آنچه در اثرِ شکستن سوگندِ معلّق واجب میگردد
هر گاه سوگند، به لفظِ تعلیق باشد [یعنی به صورتِ بیانِ شرط و جزای آن، دو نوع است:] یا به شکلِ سوگند به عملی است که مایهی قربت و نزدیکی به خداوند است (یعنی سوگند به نذرِ عملِ نزدیککنندهای به خداوند) به این صورت که مثلاً کسی بگوید: اگر چنان کنم روزهی دو ماه بر من واجب باشد، و یا اینکه این نوع سوگند با قسم به طلاق صورت میگیرد مثلاً بگوید: اگر چنان کنم همسرم را طلاق داده باشم، و آنچه را بر شکنندهی این نوع سوگند لازم است، بیان نمودهایم [۴۵].
اگر سوگند به صورتِ بیان شرط [که مقصودِ اصلیِ سوگند است] و جزای آن [یعنی جزای مترتّب بر حالف در صورتِ عمل نکردن به شرط] به شکلی غیر از دو حالتِ پیش مثلاً بر کاری مباح یا مکروه و یا مندوب بود، شکستنِ آن موجبِ کفّاره میگردد.
[۴۵] همان سه مأخذ قبلی.