حجاب

فهرست کتاب

۱- اعتدال در تمایل زندگی:

۱- اعتدال در تمایل زندگی:

اولین مسئله‌ای که انسان در این جهت با آن روبرو می‌شود عبارت از تمایل و جاذبه‌ی جنسی و چگونگی جلوگیری از طغیان و سرکشی آن می‌باشد، قبلاً متذکر شدیم که این تمایل در انسان نسبت به سایر حیوانات بیشتر و شدیدتر است و این جاذبه و تمایل نه تنها در جسم وی موجود است بلکه در خارج جسم و در محیط اطراف او محرکات و وسایل تحریک فراوانی وجود دارد و او را از هرطرف احاطه کرده است، تمام این وسایل را خود طبیعت برای این غریزه آماده ساخته است و اگر انسان خودش با استعمال فکر و قدرت ابتکار، آن ابزار و لوازم را تقویت و تشدید نماید و نوعی از تمدن را در این باره برای خود بپذیرد، بدون شک نیروی فوق بیشتر تقویت شده و به مرور زمان شدیدتر می‌گردد و سپس تسکین و اشباع آن هم آسان‌تر می‌گردد؛ زیرا این غریزه می‌خواهد از حد اعتدال و توازن تجاوز کند و عنصر حیوانی بر عنصر انسان غلبه‌ی کامل پیدا کند، در این صورت خواهد بود که غریزه‌ی حیوانی تمدن و انسانیت را محو و نابود خواهد ساخت، فطرت رابطه‌ی جنسی و همه مقدمات و اسباب و لوازم آن را لذیذ، گوارا و خوش آیند آفریده ولی بطوری که قبلاً گفتیم این لذت فقط برای ایجاد تمدن و زندگی جمعی و گروهی است، ولی حرص زیاد و تجاوز انسان از این حدود و غرق‌شدن در این لذت، چه در گذشته، چه در حال و چه در آینده نه تنها باعث خرابی و هلاکت مدنیت بلکه عامل خرابی و هلاکت جهان بشریت می گردد، اگر شما به تاریخ احوال ملت‌های پیشین نظر اندازید می‌بینید که غریزه‌ی جنسی در ایشان به آخرین درجه‌اش طغیان نموده و آن‌ها را تحت تأثیر و غلبه‌ی خود درآورده بود. ادبیات، افکار، آثار، اشعار، عکس‌ها، داستان‌ها، معابد و قصرهایشان همه گواه طغیان شهوت و تجاوز از مرزها و حدود اعتدال است، همچنین به احوال ملت‌هایی توجه کنید که امروزه در راه هلاکت و نابودی حرکت می‌کنند، اگر عمیقاً دقت کنید درمی‌یابید که غرض و هدف همان غرض و هدف بوده و راه هم همان راه است، اگرچه آنان بخواهند طغیان و سرکشی شهوت خود را به نام هنر، ادبیات و لذت‌بردن از جمال و زیبایی بپوشانند، باز هم حقیقت با تغییر نام تغییر نمی‌کند و چهره‌ی خود را نشان خواهد داد، شما با چشم خود می‌بینید که زنان به صحبت با مردان راغب‌تر و علاقمندترند، مردان نیز نسبت به صحبت با زنان رغبت بیشتری دارند، آیا می‌دانید چرا با گذشت روزگار استفاده از زینت و تجمل در زن و مرد روبه افزایش است؟ و چرا کم مانده است که زن در این اجتماع مختلط برهنه و بدون لباس گردد؟ و چه عاملی موجب می‌شود که زن روز به روز کشف عورت نموده و خود را به مردان عرضه می‌دارد؟ و مردان هم تقاضای بیشتری از آنان دارند؟ علت چیست که مردم به عکس‌های دور از عفت، مجسمه‌های برهنه و رقص‌های عریان عشق و علاقه‌ی بیشتری نشان می‌دهند؟ آیا می‌دانید این نمونه‌ها و نمونه‌های دیگر آثار و علائم چیست؟ آیا این چیزها غیر از طغیان غریزه‌ی جنسی در زن و مرد چیز دیگری است؟ و آیا جامعه‌ای که این همه در شهوت افراط کند و در آن غرق شود سرنوشت آن غیر از هلاکت و زوال چیز دیگری است؟

حقیقت این است که در جامعه‌ای که تمایل جنسی و تحریک دائم و مستمر تا این حد باشد، حتماً نسل جوان در آن جامعه ضعیف شده و نمو و رشد جسمی و عقلی‌اش مختل می‌گردد، شخص با جسم و عقلی غیرعادی تربیت می‌شود و امراض مسری در بین مردم منتشر می‌گردد. بنابراین، فحشا رو به فزونی گذاشته و امراض مسری در بین مردم منتشر می‌گردد، در این وقت است که آن‌ها به استعمال داروهای ضد بارداری رو آورده و سقط جنین و قتل اولاد بین آنان زیاد می‌گردد، زن و مرد مانند حیوانات با هم اختلاط و آمیزش پیدا می‌کنند و آن تمایل جنسی را که فطرت در وجود انسان نسبت به سایر حیوانات زیادتر آفریده، برخلاف مقاصد و اهداف فطرت استعمال می‌نمایند، در حیوانیت چنان فرو می‌روند که حتی دست بز و بوزینه را از پشت می‌بندند! و این حیوانیت و بندگی شهوت بطور حتم نه تنها تمدن بلکه انسانیت را از بین می‌برد و کسانی که در این قسمت بی‌بندوبار و بدون قید و حدود زندگی کنند و با زیر پا نهادن اخلاق در گرداب ذلت و خواری افتند، دیگر هرگز بر نمی‌خیزند و جاودان در آن گرداب باقی خواهند ماند، البته عکس آن نیز اشتباه است و تمدنی که طرف تفریط را برگزیده است، آن هم مانند این یکی است، لذا همانطور که تمایلات افراطی جنسی و تجاوز از حد اعتدال مضر و باعث هلاکت است همانطور هم محرومیت، فشار و سرکوب غیر معقول جاذبه و تمایل جنسی نیز مضر، ممنوع و غیر مطلوب می‌باشد، هر نظامی که انسان را به تجرد، رهبانیت دایمی، کشتن شهوت و ریاضت و مشقت دعوت کند با فطرت سر ستیز و پیکار دارد، در حالی که فطرت مغلوب نخواهد شد و شخص را مغلوب خواهد کرد و طعم شکست را به او خواهد چشاند، بدیهی و آشکار است که رهبانیت خالص نمی‌تواند اساس تمدن بشری باشد؛ زیرا پذیرفتن رهبانیت سبب از بین بردن انگیزه‌ها و محرکات شهوانی در وجود انسان می‌شود که در این صورت رابطه‌ی جنسی را بی‌قدر و بی‌ارزش نشان می‌دهد و اجتناب و پرهیز از آن را مقیاس فضیلت و تقوی می‌داند و با تمام وسایل می‌کوشد که این تمایل نفسانی را در وجود انسان سرکوب نماید و انسان را از این لذت بی‌بهره و محروم سازد، ولی حقیقت این است که سرکوب‌کردن تمایل جنسی از بین نمی‌رود، بلکه به همراه آن ذکاوت، قدرت عقلی، همت، اراده، جرأت، شهامت، غیرت و مردانگی نیز از بین می‌رود، در نتیجه همه قوا و مواهب و استعدادهای انسان سست و ضعیف می‌شود و خون او سرد و منجمد می‌گردد و هیچگاه ترقی، پیشرفت و رشد نمی‌کند، چون از بد‌هیات است که بزرگترین و قوی‌ترین نیروی محرکه‌ی انسان همین قوه جنسی است.

پس از واجبات اولیه‌ی یک تمدن خوب، سالم و صالح این است که باید قوه‌ی تمایل جنسی از افراط و تفریط دور باشد و جادۀ وسط و اعتدال را بپیماید و مطابق ضابطه و شروط آن را به کار اندازد، لذا باید برای تحقق این هدف از یک طرف در زندگی اجتماعی نظامی وضع شود که مانع پیروی انسان از اسباب و وسایلی شود که موجب تحریک و برانگیختن شهوت لجام گسیخته (Abnormal) می‌شود و از طرف دیگر برای اشباع خواهش و تشنگی فطری شهوت نظام و قوانین معتدل (Normal) را که موافق با اهداف و مقاصد خود فطرت باشد وضع نماید.