نوعِ اوّل: نذر از روی لجاجت و عصبانیّت [۸۳]
شخص، این نوع نذر را همانندِ سوگند، برای ترغیب بر انجامِ کاری یا جلوگیری از آن و یا تصدیقِ خبری، در حالی که نیّتِ نذر کردن ندارد بهکار میبرد، مثلاً میگوید: اگر سفر کنم، فلان تعداد روزه بر من واجب باشد، و یا میگوید: اگر فلانی سفر کند، برای خدا، بر من واجب باشد که فلان کار را انجام دهم [۸۴]. و یا اینکه برای ترغیبِ خود و یا غیره بر انجام کاری بگوید: اگر چنان نکنم و یا اگر فلانی، چنان نکند برای خدا و بر من واجب باشد که فلان مبلغ را صدقه بدهم، و یا برای ثابت کردن و تصدیق خبری مثلاً بگوید: اگر چنین نبود که من گفتم یا فلانی گفت، برای خدا، انجامِ فلان کار بر من واجب باشد. این نوع نذر، نذرِ لجاجت و دعوا [نذر اللجاج و الخصام] و یا نذرِ لجاجت و عصبانیت [نذر اللجاج و الغضب] نامیده شده است برای اینکه این نذر، بیشتر در حالِ دعوا و عصبانیّت صورت میگیرد و قصدِ نذر کننده در این نذر این است که نه شرط و نه جزایی را که برای آن شرط در نظر گرفته تحقّق پیدا نکند (مقصودِ او این است که نه او و نه دیگری، شرط را به انجام نرسانند) تا او جزا را به انجام نرساند مثلاً وقتی که میگوید: اگر سفر کنم فلان تعداد، روزه بر من واجب باشد، در این حالت او نه میخواهد سفر کند و نه روزه بگیرد. چنین نذر کنندهای اگر به نذرش وفا نکند بر طبقِ مذهبِ امام احمد و امام شافعی باید کفّارهی سوگند بپردازد. این نظر از ابوحنیفه نیز نقل شده و نظرِ عدّهای از یاران و شاگردانِ امام مالک نیز میباشد و سخنی است که از صحابهی گرامی نقل شده است. البتّه این، در حالتی است که آنچه که نذر شده موجب نزدیکی به خداوند گردد همانند آزاد کردنِ برده و امثالِ آن و در غیر این صورت، مثلاً نذر بر طلاق، به نظرِ امام ابوحنیفه، امام مالک و امام شافعی و بر طبقِ روایتی از امام احمد کفّارهای بر او نیست ولی نظر مشهور از امام احمد این است که هرگاه به نذرش وفا نکند مستحب است که برایش کفّارهی سوگند بپردازد.
[۸۳] الـمغنی: ج ٩، ص ۳، الـمحلی: جلد ۸، ف ص ۲. [۸۴] البدائع: ج ۵، ص ۸۲-۸۳، ٩۰، مجموع فتاوای ابن تیمیّة: ج ۳۳، ص ۱٩۸.