توازن و تعادل در قانون اسلام:
در جهانی که میان افراط و تفریط حیران و سرگردان است، اسلام یک نظام اجتماعی است که به توازن و اعتدال امتیاز دارد و همه جوانب فطرت را اگرچه بسیار باریک و کوچک هم باشد مراعات مینماید، نظامی است که به معرفت تفصیلی کامل حلقت انسان، فطرت حیوانی و انسانی و خصوصیتهای روحی و خواستهای فطریش اتکا دارد و هدف فطرت را در همه مخلوقات چنان محقق میسازد که ناچیزترین و سادهترین مقاصد هم از آن فوت نمیگردد و سپس تمام مقاصد با اتحاد یکدیگر برای تحقق هدفوالایی که آخرین غایت زندگی انسان است دست تعاون به هم میدهند و این اعتدال، توازن و تناسب به حدی میرسد که انسان با قدرت عقل و کوشش خود نمیتواند آن را اختراع یا ایجاد کند، ولی در قانون بشری بطور قطع امکان ندارد که در یک بخش از جوانب زندگی ترجیح و امتیاز نبوده باشد؛ زیرا یک انسان عامی بدون داشتن طبع سلیم، کسب علوم، تجربهی چندین ساله و تأمل و تفکر زیاد نمیتواند مصالح و خوبیهای قانون اعتدالی و حکیمانه را بطور صحیح درک نماید چه برسد به این که بتواند آن را وضع نماید!.
من این قانون را بخاطر مسلمان بودنم مدح و توصیف نمیکنم بلکه حقیقت این است که من به این دلیل مسلمان شدم که در اسلام کمال توازن، تناسب و سازگاری را با قوانین فطرت یافتم و این دلیل قلب مرا وا داشت تا شهادت دهد که واضع قانون مذکور ذاتی است که زمین و آسمان را خلق کرده و بر همه اشیای آشکار و پنهان علم کامل دارد و حقیقت این است که بدون آن ذات مقتدر هیچ کس نمیتواند انسان را از گمراهی و گرداب ضلالت و بدبختی به راه راست و معتدل راهنمایی و هدایت کند:
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ عَٰلِمَ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ أَنتَ تَحۡكُمُ بَيۡنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُواْ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ٤٦﴾[الزمر: ۴۶].
«بگو بار خدایا! تویی آفرینندۀ آسمانها و زمین، دانای نهان و آشکار، تو میان بندگانت در هرچه در آن اختلاف میکردهاند داوری خواهی کرد».