حجاب

فهرست کتاب

انگیزه‌های حقیقی:

انگیزه‌های حقیقی:

یکی از نقطه ضعف‌های انسان این است که اگر راه و روش خاصی را در زندگی انتخاب می‌کند، این انتخاب در ابتدا تمایل و خواست عاطفه و احساسات است نه بر اساس عقل و منطق و انسان بعد از این مرحله برای اثبات صحت و درستی آن انتخاب از عقل و منطق کمک می‌گیرد، عین این واقعیت در مسئله‌ی حجاب نیز صدق می‌کند؛ زیرا مسئله‌ی حجاب نزد مسلمانان بر اساس هیچ ضرورت عقلی و شرعی مطرح نگردید بلکه به علت همرنگی با فرهنگ ملل غالب و خودباختگی در مقابل آنان بوجود آمد، زیرا مسلمانان از اصطکاک و برخورد فکری تمدن اسلامی با فرهنگ غرب احساس شرم و ترس داشتند، زیرا وقتی مصلحان مسلمان، زینت، آرایش، آزادی مطلق و نشاط زائد الوصف زنان غربی را دیدند و عقل و چشمشان فریفته آن شد، آرزو کردند که این خصوصیات را در زنان خودشان نیز مشاهده کنند تا تمدنشان همگام با تمدن اروپایی گردد و بدین ترتیب نظریات جدید و افکار نوین آنان را تحت تأثیر قرار داد. این نظریات و افکار جدید می‌گفت: زن باید آزاد باشد و تحصیل کند و با مردان در تمام زمینه‌ها مساوی باشد، این افکار و نظریات با زبان و منطق بسیار قوی و جذاب و فریبنده از آسمان و زمین بر ایشان شروع به باریدن کرد، تا اندازه‌ای که کتب و نشریات غربی قدرت انتقاد و اعتراض را در وجود مسلمانان خنثی کردند، بعد این طور القا کردند که هرکس می‌خواهد در زمره‌ی روشنفکران مترقی به حساب آید و ننگ و عار ارتجاع را از خود پاک کند باید به این نظریات و افکار نو، مانند ایمان به غیب ایمان بیاورد و در مجالس و محافل از آن دفاع نماید و بهر ترتیب که ممکن است خود را طرفدار آن نشان دهد، بعد زندگی خود را با آن تطبیق دهد و با تمام همت، قدرت و شجاعت به انجام آن اقدام کند، هر وقت غربی‌ها مسلمانان را در رابطه با حجاب و پرده‌نشینی زن متهم می‌کردند، ایشان نزدیک بود از شرم و حیا در زمین فرو روند پس غربی‌ها هم ساکت ننشستند و در زمینه‌ی حجاب زن تبلیغات اغراق‌آمیز و پردامنه‌ای انجام دادند، تا آنجا که زن را جنازه‌ی کفن شده متحرک می‌نامیدند، تا کی باید مردم در مقابل این اتهامات صبر و مقاومت می‌کردند؟ سرانجام برای از بین‌بردن این ننگ و عار آماده شدند، تا تمامی وسائل و ابزار ننگ و عار!! را از خود دور سازند، این احساسات و انگیزه‌ها بود که مسلمانان را وادار کرد به نام آزادی زن حرکتی را در اواخر قرن نوزدهم براه اندازند، این احساسات و انگیزه‌ها بر بعضی از آنان پوشیده و مخفی بود و خود نمی‌دانستند که چه چیز آنان را به سوی این حرکت می‌کشاند، این گروه مردم ناخودآگاه فریب‌خورده بودند، ولی در مقابل گروه دیگری از آنان این حقیقت را آگاهانه درک کرده بودند، ولی از اظهار حقیقت شرم داشته و آن را پنهان می‌کردند، این گروه فریب‌خورده نبودند ولی دیگران را فریب می‌دادند. به هر حال نتیجه‌ی عملی این دو گروه یکسان بود و هدف واحدی را تعقیب می‌کردند و آن این که می‌خواستند این حرکت را یک حرکت عقلی و منطقی و نه یک حرکت عاطفی و احساساتی نشان دهند و برای تأیید آن تمام دلائل و توضیحاتی را که مستقیماً از غرب گرفته بودند ارائه می‌دادند و بدین وسیله انگیزه‌های حقیقی این حرکت را نشان دادند، دلایل و توضیحات آنان این بود که زنان باید در تمام زمینه‌های علمی و عملی کار کنند و دارای حقوق فطری و استقلال اقتصادی باشند، از ظلم و ستم مردان نجات یابند و ترقی و تمدن به ترقی و تمدن زن وابسته است؛ زیرا آنان نصف جامعه‌اند و دلائل دیگر، تا آن که عوام الناس این دلایل را پذیرفته و به هدف و مقصود اصلی توجه نکنند، در حالی که هدف اصلی در زیر پرده این بود که باید زن مسلمان دنباله‌روی زن اروپایی شود و پیرو راه‌ها و روش‌های و فحاشی‌های اجتماعی موجود در جهان غرب باشد.