سؤال پایانی
کسانی که در سرزمین ما و دیگر سرزمینهای شرق حجاب را نمیپسندند حتماً در نظرشان همین طرز زندگی است و همه حواس و شعورشان تحت تأثیر مظاهر فرینبدۀ این نوع زندگی واقع شده است، این نظریات و اصول و این منفعت مادی و لذایذ ظاهر فریب عقول و اذهان آنها را مفتون و شیدای خود ساخته است و با حجاب به این سبب مخالفت میکنند که فلسفۀ حجاب با فلسفۀ اخلاقی غرب که به آن ایمان آوردهاند تناقض دارد و نیز حجاب مانع آن منافع و لذایذی میشود که آنها مد نظر دارند.
اینجا سؤالی مطرح است که: آیا این مردم حاضرند که عواقب تاریک و شوم این نوع زندگی را قبول کنند یا نه؟ و یا به عبارت دیگر آیا ایشان راضی هستند که به نتایج عملی این نظریات و مبادی برسند یا نه؟ در پاسخ سؤال مذکور آنها چند گروه میشوند، گروهی از ایشان نتایج آن را با کیفیت میدانند و به آن رضایت دارند و آن را از آثار روشن و درخشان زندگی غربی میدانند ولی گروه دیگر بر خلاف ایشان نتایج مذکور را از آثار تاریک زندگی غربی میشمارند و نمیخواهند که آن نتایج را بپذیرند و فقط منافع مادی و شهوترانی، آنها را به این زندگی وادار ساخته است، گروه سوم نه این نظریات را میدانند و نه از نتایج آن خبر دارند و نه میخواهند که رابطه بین این نظریات و نتایج آن را بدانند بلکه میخواهند چیزی که در جهان معمول و معروف است از آن پیروی و متابعت کنند، این گروههای سهگانه چنان با هم ممزوج و آمیخته شدهاند که در وقت مباحثه کسی نمیتواند آنها را از همدیگر تمییز دهد و بیشتر اوقات این اختلاط و آمیزش باعث انقطاع مباحثه و رکود در مناظره میگردد، لذا از ضروریات مهم این است که این گروههای سهگانه از هم جدا شوند و سپس مطابق فکر و ذهنیت هرکدام بحث صورت بگیرد.