شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

٨. اعتقاد و روش اهل سنّت و جماعت در حوزۀ اسماء و صفات

٨. اعتقاد و روش اهل سنّت و جماعت در حوزۀ اسماء و صفات

باور و دیدگاه اهل سنّت دربارۀ اسماء و صفات و به طور کلّی در مورد مسائل دینی، اعتقاد و دیدگاهی صحیح و مستقیم است، زیرا متون شرعی را گرامی می‌دارند و به آنچه در قرآن و سنّت بیان شده است، بدون زیادت و نقصان عمل می‌کنند. بنابراین به اسماء و صفاتی که در قرآن و سنّت آمده است، ایمان دارند و آن‎ها را همان گونه که بیان شده است، قبول دارند و هرگز مرتکب تحریف و تأویل نادرست و الحاد نمی‌شوند و هیچ نوع کیفیتی برای صفات الهی بیان نمی‌کنند و هیچ یک از صفاتش را تشبیه به صفات مخلوقات نمی‌کنند، زیرا او تعالی همنام و شریک و مانند ندارد و با مخلوقاتش مقایسه نمی‌شود. علاوه بر این، اهل سنّت و جماعت ایمان و باور دارند پیامبران الهی که صفات الله متعال را بیان کرده‌اند، راستگو و تصدیق‌شده هستند، چرا که سخنشان وحیی از جانب الله بوده و مسؤولیت آنان تبلیغ رسالت الهی است، بر خلاف کسانی که با پیروی از عقل‌های قاصر و درک و فهم ضعیف خود و بسا اوقات با پیروی از افکار و اهداف بدشان، آنچه را که نمی‌دانند، به الله  أ نسبت می‌دهند. به همین سبب، الله   می‌فرماید:

﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّكَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ١٨٠ وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِينَ١٨١ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ[الصّافات: ١٨٠- ١٨٢]

«پاک و منزّه است پروردگار تو؛ پروردگار عزّت، از آنچه (مشرکان) توصیف می‌کنند.و سلام بر رسولانو سپاس و ستایشِ مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است.»

الله ـ خودش را از توصیفاتی که مخالفان پیامبران به او نسبت دادند، منزّه و مبرّا دانست، و بر رسولان درود فرستاد، زیرا وحی و پیام الهی را بدون نقص بیان کردند، سپس خودش را با اوصافی که فقط مختصّ اوست و به سبب آن اوصاف مستحقّ حمد و ثنای کامل است، حمد و ستایش گفت.

پیروان اهل سنّت نیز چنین شیوه و دیدگاهی دارند؛ یعنی صفات کمال و جلال که پیامبران الهی آن‎ها را برای پروردگار خویش اثبات کرده‌اند، ثابت و صحیح می‌دانند؛ صفاتی همچون سخن‌گفتن الله با بندگان خود، محبّت و رحمت او تعالی نسبت به آنان، برتری الله بر بندگان و استوای او بر عرش، خشم و غضب بر دشمنان خود و سایر صفات باارزش و گرامی پروردگار. آنان به تمامی این صفات ایمان آورده‌اند و بدون بیان کیفیت یا اعتقاد به تشبیه و تمثیل یا تأویل و تفسیری که منجر به تعطیل‌شدن صفات الله متعال شود، به آن‎ها عمل می‌کنند، بلکه سنّتِ محمّدی و راهی پسندیده را در پیش گرفته‌اند و دچار گمراهی‌ها و تمایلات باطل و منحرف نشده‌اند و از این رو، در دنیا و آخرت صاحب درجات و مقام‌هایی عالی و والا گشته‌اند. بنابراین روش آنان بسیار آشکار و استوار و راهنماست، بلکه حقیقتی است که غیر از آن، حقیقتی وجود ندارد و هدایتی است که غیر آن، گمراهی است.

روش و اعتقاد اهل سنّت و جماعت، در حوزۀ اسماء و صفات، بر پایۀ دو اصل مهم و اساسی است: اثبات بدون تمثیل، و تنزیه بدون تعطیل. آنان صفات الهی را تشبیه به صفات مخلوقات نمی‌کنند، همان گونه که ذاتش را تشبیه با ذات مخلوقات نمی‌کنند. همچنین صفات کمال و جلالش را که در قرآن و سنّت بیان شده است، نفی نمی‌کنند، بلکه ایمان دارند که هیچ چیز مانند الله نیست و او بسیار شنوا و بیناست. این ایمان اصل و اساسی از اصول و پایه‌های مهم ایمان است که اگر کسی به آن معتقد نباشد، ایمان ندارد. هر کس که یک یا چند اسم یا صفت از اسماء و صفات الهی را انکار یا نفی کند، مؤمن نیست. حکم کسی که کیفیتی برای آن‎ها بیان کند یا آن‎ها را تشبیه به اسماء و صفات مخلوقات نماید نیز همین است. الله   از آنچه ستمکاران توصیف می‌کنند، مبرّا و برتر است.

نعیم بن حمّاد  / می‌گوید: «هر کس الله  أ را تشبیه به صفتی از صفات مخلوقات کند، قطعاً کافر می‌گردد، و کسی که صفتی از صفات الهی را انکار نماید، کافر می‌شود، و در آنچه الله متعال خودش را توصیف کرده، یا در اوصافی که پیامبر  ج بیان کرده است، هیچ نوع تشبیهی وجود ندارد.»[٢٨]

امام احمد  / می‌گوید: «الله   فقط به اوصافی متّصف می‌شود که خودش آن‎ها را بیان کرده است، یا اینکه پیامبر  ج الله متعال را با آن‎ها توصیف کرده است، و در این زمینه، فقط از قرآن و سنّت پیروی می‌شود.»[٢٩]

ابن عبد البر  / می‌گوید: «فقط به اسماء و صفاتی معتقدیم که در قرآن کریم آمده، یا از پیامبر  ج به اثبات رسیده است و یا اینکه امّت اسلامی بر آن‎ها اجماع و توافق کرده‌اند، و آنچه از طریق اخبار واحد اثبات شده است، پذیرفته می‌شود و هیچ بحثی در این زمینه نمی‌کنیم.»[٣٠]

یکی از نعمت‌های بزرگ الله بر بنده، این است که او را برای پیمودن راهی استوار و مبتنی بر پایبندی به قرآن و سنّت و دور از انحرافات اهل باطل و یاوه‌گویی‌های گمراهان توفیق می‌دهد، و بلکه اهل سنّت بحمد الله بر یک راه قرار دارند و حتّی در یک مسأله از موضوعات اسماء و صفات و افعال الهی با یکدیگر اختلاف ندارند و همگی بر اثبات تمامی آنچه در قرآن و سنّت بیان شده است، تاکید دارند و هرگز آن‎ها را تحریف و تبدیل نمی‌کنند و دست به تأویلات و سخنان باطل نمی‌زنند، و به آن‎ها ایمان و باور دارند و این اسم‌ها و صفات و افعال را گرامی می‌دارند و سخن و باورشان در این زمینه، یکی است، و زبان حال‎شان می‌گوید: «رسالت از جانب الله است، تبلیغ رسالت بر عهدۀ رسول و پذیرش آن، بر عهدۀ ماست.»[٣١]

این توافق اهل سنّت در گذر تاریخ، روشن‌ترین و بهترین دلیل بر صحّت روش و مسلک آنان است.

به همین سبب، ابو المظفّر سمعانی  / می‌گوید: «یکی از دلایل بر حق‌بودن اهل حدیث این است که اگر تمامی کتاب‌هایشان را از ابتدا تا کنون مطالعه کنی، می‌بینی که علی‌رغم اختلاف شهرها و زمان‌ها و فاصلۀ میان آنان و سکونت هر یک در سرزمینی جدا، اعتقاد و روششان یکی است و از آن منحرف نمی‌شوند و فکر و قلب و سخنشان در این زمینه یکی است و اندک اختلافی وجود ندارد، بلگه اگر تمامی سخنان و روایاتشان را جمع کنی، به این نتیجه می‌رسی که گویی همۀ سخنان از یک دل و یک زبان بیان شده است، و آیا دلیلی روشن‌تر از این بر اثبات حق وجود دارد؟! الله   می‌فرماید:

﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا[النّساء: ٨٢]

«آیا در قرآن نمی‌اندیشند؟! که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن می‌یافتند.»

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا[آل‌عمران: ١٠٣]

«و همگی به ریسمان الله (قرآن و اسلام) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت الله را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودید، پس میان دل‌های شما الفت داد، آنگاه به (فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید.»

امّا اگر به اهل باطل دقّت کنی، آنان را متفرّق و گروه‌گروه می‌بینی، به گونه‌ای که حتّی دو نفر از آنان، بر یک روش، از لحاظ اعتقادی نیستند؛ برخی از آنان برخی دیگر را بدعتی و گمراه و حتّی کافر می‌خوانند، به گونه‌ای که پسر پدر را و برادر برادر را و همسایه همسایه را تکفیر می‌کند، و آنان را همواره در تنازع و اختلاف و کینه می‌بینی، که عمرشان سپری می‌شود و سخنشان یکی نمی‌گردد.»

وی در ادامه چنین می‌آورد: «دلیل توافق اهل حدیث این است که آنان دین را از قرآن و سنّت و طریقۀ روایت گرفته‌اند و در نتیجه، با یکدیگر متّفق و هم‌سخن شده‌اند، امّا اهل بدعت دین را از عقل‌هایشان گرفته‌اند و در نتیجه دچار اختلاف و تفرقه گشته‌اند، چرا که نقل و روایت از افراد مورد اعتماد و ثقه، خیلی کم منجر به اختلاف می‌شود و اگر در یک لفظ یا سخنی اختلاف پیش آید، به دین ضرر و عیبی وارد نمی‌کند، ولی افکار و آرای مردم بسیار کم متّفق می‌شود و عقل و فکر و نظر هر کسی، با عقل و فکر و رأی دیگری متفاوت است.»[٣٢]

علاوه بر این، اشتباه در حوزۀ اسماء و صفات الهی، به مانند اشتباه در موضوعات دیگر نیست، و بر هر مسلمانی واجب است که روش اهل سنّت و جماعت را در پیش گیرد، زیرا آنان بر حقّی آشکار هستند. ابن مسعود  س می‌گوید: «هر کس از شما که می‌خواهد پیرو باشد، باید پیرو [سلف صالحی] باشد که مرده‌اند، چون امکان دارد فرد زنده دچار فتنه شود. آنان؛ یعنی یاران محمّد  ج – سوگند به الله- بهترین و مخلص‌ترین و عالم‌ترین و ساده‌‌زیست‌ترین مردم بودند. قومی که الله   آنان را برای همنشینی با پیامبر  ج و اقامۀ دینش انتخاب کرد. پس آنان را بشناسید و گرامی بدارید و از آنان پیروی کنید و در حدّ توان، از اخلاق و دینداری‌شان تبعیت کنید، زیرا آنان بر هدایت و راه مستقیم بودند.»[٣٣] بنابراین صحابۀ پیامبر  ج سروران و بزرگان این حوزه هستند و سپس تابعانی که به نیکی از آنان پیروی کردند، از همه برترند.

الله متعال به ما توفیق دهد که از آنان به خوبی پیروی کنیم و به نیکی عمل نماییم، که او بسیار شنوا و اجابت‌کننده است.

[٢٨]- لالکائی در شرح الإعتقاد، شمارۀ: ٩٣٦.

[٢٩]- مجموع الفتاوی، ابن تیمیّه، ج ٥، ص ٢٦.

[٣٠]- جامع بیان العلم وفضله، ج ٢، ص ٩٤٣.

[٣١]- این سخن را بخاری در صحیح خود، به نقل از زهری رحمهما الله آورده است؛ در این زمینه، قصّه‌ای وجود دارد که آن را حافظ ابن حجر در فتح الباری، ج ١٣، ص ٥٠٤ بیان کرده است.

[٣٢]- مختصر الصّواعق، ابن قیّم، ص ٥١٨.

[٣٣]- ابن عبد البر در جامع بیان العلم، شمارۀ: ١٨١٠، با سندش از قتاده می‌گوید: این مسعود می‌گوید: ... . شیخ الإسلام ابن تیمیّه  / در منهاج السّنّة، ج ٢، ص ٧٧ می‌گوید: «چندین نفر از جمله ابن بطّه آن را از قتاده روایت کرده است.»