سوگند خوردن به وسیلهی حروفِ قسم [۳۲]
سوگند، از روی عادت، به وسیلهی به کار بردنِ حروفِ قَسَم ساخته میشود.
حروفِ قسم عبارتند از: باء واو، و تاء. مثلاً گفته میشود «بِاللهِ»، «وَاللهِ»، «تَاللهِ» و... در قرآنِ کریم نیز سوگند با این حروف آمده است؛ مانندِ این آیه:
﴿تَٱللَّهِ تَفۡتَؤُاْ تَذۡكُرُ يُوسُفَ﴾[یوسف: ۸۵].
«به خدا سوگند پیوسته یوسف را به خاطر میآوری».
ویا این آیه که میفرماید:
﴿وَيَسۡتَنۢبُِٔونَكَ أَحَقٌّ هُوَۖ قُلۡ إِي وَرَبِّيٓ إِنَّهُۥ لَحَقّٞۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ ٥٣﴾[یونس: ۵۳].
«(کافران برسبیلِ استهزاء) از تو میپرسند که آیا آن (رستاخیز و عذابی که میگویی) راست است؟! بگو آری، به خدا سوگند قطعاً راست است و شما نمیتوانید (از آن جلوگیری کنید و با فرار و سرپیچی از آن، خدا را) درمانده و ناتوان سازید».
و نیز این آیه:
﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ﴾[النور: ۵۳ و فاطر: ۴۲].
«آنان مؤکّدانه به خدا سوگند میخورند».
اگر کسی بگوید «قسم به خدا یا اینکه خدا را شاهد میگیرم (أقسم أو أشهدُ بالله)» چه نیّتِ سوگند داشته باشد و چه نداشته باشد، کلامش سوگند به حساب میآید. این نوع سوگند در قرآن نیز آمده است؛ خداوندِ بزرگ میفرماید: ﴿فَيُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ﴾[المائدة: ۱۰٧]. و نیز میفرماید: ﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ﴾[النور: ۵۳]. امّا وقتی که بگوید «أعزم بالله» اگرنیّتش چیزی غیر از سوگند بوده باشد سوگند به حساب نمیآید ولی اگر در گفتنِ آن، نیّتِ خاصّی نداشته باشد در این صورت نظرِ خرقی حنبلی این است که در این حالت هم سوگند به حساب میآید ولی امام شافعی میگوید که سوگند به حساب نمیآید.
اگر شخص گفت: «سوگند میخورم (أقسمت، حلفت، شهدت یا آلیت) که چنین و چنان کنم» ولی به دنبالِ آن، کلامِ «به خدا» (باللهِ) را نگفت در این حالت دو روایت از امام احمد وجود دارد:
نظرِ اوّل: این نوع کلام، چه شخص، نیّتِ سوگند کرده یا اینکه نیّتِ خاصّی نداشته باشد، سوگند محسوب میگردد. این نظر از عمر، ابن عبّاس، نخعی، ثوری و ابوحنیفه نقل شده است.
نظرِ دوّم: اگر لفظ «به خدا» (باللهِ) را نیّت کرده باشد سوگند محسوب میگردد و در غیرِ این صورت، سوگند به حساب نمیآید. و این، نظرِ امام مالک، اسحاق و ابن منذر است.
امام شافعی میفرماید شخص حتّی اگر نیّتِ سوگند نیز داشته باشد، سوگند به حساب نمیآید زیرا که این گفتهی او از نامِ خدا و صفاتِ او خالی است پس سوگند نیست. این، نظرِ فقهای مذهبِ ظاهری نیز میباشد.
کسانی که صیغهی «سوگند میخورم» (أقسمت یا حلفت) بدونِ ذکرِ لفظِ «به خدا» را به عنوانِ سوگند، معتبر میدانند دلیلشان این است که این نوع سوگند در شرع واستعمالِ عمومی ثابت شده است. این گفتهی حضرت ابوبکرسنیز به همین امر دلالت میکند که به پیامبر جعرض کرد: «ای رسولِ خدا قسمت میدهم که مرا از آنچه از اعمالم که صحیح بوده و یا اشتباه کردهام آگاه نمایی». پیامبر جدر جوابش فرمود: «ای ابوبکر قسم نخور». در کتابِ خداوندِ عزیز، این آیه آمده است که:
﴿إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ قَالُواْ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ لَكَٰذِبُونَ ١ ٱتَّخَذُوٓاْ أَيۡمَٰنَهُمۡ جُنَّةٗ﴾[المنافقون: ۱-۲].
«هنگامی که منافقان نزدِ تو میآیند سوگند میخورند و میگویند: «ما گواهی میدهیم (نشهدُ) که تو حتماً فرستادهی خدا هستی تا آن جا که میفرماید آنان سوگندهای (دروغینِ) خود را (سپری برای رهایی از گرفتار آمدن به دستِ عدالت و پنهان کردن چهرهی واقعی خود) میگردانند».
میبینیم که خداوند صیغهی «نشهدُ» را سوگند نامیده است (بدون اینکه سخنی از نام یا صفتی از خداوند نیز به میان آمده باشد) [۳۳].
[۳۲] الـمغنی: ج ۸، ص ۶۸٩ و ادامهی آن. [۳۳] الـمغنی: ج ۸، ص ٧۰۲، الـمحلی: ج ۸، ص ۳۲.