حجاب

فهرست کتاب

حکم چهره:

حکم چهره:

خداوند می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَ[الأحزاب: ۵۹].

«ای پیامبر! به زنان خود و زنان مسلمانان بگو که قسمتی از چادرهایشان را به سر بیاندازند، این نزدیکتر است به اینکه شناخته شوند، پس ایشان اذیت کرده نشوند».

این آیه فقط در بارۀ پوشش چهره نازل شده و جلابیب که جمع جلباب است عبارت از لباس فراخ یا چادر یا نقاب می‌باشد و «یدنین» به معنای انداختن آن، پس معنی تحت اللفظی آیه چنین می‌شود که روی بدنشان را با چادرها بپوشانند و به این ترتیب فقط برای رفع ضرورت بیرون آیند و حرف (من) برای بعضیت است؛ زیرا زن یک بخش از لباسش را فرو می‌گذارد و قسمت دیگر بالای پیراهن می‌آید ﴿ٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَتا جدا شوند از کنیزان و زنان آوازخوان و مغنیه، فلا یؤذین تا از طرف اهل طمع و فسق مورد اذیت قرار نگیرند [۱۰۱].

از تمام اقوال مذکور چنین فهمیده می‌شود که از عصر پر برکت اصحاب کرام شتا قرن هشتم هجری تمام علما مفهوم این آیه را بر یک چیز حمل کرده‌اند و آن مفهومی است که ما از روی کلمات، آن را برگزیدیم و بعد از آن اگر به احادیث نبوی و اخبار مراجعه کنیم چنین نتیجه می‌گیریم که زنان بعد از نزول این آیه در زمان خود حضرت رسول الله جاز چادر یا نقاب یا پرده استفاده می‌کردند و روی برهنه بیرون نمی‌آمدند، چنانچه در سنن ابوداوود، ترمذی، موطاء امام مالک و دیگر کتب حدیث آمده است که حضرت رسول الله جامر کرد که زن در حالت احرام نقاب برگیرد و دستکش نپوشد و بدین ترتیب، زنان را در حالت احرام از نقاب و دستکش نهی فرمود.

«الْمُحْرِمَةُ لاَ تَنْتَقِبُ وَلاَ تَلْبَسُ الْقُفَّازَيْنِ». «زنی محرم نقاب و دستکش نپوشد».

«نَهَى النِّسَاءَ فِى إِحْرَامِهِنَّ عَنِ الْقُفَّازَيْنِ وَالنِّقَاب». «آن حضرت جزنانی که در حال احرام هستند را از پوشیدن دستکش و نقاب نهی فرمود».

و این حدیث به صراحت دلالت دارد بر اینکه زنان در عهد نبوت به پوشیدن نقاب و دستکش عادت کرده بودند ولی در حالت احرام از آن منع شدند، مقصود از این حکم این نیست که مردم روی زنان را در موسم حج ببینند بلکه هدف اصلی آن است که چادر که در حالات عادی جزو لباس بود در حالت احرام جزء احرام نباشد، در احادیث به صراحت وارد شده است که همسران حضرت رسول الله جو زنان دیگر، در حالت احرام چهره‌هایشان را از مردان بیگانه پنهان می‌کردند، و در سنن ابوداود از ام المؤمنین عایشه روایت است که گفت:

«كان الركبان يمرون بنا ونحن مع رسول الله جمحرمات فإذا حازو بنا سدلت إحدانا بها من رأسها على وجهها فإذا جاوزونا كشفناه» [۱۰۲]. «سواران از پیش ما می‌گذشتند و ما به همراهی حضرت رسول الله جدر حال احرام بودیم، وقتی که از نزد ما رد می‌شدند، هر یک از ما چادرش را از سرش برویش پایین می‌انداخت و وقتی که از ما می‌گذشتند نقاب از چهره برمی‌گرفتیم».

در موطأ امام مالک ذکر شده است که:

«عن فاطمة بنت الـمنذر لقالت: كنا نخمر وجوهنا ونحن محرمات ونحن مع أسماء بنت أبی بكر الصديق سفلا تنكره علينا». «فاطمه بنت منذر گفت: ما در حالی که با اسماء بنت ابوبکر سبوده و احرام داشتیم روی‌های خود را می‌پوشاندیم و اسماء این وضع را بد ندانست».

در فتح الباری از عایشۀ صدیقه لروایت است که گفت:

«زنان چادرشان را از سرشان بر چهره‌شان پایین می‌انداختند».

یا لباس‌شان را پایین انداخته و فرو گذارند و این مفهوم پوشیدن صورت است که باید پنهان داشته شود و فرقی ندارد که با پوشیدن چادر باشد یا نقاب و یا هر روش دیگری. آیه، مفاد این نوع پوشش را چنین بیان می‌دارد: اگر زنان با این ستر از خانه بیرون آیند اهل فسق و فجور می‌شناسند که آن‌ها زنان شریف و عفیف هستند نه از کنیزان، پس بر آن‌ها تعرض نمی‌کنند.

تمام مفسرین در تفسیر این آیه به همین مفهوم اتفاق نظر دارند، از ابن عباس روایت است که گفت: خداوند به زنان مسلمان امر کرده که در وقت بیرون‌آمدن از خانه رویشان را توسط چادر و یا لباس (جلابیب) بپوشانند [۱۰۳].

از ابن سیرین روایت است که گفت: از عبیده ابن سفیان ابن حارث حضرمی در بارۀ آیۀ «قل لأزواجك... جلابيبهن» سؤال کردم او در جواب گفت که چهره و سرش را با لباس می‌پوشاند و یک چشمش را برای دیدن باز می‌گذارد [۱۰۴].

ابن جریر طبری در تفسیر این آیه می‌گوید:

«به زنان بگو، در وقت بیرون‌رفتن برای ضرورت مانند کنیزان نباشند؛ زیرا کنیزها چهره و موهایشان را ظاهر می‌کنند و لکن تو به زنان بگو که چادرهایشان را بر چهره‌هایشان بکشند تا فاسقی بر ایشان تعرض نکند و ایشان را به زبان آزار نرساند، چون اگر فاسقان بدانند که آن‌ها آزادند، از اذیت‌کردن ایشان خودداری می‌کنند» [۱۰۵].

ابوبکر جصاص می‌نویسد:

«این آیه دلالت بر این دارد که زن جوان، مکلف به پوشاندن چهره است و وقتی که از خانه بیرون می‌رود باید مستور بوده و عفت خود را ننمایاند تا مردم فاجر و طمعکار در آن‌ها امید نداشته باشند» [۱۰۶].

علامۀ نیشابوری در تفسیر همین آیه می‌نویسد:

«زنان در ابتدای اسلام بر همان عادت جاهلیت بودند، به صورت مبتذل با پیراهن و چادر بیرون می‌آمدند و هیچ فرقی بین زن آزاد و کنیز وجود نداشت لذا به پوشیدن چادر و پوشاندن چهره و سر مأمور شدند، و گذاشتن چادر برای این است که شناخته شوند که آن‌ها زنان آزادند و فاجر و زناکار نیستند؛ زیرا زنی که رویش را بپوشاند عورتش را نیز به بهترین وجه مستور نگه می‌دارد» [۱۰۷].

فخر الدین رازی می‌نویسد:

«در زمان جاهلیت زنان آزاد و کنیزان بدون حجاب خارج می‌شدند و مردان زناکار نیز آن‌ها را دنبال می‌کردند، اما بعد از آمدن اسلام بخاطر اینکه زنان شریف و آزاد مورد تهمت نشوند، خداوند به زنان آزاد امر کرد تا خود را در پرده گیرند: ﴿ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَدر معنی آن آیه گفته شد تا فهمیده شود که آن‌ها زنان آزادند و تعقیب نشوند. و ممکن است گفته شود مراد این است که شناخته شوند که آن‌ها زانی نیستند؛ زیرا زنی که روی را بپوشاند با آنکه روی عورت نیست [۱۰۸]دیگر از وی انتظار نمی‌رود که کشف عورت کند پس مشخص می‌شود که آن‌ها زنان عفیفه‌اند و خواهش زنا از ایشان غیر ممکن است» [۱۰۹].

[۱۰۱] تفسیر بیضاوی، ۴/ ۱۶۸. [۱۰۲] باب في الـمحرمة تغطی وجهها. [۱۰۳] تفسیر ابن جریر طبری ۲۲/ ۲۹. [۱۰۴] تفسیر طبری، ۲۲/ ۲۹ ، و تفسیر جصاص: ۳/ ۴۵۷. [۱۰۵] تفسیر طبری ۲۲/ ۲۹. [۱۰۶] احکام القرآن، جصاص ۳/ ۴۵۸. [۱۰۷] تفسیر غریب القرآن، بر حاشیۀ تفسیر طبری. ۲۲/ ۳۲. [۱۰۸] عورت در اصطلاح آن قسمت از بدن است که ستر آن واجب باشد لذا به اعتبار این معنی از ناف تا زانو شامل عورت می‌باشد. [۱۰۹] تفسیر کبیر، ۶/ ۵۹.