خلافِ موردِ قبل. موردِ اوّل مانندِ تطبیق گردد احتمالاً اینکه بگوید اگر فلان کار را انجام دهم، روزهای یا نمازی و یا حجّی بر من واجب باشد». این نوع سوگند به دلیلِ وجودِ رکنِ سوگند که همان چیزی است که سوگند خورنده ذکر کرده و نیز وجودِ معنای سوگند که همان تواناییِ بر، خودداری از حصولِ شرط به علّتِ ترس از جزای مذکور در سوگند است درست میباشد و امّا سوگند به غیرِ موردِ فوق شاملِ سوگند به طلاق و آزاد کردن زن میباشد [۳۵].
[۳۴] الـمغنی: ج ۸، ص ٧۵۳. [۳۵] البدائع: ج ۸، ص ٧۰۲، الـمحلی: ج ۸، ص ۳۲.