زیارت قبور و مشایعت جنازه:
تشییع جنازۀ مسلمان در اسلام واجب کفایی است و احکام تشویقی که در آن وارد شده بر اهل علم پوشیده نیست ولی تمام آن برای مردان است و زنان از آن نهی شدهاند اگرچه آن نهی، شدید نیست و در بعضی مواقع به آنها اجازه داده شده است، اما با این همه سخنان حضرت رسول جبوضوح به کراهت شرکت زنان در تشییع جنازه دلالت دارد، امام بخاری از ام عطیه لروایت میکند که:
«نُهِينَا عَنِ اتِّبَاعِ الْجَنَائِزِ، وَلَمْ يُعْزَمْ عَلَيْنَا». «ما از تشییع جنازه ممنوع شدهایم و بر ما لازم نیست» [۱۳۰].
در سنن ابن ماجه و نسایی آمده است که حضرت رسول الله جبر جنازهای حضور داشت که عمر سهم حاضر بود. عمر زنی را دید و صدا زد، حضرت رسول الله جفرمود: ای عمر! او را رها کن؛ زیرا چشم اشک میریزد و نفس به مصیبت گرفتار است و نسبت خویشی وی نزدیک است.
ممکن بود میت از اقارب آن زن باشد بنابراین، از شدت اندوه فراوان بر بالای جنازه آمده بود و چون حضرت رسول جاین وضع را درک کرده عمر سرا از آزار آن زن نهی فرمود.
عین همان حکم در زیارت قبور است، زنان دارای عواطف و قلب رقیق و نازک هستند و یاد خویشان از دست رفتهشان در دل آنها مؤثر واقع میشود، لذا شریعت نمیخواهد که عواطف و احساسشان را هر لحظه جریحهدار سازد، و در احادیث زیادی تصریح شده که زیارت قبور از طرف زنان ممنوع است:
بطوریکه ترمذی از ابوهریره سروایت کرده است که: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ جزُوَّارَاتِ الْقُبُورِ».
حضرت رسول الله جزوارات قبور را لعنت گفت، (زوارات آن زنانی هستند که قبرها را بسیار زیارت میکنند).
و عایشۀ صدیقه لسر قبر برادرش عبدالرحمن ابن ابوبکر سآمد و گفت: «والله لو شهدتك ما زرتك» «اگر من بر جنازۀ تو حاضر میبودم، ترا زیارت نمیکردم».
و از انس بن مالک سروایت است که گفت: حضرت رسول الله جزنی را دید که در نزد قبری گریه میکرد، پس گفت: از خدا بترس و صبر کن.
به تمام احکام این فصل به تعمق بنگرید، نماز یک عبادت مقدس بوده و مسجد جایگاهی پاک و متبرک است، و حج موسمی است که مسلمانان در خانۀ خدا با قلب پر از تواضع و خضوع حاضر میشوند و جنازه و زیارت قبور، آخرت را بیاد مردم آورده و در دلشان حزن و اندوه تولید میکند که در تمام این مواقع تمایلات جنسی یا کاملاً سرکوب است و یا که مشاعر، عواطف و احساسات پاک بر آن غلبه نموده ولی با آن همه حضرت رسول الله جراضی نشده که حتی در این حالت و در این مراسم و مجالس، زن و مرد با هم مختلط گردند، اگر در این مواقع به ایشان اجازۀ خروج را داده و یا خودش آنها را گاه گاهی بیرون برده است، بر اساس نیت پاک و طهارت و پاکی محل و رقت عواطف و احساسات زنان بوده است و در آن حالت هم حدود و قیود حجاب را مراعات نموده و برای فتنه و فساد حتی زمینۀ اندکی فراهم نکرده است، غیر از حج در تمام عبادات مذکور تصریح کرده است که عدم حضور زن بهتر از حضورش میباشد.
پس شما دربارۀ این قانون که برای خروج زنان حتی در عبادات و مراسم دینی، چنین حکمی صادر شده است، چه فکر میکنید؟ آیا ایشان اجازه میدهد در مدارس، دانشگاهها/ پوهنتونها، ادارات، کارخانهها، گردشگاهها، رقاصخانهها، سینماها و نمایشگاهها زن و مرد و یا دختر و پسر با هم یکجا باشند؟
[۱۳۰] بخاری، باب اتباع النساء الجنازه.