حجاب

فهرست کتاب

طلاق و جدایی:

طلاق و جدایی:

پرواضح است که در این حالت نظام فامیل و رابطه‌ی زوجیت از اضطراب و بی‌بند و باری دور نمی‌ماند؛ زیرا زنانی که درآمد شخصی دارند و به مردان در هیچ چیز به غیر از ارضای شهوت احتیاج ندارند و مردان را هم برای اجرای هرکاری نزدیک و حاضر می‌یابند طبعاً در چنین اجتماعی ازدواج چیز زاید و بی‌معنیی بوده و اصلاً به آن نیازی نخواهد بود و هیچ سود و منفعتی نیز از آن بدست نمی‌آید، بر اساس همین فلسفۀ جدید و فکر مادیگری است که ارتباط بدون ازدواج را آن‌ها عار و گناه نمی‌دانند و اصلاً این احساس از ضمایرشان محو و زایل شده است و محیط فاسد، اجتماع را تا اندازه‌ای بی‌احساس و فاقد شعور می‌سازد که دیگر به این زنان فاجره هیچ کس به نظر عیب و گناه و قابل سرزنش نمی‌نگرد.

قاضی لندسی آمریکایی از افکار عمومی دختران و دوشیزگان چنین تعبیر می‌نماید: «چرا من ازدواج کنم؟ مگر همسالان من که دو سال قبل ازدواج کردند از این ازدواج چه بهره‌ای گرفتند؟ جز این که نصیب نصفشان طلاق است [۶]. من به این معتقد هستم که حق طبیعی هر دوشیزه است که در تصرف محبت و دوستی آزاد باشد و در این دوران تدابیر و وسایل جلوگیری از بارداری را هم که می‌دانیم، پس باید از خطر حمل و ولادت اولاد غیر قانونی و تکالیف آن خود را نگهداریم، ما یقین داریم که در این برهه تبدیل روش قدیمی به روشی تازه و نو از مقتضیات عقل است».

زنانی که چنین طرز تفکری دارند عامل اصلی ازدواجشان انگیزۀ محبت است و بس و لیکن این عاطفه هم بیشتر اوقات از صمیم قلب و اعماق دل نیست بلکه از جمله عوامل اینگونه ازدواج‌ها جذابیت و زیبایی معشوق است، وقتی که خواست‌های شهوانی برآورده شد دیگر میان زن و شوهر عامل دوستی و محبت باقی نمی‌ماند و در این وقت کوچکترین بهانه می‌تواند در بین آن‌ها جدائی افکند و محبت‌شان را به دشمنی و عداوت تبدیل کند تا اندازه‌ای که کارشان را به دادگاه بکشاند.

قاضی لنرمی می‌نویسد:

«در سال ۱۹۲۲ میلادی در شهر دنور پشت هر ازدواج بطور حتم طلاق هم بود و بعد از هردو ازدواج یک قضیۀ طلاق به دادگاه تقدیم می‌گردید، این وضع منحصر به شهر دنور نبوده بلکه تقریباً در تمام شهرهای آمریکا نظیر آن به چشم می‌خورد و هیچ شهری خالی از آن نیست».

قاضی مذکور ادامه داده می‌نویسد:

«واقعات طلاق بین زن و شوهر رو به ازدیاد و کثرت است و اگر این حالت ادامه پیدا کند – بطوریکه انتظار هم می‌رود – تعداد درخواست‌هایی که برای طلاق به دادگاه‌ها ارجاع می‌شود با تعداد ازدواج‌ها برابر خواهد شد» [۷].

چند وقت قبل در روزنامۀ (Free Press) در این باره مقاله‌ای منتشر شده بود که می‌گفت: «کاهش ازدواج و افزایش طلاق و روابط غیر مشروع دایمی یا موقتی که امروزه در بین ما رواج دارد ما را به سوی عقب و قهقهرا و حیوانیت می‌کشد و تمایل طبیعی در نسل جدید رو به پراکندگی و تشتت است این نسل به حدی افسار گسیخته شده که پیرو هیچ آیین و دینی نمی‌باشد و این احساس که تشکیل خانواده لازمۀ تمدن و بقای نسل می‌باشد نزدیک است که کاملاً محو و نابود گردد و برعکس، آن‌ها از این مسئله کاملاً غافل بوده و اصلاً راجع به عاقبت شوم مدنیت و حکومت نمی‌اندیشند».

درمان مفیدی که برای کاهش و از بین‌بردن طلاق و جدایی پیشنهاد کرده‌اند عبارت از ازدواج آزمایشی (Compassionate Marriage) است و لیکن آن‌ها از چاله درآمده و به چاه افتاده‌اند؛ زیرا هدف آن‌ها از ازدواج آزمایشی این بود که زن و مرد چندی بدون داشتن عقد ازدواج با هم معاشرت داشته و یکجا زندگی کنند تا اگر در این اثنا دل‌هاشان باهم الفت پیدا کرد ازدواج کنند به شرط این که در این مدت آزمایش، از بارداری و بچه‌دار شدن اجتناب نمایند؛ زیرا اگر در این مدت آن‌ها بچه‌دار شوند بر آن‌ها لازم می‌گردد که ازدواج کنند و داخل زندگی خانوادگی گردند، این حالت در اتحاد جماهیر شوروی به نام دوستی و عشق‌آزاد (Free Love) نامیده می‌شود.

[۶] "Laws of Sex,", p. ۲۰۴. [۷] "Revolt of Modern Youth," pp, ۲۱۱ – ۱۴.