همه میدانند اجازۀ رفتن به مسجد و حدود آن:
که بزرگترین فرائض در اسلام نماز است و تشویق و ترغیبی که در رفتن به مسجد و شرکت در نماز جماعت هست برای هیچ کس پوشیده نیست ولی موضوع زنان، در نماز جماعت بر عکس مردان است؛ زیرا بهترین نماز مرد آن است که در مسجد با جماعت باشد و بهترین نماز زن آن است که در خلوتخانهاش باشد، چنانچه امام احمد بن حنبل و طبرانی از ام حمید ساعدی روایت کردهاند که:
«قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّى أُحِبُّ الصَّلاَةَ مَعَكَ. قَالَ: قَدْ عَلِمْتُ صَلاَتُكِ فِى بَيْتِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلاَتِكِ فِى حُجْرَتِكِ وَصَلاَتُكِ فِى حُجْرَتِكِ خَيْرٌ مِنْ صَلاَتِكِ فِى دَارِكِ وَصَلاَتُكِ فِى دَارِكِ خَيْرٌ مِنْ صَلاَتِكِ فِى مَسْجِدِ قَوْمِكِ وَصَلاَتُكِ فِى مَسْجِدِ قَوْمِكِ خَيْرٌ مِنْ صَلاَتِكِ فِى مَسْجِدِ اْلجُمُعَةِ». «گفت: ای رسول خدا! من بسیار رغبت دارم که نماز را با تو یکجا ادا کنم، حضرت رسول الله جفرمود: ای زن من نیت ترا فهمیدم ولی نماز تو در خلوت بهتر است از نماز تو در خانه، و نماز تو در خانه بهتر است از نماز تو در فضای باز، و نماز تو در فضای باز خانه بهتر است از نماز تو در مسجد محله و نماز تو در مسجد محله بهتر است، از نماز تو در مسجد جمعه» [۱۱۰].
در حدیث دیگری ابوداود از ابن مسعود روایت میکند که حضرت رسول الله جفرمود:
«صَلاةُ الْمَرْأَةِ فِي بَيْتِهَا أَفْضَلُ مِنْ صَلاتِهَا فِي حُجْرَتِهَا، وَصَلاتُهَا فِي مَخْدَعِها أَفْضَلُ مِنْ صَلاتِهَا فِي بَيْتِها». «نماز زن در خلوت خانهاش بهتر از نماز وی در خانه است و نماز او در گنجینه (پستوی خانه) بهتر از نماز او در خلوت خانه میباشد» [۱۱۱].
پس ببینید که چطور ترتیب افضلیت در نماز زن معکوس است، در حالیکه پایینترین درجۀ نماز مرد، نماز در خانه و بالاترین درجۀ نمازش، نماز در مسجد و اداکردن با جماعت است، بهترین نماز زن آن است که در خلوتترین قسمت خانه باشد و چنین نمازی نه تنها برتر از نماز جماعت است بلکه از نمازی که بلندترین آزادی مسلمان است نیز، بهتر میباشد که آن نماز جماعت در مسجد نبوی و پشت سر خود حضرت رسول الله جاست، آیا میدانید که این تفاوت در عبادت میان زن و مرد چیست؟ آیا علتش این نیست که حضرت رسول الله جبیرونآمدن زنان را از خانه نمیپسندد و میخواست که از اختلاط زنان و مردان در موقع نماز جماعت جلوگیری کند؟
با آنکه نماز فرض مقدسی است و مسجد هم مکانی پاک و طاهر، و در حالیکه شریعت انواع نماز با فضیلت و افضلیت آن را بیان نمود، از اختلاط زن و مرد منع کرده با این همه از حاضر شدن زنان در جایگاه پاکی چون مسجد و به جای آوردن عمل صالحی چون نماز منع نفرمود و کلماتی که در آن اجازۀ حاضرشدن در مسجد برای زنان وارد شده است بر حکمت والای شریعت دلالت میکند، حضرت رسول الله جفرمودهاند:
«لا تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّه، إِذَا اسْتَأْذَنَتْ امْرَأَةُ أَحَدِكُمْ إِلَى الْمَسْجِدِ فَلَا يَمْنَعْهَا». «کنیزان خدا (زنان) را از حضور در مسجد منع نکنید، و اگر زن یکی از شما برای رفتن به مسجد اجازه بخواهد نباید او را از رفتن به مسجد منع کند» [۱۱۲].
همچنین فرموده است:
«لا تَمْنَعُوا النِّسَاءَكُمُ الْمِساجِدَ وَبُيُوتُهُنَّ خَيْرٌ لَهُنَّ». «زنانتان را از مساجد منع نکنید در حالیکه خانههایشان برای آنها بهتر است» [۱۱۳].
این کلمات دال بر این است که شریعت زنان را از حضور در مسجد نهی نمیکند؛ زیرا حاضرشدن در مسجد برای ادای نماز کاری نیست که کسی را در شک اندازد و باعث ممنوعیت آن شود اما مصلحت اجتماعی هم اقتضا نمیکند که در نماز جماعت، زن و مرد یکجا بوده و با هم اختلاط داشته باشند از این رو شرع مقدس حاضرشدن در مسجد را برای زنان اجازه داده است اما به مردان دستور نداده است که زنان را به مساجد بفرستند و یا در رفتن به آنجا وادار سازند و فقط تا این اندازه اکتفا نموده که اگر آنها پایینترین درجۀ نماز را درخواست کنند و بخواهند که آن را بر پر فضیلتترین نماز ترجیح دهند، اگر در این باره از شما اجازه بگیرند، شما اجازه بدهید تا به مسجد بروند و ایشان را منع نکنید و بگذارید که نمازشان را در مسجد ادا نمایند.
روشن است همان طوری که قبلا توضیح دادیم پایینترین درجۀ نماز آن است که در مسجد بخوانند و با فضیلتترین نماز در حقشان این است که در خلوت خانههایشان ادا نمایند.
فاروق اعظم سروح تعالیم اسلام را خیلی خوب و کامل میدانست و در گفتار و رفتار خود هم حکمت آن را در نظر میگرفت چنانچه در موطاء امام مالک ذکر شده است که: عاتکه بنت زید زن عمر بن خطاب سهمیشه با وی مجادله میکرد تا در مسجد برای ادای نماز حاضر شود و این کار برای عمر فاروق سخوشایند نبود، زنش همواره اصرار میورزید و وقتی که زن از او اجازه میخواست، وی به اوامر حضرت رسول الله جدقیقاً عمل میکرد و خاموش میماند و منظور او از این سکوت نشاندادن مخالفتش بود، عاتکه لمیگفت: به خدا سوگند که من حتماً به مسجد میروم مگر اینکه تو مانع من شوی، یعنی به صراحت مرا منع کنی ولی حضرت عمر ساو را منع نمیکرد [۱۱۴].
[۱۱۰] مصلحت در خانهبودن نماز زن این است که زنان، با توجه به عادت ماهیانهشان مجبورند هر ماه در آن مدت نماز را ترک کنند و زنان با حیا دوست ندارند کس دیگری حتی برادران و خواهرانشان از این راز با خبر شوند. بنابراین، اگر همیشه در بیرون نماز بخوانند و در آن ایام نماز را ترک کنند همه میفهمند که او در حالت ماهانه قرار دارد و او از این کار خجالت میکشد و این رازی است که خود زنان بیشتر از دیگران آن را درک میکنند لذا شریعت با درک این احساس زنان از اول به آنها امر کرد که در خلوت نماز بگذارند تا هیچ کس نداند که چه وقت نماز میگزارند و چه وقت ترک میکنند، به هر صورت این نصیحت است، و حکم نیست و زنان اجازه دارند که در خانه جماعت کنند و حضرت رسول جبه ام ورقه بنت عبدالله بن حارث ل اجازه داده بود که با زنان نماز جماعت بگذارند. و در سنن دار قطنی و بیهقی آمده است که ام المؤمنین عایشه لبا زنان نماز جماعت ادا کنند، و چون او امام بود در وسط صف ایستاده میشد. [۱۱۱] ابوداود، باب ماجاء فی خروج النساء الی المساجد. [۱۱۲] به روایت بخاری و مسلم. [۱۱۳] به روایت ابوداود. [۱۱۴] این خواهش مخصوص به زن عمر سنبود بلکه بسیاری از زنان اصحاب در مساجد برای نماز حاضر میشدند، و بروایت ابوداود است که گاهی زنان دو صف را تشکیل میدادند.