شناخت و شرح معانی اسماء الله

فهرست کتاب

٦٨. محسن

٦٨. محسن

این نام در قرآن کریم، به صورت اسم نیامده، بلکه به شکل فعل بیان شده است، چنانکه الله می‌فرماید:

﴿وَأَحۡسِن كَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ[القصص: ٧٧]

«و همان ‌گونه که الله به تو نیکی کرده است، نیکی کن.»

﴿وَقَدۡ أَحۡسَنَ بِيٓ إِذۡ أَخۡرَجَنِي مِنَ ٱلسِّجۡنِ وَجَآءَ بِكُم مِّنَ ٱلۡبَدۡوِ[يوسف: ١٠٠]

«و یقیناً به من نیکی کرد هنگامی‌ که مرا از زندان بیرون آورد و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد.»

﴿قَدۡ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ لَهُۥ رِزۡقًا[الطّلاق: ١١]

«به راستی که الله رزق و روزیش را نیکو گردانیده است.»

﴿ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِينٖ[السّجدة: ٧]

«(همان) ذاتی که هر چه را آفرید، به نیکو‌ترین (شکل) آفرید و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.»

﴿فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِينَ[المؤمنون: ١٤]

«پس (پربرکت و) بزرگوار است الله که بهترین آفرینندگان است.»

در سنّت، سه حدیث از پیامبر  ج در اثبات این نام آمده است:

١. انس بن مالک  س روایت می‌کند که رسول الله  ج فرمودند: «اِذا حَكَمْتُمْ فَاعْدِلوا وَاِذا قُلْتُمْ فَاَحْسِنوا فَاِنَّ اللّه مُحْسِنٌ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»؛ «هر گاه قضاوت کردید، عادلانه قضاوت کنید و زمانی که سخن گفتید، نیکو سخن بگویید، که الله نیکوکار است و نیکوکاران را دوست دارد.» طبرانی و ابو نعیم آن را روایت کرده‌اند.[٢٥٨]

٢. شدّاد بن أوس  س می‌گوید: از پیامبر  ج دو مطلب را یاد گرفتم، که ایشان فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ مُحْسِنٌ يُحِبُّ الإِحْسَانَ إلی کُلِّ شيءٍ، فَإِذَا قَتَلْتُمْ فَأَحْسِنُوا الْقِتْلَةَ، وَإِذَا ذَبَحْتُمْ فَأَحْسِنُوا الذَّبْحَ، وَلْيُحِدَّ أَحَدُكُمْ شَفْرَتَهُ، وَلْيُرِحْ ذَبِيحَتَهُ»[٢٥٩]؛ «همانا الله نیکوکار است و نیکی به هر چیزی را دوست دارد. پس زمانی که کشتید، به نیکی بکشید و هنگامی که ذبح کردید، به نیکی ذبح کنید و باید که هر یک از شما چاقویش را تیز کند و قربانی خود را راحت نماید.»

٣. سمره بن جندب  س روایت می‌کند که رسول الله  ج فرمودند: «إنّ اللهَ مُحسِنٌ فأحسِنُوا، فإذَا قتلَ أحدُکُم فلیُحسِن مَقتُولَهُ، وإذا ذَبَحَ فلیُحِدَّ شَفرَتَهُ وَلیُرِح ذَبیحَتَهُ»[٢٦٠]؛ «بدون تردید الله متعال نیکوکار است، پس نیکی کنید. بنابراین زمانی که کسی از شما کشت، باید که به مقتولش نیکی کند و زمانی که ذبح کرد، باید که چاقویش را تیز نماید و قربانی خود را راحت کند.»

تمامی این احادیث بیانگر ثبوت اسم مذکور برای الله   است.

این نام در لابلای سخنان اهل علم آمده و به‎وسیلۀ آن، بسیار بندگی الله را به جای آورده‌اند.[٢٦١]

شیخ الإسلام ابن تیمیّه  / می‌گوید: «شیخ الإسلام هروی ساکنان شهرش را با نام‌های الله، نامگذاری می‌کرد و نیز بیشتر افراد خاندان ما، چنین نام‌هایی داشتند؛ مانند عبدالله، عبدالرّحمان، عبدالغنی، عبدالسّلام، عبدالقاهر، عبد اللّطیف، عبد الحکیم، عبد العزیز، عبد الرّحیم، عبد المحسن و ... .»[٢٦٢] وی برخی از نام‌های زیبای الهی را نام می‌برد.

ابن قیّم  / می‌گوید: «دل‌های ما اقرار می‌دهد که الله تنها معبود بر حق است... و اینکه او حکیم، کریم و محسن است... او تعالی بیشتر از هر کس نیکی را دوست دارد و او نیکوکار بوده و دوستدار نیکوکاران است.»[٢٦٣]

مفهوم نام «محسن» مربوط به فضل، انعام، جود، کرم، فضل و عطا می‌شود و احسان صفتی لازمی برای الله است، به گونه‌ای که فضل و احسان او تمامی موجودات را در هر لحظه فرا می‌گیرد و همگی به ایجاد، انعام و امداد او نیاز دارند. الله   می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِينٖ[السّجدة: ٧]

«(همان) ذاتی ‌که هر چه را آفرید به نیکو‌ترین (صورت) آفرید و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.»

﴿وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡۖ وَإِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ[التّغابن: ٣]

«و شما را (در رحم مادرانتان) شکل و صورت بخشید، پس شکل و صورتتان را نیکو (و زیبا) گرداند و بازگشت (همه) به سوی اوست.»

بزرگ‌ترین فضل و بخشش الهی، توفیق برای پذیرش این دین و گشایش دل برای پایداری در اطاعت و عبادت پروردگار جهانیان و استقامت بر حقیقت و هدایت تا لحظۀ مرگ است تا اینکه منجر به بهترین بخشش و احسان؛ یعنی ورود به بهشت در روز قیامت و دیدن چهرۀ ذات کریم و مهربان و محسن و منّان شود. از الله ـ می‌خواهیم که با فضل و احسان بزرگ خود، این نعمت را نصیب ما بگرداند.

الله متعال دوست دارد که بندگان بر اساس اقتضای مفاهیم نام‌هایش، به او نزدیک شوند، چرا که او تعالی مهربان است و مهربانان را دوست دارد، بخشنده است و بخشندگان را دوست دارد و صاحب فضل و احسان است و نیکوکاران را دوست دارد، چنانکه می‌فرماید:

﴿وَأَحۡسِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ[البقرة: ١٩٥]

«و نیکی کنید که الله نیکوکاران را دوست ‌دارد.»

﴿وَأَحۡسِن كَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ[القصص: ٧٧]

«و همان ‌گونه که الله به تو نیکی کرده است، نیکی کن.»

﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ[الرّحمن: ٦٠]

«آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟!»

﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِينَ هُم مُّحۡسِنُونَ[النّحل: ١٢٨]

«همانا الله با کسانی است که تقوا پیشه کردند و کسانی‌ که نیکو‌کارانند.»

احسان و نیکی بنده، از برترین درجات دین به شمار می‌رود، چنانکه در آن حدیث مشهور آمده است که جبرئیل  ÷ از پیامبر  ج دربارۀ احسان پرسید و ایشان پاسخ دادند به اینکه الله به گونه‌ای عبادت شود که گویی انسان او را می‌بیند و اگر آدمی الله را نمی‌بیند، قطعاً او تعالی انسان را می‌بیند و هیچ چیزی بر او پنهان نمی‌ماند. این احسان در عبادت الهی است و چنانکه بیان شد، بهترین و بالاترین درجات دین است. از دیگر موارد احسان، نیکی به بندگان؛ همچون نیکی به پدر و مادر، صلۀ رحم، وفای به حقوق، کمک به نیازمندان، دورکردن اذیت و آزار از مردم، تلاش برای رساندن خیر به آنان و سایر کارهای خوب است.

الله متعال پاداش بزرگی را برای احسان و نیکی وعده داده است:

﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ[الرّحمن: ٦٠]

«آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟!»

﴿۞لِّلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ ٱلۡحُسۡنَىٰ وَزِيَادَةٞۖ [يونس: ٢٦]

«برای کسانی ‌که نیکی کردند، پاداش نیک (بهشت) و افزون بر آن (رؤیت باری تعالی است).»

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ[التّوبة: ١٢٠]

«بی‌گمان الله پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند.»

از دیگر آثار و نتایج مهم احسان در دنیا، گشایش دل فرد نیکوکار و آرامش و اطمینان قلبی اوست و به همین سبب، ابن قیّم  / در توضیح اسباب شرح صدر می‌گوید: «برخی از اسباب آن عبارت است از: نیکی به مخلوقات، فایده‌رساندن به آنان به‎وسیلۀ ثروت و مقامی که در اختیار آدمی است، فایده‌رساندن به بدن و انواع نیکی‌ها، زیرا سینۀ فرد نیکوکار و محسن از همه بازتر و مهیّاتر بوده و او خوشحال‌تر از دیگران است و دلش پاک‌تر است، ولی فرد بخیلی که هیچ نوع نیکی و احسانی ندارد، سینه‌اش بسیار تنگ، زندگی‌اش بسیار سخت و غم و اندوهش فراوان است.

رسول الله  ج در حدیثی صحیح،[٢٦٤] فرمودند که مثال بخیل و متصدّق مانند دو مردی است که ذره آهنین پوشیده‌اند، هر گاه متصدّق صدقه بدهد ذره‌اش گشاد می‌شود و زمانی که بخیل اراده کند که صدقه بدهد، حلقه‌های ذره به هم می‌چسبد و هر حلقه به جای خود مستحکم می‌ماند. این مثال شرح صدر انسان مؤمن و متصدّق، و مثال بسته‌شدن دل بخیل است.[٢٦٥]

امّا پاداش احسان و نیکی در آخرت، هر آنچه که دل بخواهد و چشم لذّت ببرد، است. الله متعال می‌فرماید:

﴿لَهُم مَّا يَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِكَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِينَ[الزّمر: ٣٤]

«برایشان هر چه بخواهند نزد پروردگارشان (آماده) است. این پاداش نیکوکاران است.»

الله تعالی در آیۀ زیر، از پاداش زودهنگام و دیرهنگام نیکوکاران نام می‌برد:

﴿فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡيَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ[آل‌عمران: ١٤٨]

«پس الله پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و الله نیکوکاران را دوست دارد.»

الله ـ به فضل و کرم خود، ما را از نیکوکاران بگرداند.

[٢٥٨]- الأوسط، شمارۀ حدیث: ٥٧٣٥؛ أخبار أصبهان، ج ٢، ص ١١٣، با طریقه‌های متفاوتی به نقل از محمّد بن بلال، از عمران بن قطان، از قتاده و او از انس بن مالک. حافظ هیثمی در مجمع الزّوائد می‌گوید: رجال آن مورد اعتمادند. علّامه آلبانی در السّلسلة الصّحیحة، ج ١، ص ٧٦١ می‌گوید: اسنادش جیّد است.

[٢٥٩]- مصنف عبد الرّزّاق، ج ٤، ص ٤٩٢ و نیز طبرانی در المعجم الکبیر، ج ٧، ص ٢٧٥، از معمر، از ایّوب، از ابو قلّابه، از ابو الأشعث صنعانی و او از شدّاد بن أوس ... . رجال سندش ثقه و همان رجال مسلم هستند. نام ابو الأشعث، شراحیل بن أده و نام ابو قلّابه، عبدالله بن زید جرمی است. اسماعیل قاضی نیز آن را در «حدیث ایّوب سختیانی»، شمارۀ: ٣٦، به نقل از یحیی حمانی، از حمّاد بن زید و او از ایّوب ... آورده است. عالمان دربارۀ حمانی اختلاف دارند و وی متّهم به سرقت حدیث هم شده است. حدیث مذکور در صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ١٩٥٥، از طریق خالد حذّاء و او از ابو قلّابه با همان سند قبلی نیز آمده است.

[٢٦٠]- ابن عدی آن را در الکامل، ج ٦، ص ٢٤١٩، از طریق عبدالله بن رشید، از مجّاعه بن زبیر ابو عبیده، از حسن و او از سمره ... آورده است. اسناد آن ضعیف و بسیار دارای عیب و ایراد است. عبدالله بن رشید قوی نبوده و نوعی ابهام دربارۀ او وجود دارد. در مورد مجّاعه بن زبیر نیز اختلاف است و دارقطنی و دیگران وی را ضعیف دانسته‌اند. همچنین در اینکه حسن آن را از سمره شنیده باشد، اختلاف است. مناوی در «التّیسیر»، ج ١، ص ٩٠ می‌گوید: اسنادش ضعیف است. امّا این حدیث صحیح بوده و دو حدیث قبلی تأییدی بر آن است.

[٢٦١]- من در رساله‌ای که در اثبات این نام نگاشته‌ام، افرادی از عالمان و دیگران را که تا پایان قرن نهم، عبدالمحسن نام گرفته‌اند، شمرده‌ام، که تعدادشان بیش از ٥٠ نفر است.

[٢٦٢]- مجموع الفتاوی، ج ١، ص ٣٧٩.

[٢٦٣]- طریق الهجرتین، ص ١٢٠.

[٢٦٤]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ١٤٤٣؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ١٠٢١، به روایت ابوهریره  س.

[٢٦٥]- زاد المعاد، ج ٢، ص ٢٥- ٢٦.