حجاب

فهرست کتاب

فتنۀ برهنگی:

فتنۀ برهنگی:

اسلام در بارۀ غریزۀ حیای انسانی، کاملترین و صحیح‌ترین تعبیر را با عنوان کردن مسئله ستر عورت بیان می‌کند که در نزد تمام ملل جهان مثل و مانندی ندارد، اگر مترقی‌ترین و با فرهنگ‌ترین ممالک جهان امروز را تحت مطالعه قرار دهید می‌بینید که زن و مرد آن‌ها از دیده شدن هیچ یک از اعضای بدنشان باکی ندارند و لباس در نزد آن‌ها برای زینت است نه برای ستر و پوشش، در حالیکه هدف بزرگ و مهم اسلام از لباس پوشش است نه زینت، لذا به زن و مرد امر می‌کند که تمام اعضایی را که نوعی جذابیت در آن‌ها یافت می‌شود برهنه ننماید، برهنگی به قدری ناپسند است که حیای اسلامی هرگز آن را جایز نمی‌شمارد، به جای اینکه روش مذاهب دیگر و افراد مختلف را در نظر بگیریم باید بگوییم که اسلام حتی اجازه نمی‌دهد که زن و شوهر روبروی همدیگر برهنه شوند، چنانکه آن حضرت جفرموده است:

«إذا أَتَى أَحَدُكُمْ أَهْلَهُ فَليَسْتُرْ وَلا يَتَجَرَّدُ تَجَرُّدَ الْعيريْن» [۵۱]. «وقتی که یک از شما جماع می‌کند باید که نزد همسر خویش مستور و پوشیده باشد و مانند دو خر خود را عاری از لباس نسازند». (ابن ماجه، باب الستر عند الجماع).

قالت عائشه : «ما نظرت أي فرج رسول الله ج» [۵۲]. «حضرت عایشه لفرموده که من رسول الله جرا هرگز بدون پوشش ندیدم».

علاوه بر این، بالاترین درجۀ شرم و حیا این است که اسلام اجازه نمی‌دهد کسی حتی در خلوت هم برهنه شود؛ زیرا که:

«الله أحق أن يستحيى منه». «الله مستحق‌تر است که از او حیا کرده شود».

در حدیث آمده است:

«إياكم والتعري فإن معكم من لا يفارقكم إلا عند الغائط وحين يفضي الرجل إلى أهله فاستحيوهم و أكرموهم» [۵۳]. «هان، بر شماست که عریان نباشید؛ زیرا همراه شما فرشتگانی هستند، هرگز از شما جدا نمی‌شوند غیر از اوقاتیکه در بیت الخلا یا نزد همسران خود باشید، پس از ایشان شرم کنید و احترامشان را نگاه دارید».

لباس در اسلام در واقع همان چیزی است که بدن با آن پوشیده بماند و جاهای پوشاندنی انسان ظاهر نشود.

قال رسول الله ج: «نساء كاسيات عاريات مميلات، مائلات روءسهن كالبخت الـمائلة لا يدخلن الجنة ولا يجدن ريحها» [۵۴]. رسول خدا فرموده است: «زنانی که با وجودیکه لباس در برکرده باشند دیگران را فریفته می‌گردانند و خود فریب می‌خورند، مانند شتر بختی با گردن خمیده راه می‌روند. هان بدان که در جنت داخل نخواهند شد، حتی بویش را هم استشمام نخواهند کرد».

در اینجا منظور ما بررسی عمیق مسئله نیست، بلکه ما این مثال‌ها را بدین علت بیان کردیم تا معیار اخلاق و روح اخلاقی اسلام روشن شود، اسلام می‌خواهد محتوای اجتماع و فضای آن را از فحشا و منکر پاک گرداند، منبع این تحریکات در دل انسان وجود دارد و عوامل فحشا و منکر همانجا پرورش می‌یابند، ابتدا جوانه‌ی این تحریکات کوچک از آنجا سر می‌زند و سپس رشد کرده موجب فتنه‌انگیزی و فساد می‌گردد، انسان کم عقل و ساده‌اندیش آن را یک چیز سبک و ناچیز فرض کرده توجهی بدان نمی‌کند در حالیکه بنا به نظر پزشکان ماهر و با تجربه، ریشۀ درد همین جا است که اخلاق، تمدن و معاشرت را بر باد می‌دهد، از این روست که اسلام می‌خواهد تعالیم اخلاقی چنان احساس عظیمی در روح پدیدار کنند که او را وادار نماید تا همیشه مراقب اوضاع باشد و حتی اگر در وجود خود کوچکترین تمایلی به منکر احساس کند، خودش آنرا سرکوب نماید و با نیروی اراده‌اش سرکوب نماید.

[۵۱] این حدیث را ابن‌ماجه از عتبه بن عبدالسلمی روایت نموده، و در سند آن احوص بن حکیم آمده و او ضعیف است، و کسی که از او روایت نموده ولید بن قاسم همدانی است که ابن معین و دیگران او را ضعیف دانسته‌اند، و ابن حبان گفته: از راویان ثقه به طور انفراد روایت‌های می‌آورد که با احادیث آنان مشابه نیست؛ پس روایات او قابل احتجاج نمی‌باشد. لذا حافظ عراقی در تخریج احادیث احیاء علوم الدین تصریح نموده که سند این حدیث ضعیف است، و هم چنین نسائی گفته: این حدیث ضعیف است. بوصیری در زوائد (۲/ ۱۲۱) گفته: اسناد این حدیث ضعیف است. و بالآخره اینکه شیخ البانی در إرواء الغلیل فی احادیث منار السبیل (۷/ ۷۱) گفته: این حدیث را ابن ماجه روایت نموده و حدیث ضعیفی است. و همچنان شیخ آلبانی باین نظر است که هر حدیثی که باین معنی آمده است ضعیف، یا موضوع و ساختگی است. و این قول مخالف بعضی احادیث صحیحی است که در بخاری و مسلم و دیگر کتاب‌های معتبر حدیثی آمده است. مانند این حدیثی که بخاری و مسلم از عایشه لروایت کرده‌اند: «وَكُنْتُ أَغْتَسِلُ أَنَا وَالنَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ إِنَاءٍ وَاحِدٍ مِنَ الجَنَابَةِ». «من و پیامبر جدر حالی که جنب بودیم از یک ظرف غسل می‌کردیم]. بسیاری از علما با استدلال از این حدیث و دیگر احادیث صحیحی که در این مورد آمده‌است، گفته‌اند که برای زن و شوهر غسل کردن در یک مکان و دیدن عورت همدیگر، جایز است. [مصحح] [۵۲] شمائل ترمذی، باب ما جاء فی حیاء رسول الله ج. [۵۳] ترمذی، باب ماجاء فی الاستتار، ترمذی گفته: این حدیث غریب است و غیر از این وجه دیگر روایت نشده است. علامه آلبانی در إرواء الغلیل گفته: این علت نیست؛ بلکه علت ضعف حدیث یکی از راویان آن به اسم ابن ابی‌سلیم است که حافظ در تقریب التهذیب در باره اش گفته: صدوق بوده و در نهایت حافظه‌اش به هم خورده، و متوجه احادیثش نمی‌شود؛ از این لحاظ روایات او متروک است. برای تفصیل بیشتر به: إرواء الغلیل: ۱/ ۱۰۲ مراجعه شود. [مصحح]. [۵۴] مسلم، باب النساء الکاسیات العاریات.