علل کوتاهی و غفلت انسان
در فصل قبل این کتاب کوشش کردیم تا بر اساس تحقیقات علمی خالص و تجارب و مشاهدات علمی بیان کنیم که ارکان و اصول روابط جنسی در چارچوب تمدن و اجتماع که بر شالودۀ مراعات مقتضیات فطری انسانی و وضع ذهنی و جسمی وی بنا شده باشد به چه صورت خواهد بود، در این بحث کوشش به عمل آوردهایم تا چیزهایی را شرح دهیم که در آن کوچکترین اشتباه و شکی نبوده و یا بر آن گفتار هیچ اعتراضی وارد نشده باشد و تمام آن گفتار و نظریات از قبیل مسائل مسلم الثبوت و محکم علم و حکمت و علوم مختلف دیگر به شمار رفته و دانشمندان و علما به آن اعتراف داشته باشند، و لیکن از عدم تواناییهای عجیب انسان این است که هر نظامی را که او برای مدنیت و اجتماع وضع میکند شرایط لازم فطرت را در آن مدنظر نمیگیرد و اگر گاهی هم مدنظر بگیرد طوری نیست که همهجانبه بوده و متناسب و پسندیده باشد.
از بدیهیات اینست که انسان با این که از خواستههای فطری و اوضاع ذهنی و بدنی خود بیخبر و ناآگاه نیست ولی باز هم تا امروز موفق نگردیده که نظام معتدل و موزون اجتماعیی را که بر اساس مبادی و اصول این مطالب و خصایص و مصالح و مقاصد موزون بنا یافته باشد منع نماید.