حجاب

فهرست کتاب

سؤال پایانی:

سؤال پایانی:

بر این افراد لازم است که بیش از پیش دوباره این موضوع تصمیم بگیرند و قبل از این که در این راه گام بردارند، وضعیت خود را با پاسخ به این سوال روشن سازند که: آیا شما آماده‌اید که نتایج قطعی و طبیعی این نظام اجتماعی را که در آمریکا و اروپا حاصل شده است قبول نمایید؟ و آیا شما حاضرید که در اجتماعتان مانند جامعه‌ی غربی عوامل تحریک‌کننده شهوت را گسترش دهید؟ و آیا شما می‌پسندید که فساد غرب از قبیل بی‌عفتی، بی‌حیایی و غلبه‌ی شهوت در جامعه‌ی شما هم رواج یابد؟ و در اثر آن امراض مختلف مسری شیوع پیدا کند، و نظام خانواده از هم بپاشد، طلاق و جدایی زیاد گردد، دختران و پسران طوری تربیت شوند که بدون قید و شرط با آزادی تمام و بی‌بند و باری از همدیگر کام بستانند و با استفاده از امکانات جلوگیری از بارداری و سقط جنین و قتل فرزندان، نسل منقطع شود و یا با تجاوز از حد اعتدال شهوت، جوانان اعم از دختر و پسر قوای عقلی و صحت جسمانی را از دست بدهند، و حتی خردسالان هم از آن فساد نجات نیابند و تمایلات جنسی‌شان پیش از بلوغ و در دوران رشد سریع بیدار گردد و در اثر آن به رشد و نمو جسمی و فکریشان در خردسالی لطمه وارد گردد؟

اگر شما به خاطر منافع مادی و لذایذ شهوانی و جسمانی حاضرید که تمام این عواقب وخیم را بپذیرید، پس در پیروی و متابعت از رسوم غربی آزاد هستید، در این صورت باید اسلام را از ذهن خود بیرون آورید و قبل از رفتن به این راه اعلان کنید که رابطه‌ی شما با اسلام قطع شده است و شما دیگر با اسلام هیچ رابطه و پیوندی ندارید، تا این که بعد از آن نتوانید کسی را به نام اسلام فریب دهید و زشتی، رسوایی و نام بدتان سبب بدنامی اسلام و مسلمانان گردد.

ولی اگر شما نمی‌توانید که آن نتایج را بپذیرید و قلباً مصمم هستید تا پیرو نظامی باشید که دارای تمدن پاک، صالح و سالم باشد و فضایل و ملکات و خصایل شریف انسانی در آن نشو و نما کند و انشان در آن محیط آرام و پاک به شکوفایی عقلی، روحی و مادی برسد و مردان و زنان با دوری‌کردن از وسایل تحریک نامناسب شهوت حیوانی بتوانند قدرت و استعدادشان را در خدمات اجتماعی به مصرف برسانند، و خانواده که اساس و پایه‌ی تمدن است ثابت و سالم بماند و نسل و نسب حفظ گردد و فساد و اختلاط نسب از بین برود و زندگی خانوادگی مصدر و منشأ آرامش روحی و اطمینان قلبی و محل تربیت فرزندان و تعاون و همکاری بین اعضای خانواده باشد.

اگر شما حقیقتاً چنین راه پاک و سالم را خواهانید پس به طرف غرب گرایش پیدا نکنید؛ زیرا که آن جامعه‌ی سالم در جهت مخالف این تمدن قرار دارد و عقلاً نیز محال است که کسی به سمت غرب روان باشد ولی از شرق سر درآورد و اگر شما تمام این‌ها را می‌خواهید پس لازم است که تنها از اسلام پیروی و متابعت کنید، ولی شرط آن این است که پیش از پیمودن این راه تمام منافع مادی و لذایذ شهوانی و جسمانی را از نفس خود دور نمایید تا این که تحت تأثیر مظاهر فریبنده و فتنه‌انگیز غرب قرار نگیرید، از اذهان و افکار خود نظریات و افکار غربی را پاک کنید و تمام اهداف و اصولی را که از تمدن غرب گرفته بودید کاملاً دور اندازید؛ زیرا اسلام خود دارای اهداف و اصول جداگانه و مستقلی است و مطابق آن اصول و اهداف و دیدگاه‌های سازنده‌اش، نظام اجتماعی جداگانه دارد و این نظام اجتماعی را با ضوابط و قوانین مشخص و روش‌های تربیتی مخصوصی حمایت می‌کند، در این ضوابط و شیوه‌های پرورشی حکمت‌های بالغه‌ای نهفته است که در آن تمام خصایص طبیعی انسانی مراعات شده و بدون مراعات و تطبیق آن‌ها نظام مذکور نمی‌تواند از اختلال و تشویش دور بماند، نظام مذکور یک نظام عملی است نه خیالی و فرضی که بر اوهام استوار باشد، مانند دموکراسی افلاطونی که در عمل ممکن نبود، این نظامی است که در طول بیشتر از چهارده قرن از آزمون روزگار سربلند بیرون آمده است و در طول همین مدت در هیچ یک از ملل و کشورها فساد و اختلالی ایجاد نکرده است، در حالی که در مدت یک قرن تمدن غربی چنان مفاسد و پلیدی‌هایی بوجود آورد که امروز جهان بشریت را در گرداب هلاکت فرو برده است.

اگر شما می‌خواهید از این نظام اجتماعی محکم، استوار و آزمایش شده استفاده کنید پس بر شما لازم است که روش‌های تربیتی آن را با جان و دل قبول کنید و مراعات و اصول آن را بر خود لازم بدانید و در مقابل ضوابط و قوانین آن با تمام خضوع و خشوع تسلیم شوید و بعد از آن حق ندارید که این نظام را به ناحق و از روی باطل با بافته‌های ذهنی خود و یا تفکرات و تئوری‌های دیگران و یا با افکار خام و روش‌های آزمایش نشده که با طبیعت و سرشت اسلام کاملاً مخالف است ملوث و آلوده سازید.

گروه سومی نیز هستند که از اشخاص نادان و غافل تشکیل شده است و دارای اهمیت و کفایت و قدرتی نیستند که بتوانند مسائل را تحلیل کرده و در آن تفکر نمایند و نظر بدهند، این گروه اهمیت و ارزشی ندارند تا در رابطه با آنان بحث کنیم، لذا از بررسی وضعیت آنان صرف‌نظر می‌کنیم و به مطلب خود ادامه می‌دهیم.