علائم هلاکت ملی:
در صورتی که انحطاط اخلاق، پیروی از هوا و هوس، عبادت شهوت در یک ملت به این درجه رسیده باشد و غرقشدن زن و مرد و پیر و جوان در لذت به این حد برسد و هیجان جنسی، ایشان را به جنون کشانیده از حالت توازن و تعادل بیرون کشیده باشد، طبیعی است که در آن ملت همه اسباب هلاکت و تباهی و سقوط در آتش مهیا شده و ملت مذکور به تدریج رو به زوال خواهد رفت، اگرچه مردم در ظاهر میبینند که دارای قدرت، شوکت و سلطه میباشند، و چنین نتیجهگیری میکنند که غرق بودن آنها در لهو و لعب و لذائذ مادی مانع ترقی نبوده بلکه عامل پیشرفت میباشد و چه بسا ملتهایی که در عمیقترین گودال شهوت و لهو و لعب افتادهاند و به همان اندازه در بلندترین مراتب ترقی و تمدن قرار دارند، لیکن چه حکم غلط و نتیجۀ دور از واقعیتی است؛ زیرا اگر قوۀ تعمیر و قوۀ تخریب همزمان باهم در یک ملت وجود داشته باشد و قوۀ تخریب را در شمار قوۀ تعمیر به حساب آوریم، مرتکب اشتباه بس بزرگ شدهایم.
این مطلب را با یک مثال توضیح میدهیم که تاجری در پیشۀ خود دارای مهارت کامل بوده با ذکاوت و زحمت و تجربهاش ثروت هنگفتی جمع نموده است و در عین حال به شرابخواری و قماربازی و امثال آنها نیز مبتلا باشد پس بزرگترین اشتباه این خواهد بود که این دو چیز متضاد را در زندگی وی از اسباب و عوامل تقدم و ترقی وی به حساب آوریم.
درست که عمل اول او از عوامل پیشرفت و ترقی اوست ولی عمل دوم او از عوامل تخریب و تخلف بشمار میرود، اگر هستی و وجود او بواسطهی صفات اولی ثابت و پایدار است وضع مذکور این معنی را ندارد که صفات دیگر وی عمل تخریب را در وجود او انجام نمیدهند بلکه اگر خوب دقت کرده و عمیقاً بیاندیشید به خوبی متوجه خواهید شد که این قوۀ تخریبی از قوای عقلی و جسمانی او میکاهد و ثروت و ذخیرههای او را که با زحمت و مشکل فراوان اندوخته است به تدریج به نابودی و زوال میکشاند و بالآخره زمان متوسط یکبارگی آن هم فرا میرسد چون اگر قمار بر شخصی غلبه کند همه ثروتهای اندوختهی او را به تدریج به فنا و نابودی میکشاند و او همیشه در معرض خطر قرار دارد، اگر شیطانِ شراب بر انسان تسلط پیدا کند در حال مستی مرتکب اشتباههای زیادی شده آخرالامر دست خالی میماند و همچنین شیطان زنا و فسق و فجور در انتظار فرصت است تا این که او را به قتل و یا هلاکت دیگری بیاندازد ولی اگر این تاجر در چنگال این شیطانها نباشد نخواهید توانست میزان پیشرفت، ترقی و موفقیت او را حدس بزنید.
حال شما میتوانید وضع یک ملت را با آن مقایسه کنید؛ زیرا آن ملت نیز با فضل و برکت قوای تعمیر و ایجابیاش ابتدا در راه ترقی و پیشرفت قدم میگذارد و ممکن است چندین درجۀ آن را هم طی کند و لیکن هنوز به مراتب عالی نرسیده به علت نداشتن رهبریت سالم و رشید دوباره به عقب برگشته سقوط میکند و با دست خود اسباب تباهیاش را مهیا میسازد و خود را به نابودی و هلاکت میکشاند.
درست است که تا مدتی با داشتن قوۀ تعمیر و ترقی پیش میرود و لیکن وسائل تخریب و هلاکت در همان وقت از او جدا نیست، قوۀ حیاتی، او را از داخل میخورد تا این که میان تهی شده ضعفش به حدی میرسد که اگر زمانه بر او اندکی فشار وارد سازد و صدمهای بزند، چنان سقوط میکند که دیگر قادر به بلندشدن نخواهد بود.
در اینجا علل و اسباب مهم هلاکت و خرابی ملت فرانسه که نظام اجتماعی فاسد مملکت به آنها ارمغان آورده بیان میکنیم.